داريوش بزرگ
داريوش بزرگ (522 – 486 پ م)
داريوش بزرگ، دومين پادشاه برجستة دولت جهاني هخامنشي، توانست با از میان برداشتن بردیای دروغین که خود را فرزند کوروش بزرگ معرفی کرده بود، بر تخت پادشاهی بنشیند. با مرگ کمبوجیه و قتل بردیا که مردم میپنداشتند او پسر کوروش است، هرج و مرج در بیشتر شهرهای ایران به وجود آمد و سرداران و امیران دربار کمبوجیه مدعی استقلال شدند. تمام این شورشها که در بیشتر شهرها به راه افتاده بود، با کاردانی و توانایی داریوش بزرگ سرکوب شد و آرامش و امنیت بار دیگر به سرزمینهاي ایران بزرگ بازگشت.
داريوش براي وسعت بخشيدن به قلمرو خود تركيه، مقدونيه و جزاير بحرالجزائر را يكي پس از ديگري توسط سرداران با كفايت خود، به اطاعت درآورد. سپس به هند لشگر كشيد و از رود سند گذشته، قسمتي از هند غربي را جزو قلمرو خود كرد. گرفتن سند و پنجاب براي ايران آن زمان از اهميت زيادي برخوردار بود، چراكه هند در آن زمان هم ثروت زياد داشت و هم جمعيت بسيار بنابراين، ثروت آنها جزو قلمرو داريوش به حساب ميآمد.
بنابر نوشتههاي هرودوت، بخش بزرگي از آسيا (همان هند)، به دست داريوش كشف شد؛ چراكه داريوش ميخواست بداند رود سند در كجا به دريا ميريزد. گفته شده اولين كساني كه براي تحقيق در مورد درياها فرستاده شدند، از طرف اسكندر بودهاند. ولی بر اساس نوشتههاي هرودوت، معلوم شد كه اولين كسي كه به اين كار پرداخت داريوش بزرگ بوده است.
داریوش بزرگ با سازماندهي یک حكومت استوار مركزي، استانهاي كشور را تعیین و تحكيم كرد و همیشه مراقب بود تا مأموران دولتی آزار و اذیتی به مردم نرسانند، بنابراین همیشه امور را از نزدیک زیر نظر داشت. اولين سكة رایج داد و ستد را به نام “دِرِك”،”داریک” (Darique) ضرب كرد؛ که در یک طرف آن صورت کمانداری منقوش بوده که به رسم قدیم برای تیرافکندن به زانو نشسته است. وی اوزان و مقاديری را برای اندازهگیریها معين نمود. به ساختن راهها پرداخت و بازرگاني و كشاورزي را رونق بخشيد و سپاهی دائمي معروف به “سپاه جاويدان” ترتيب داد. نسبت به دانش و هنر دلبستگي زياد نشان داد و براي به وجود آوردن جامعهاي نظاممند، قانونمند و هنرمند، مبتني بر عدالت اجتماعي، اخلاق و احترام به باورها، عقايد و فرهنگ اقوام، كوشيد. در دوران او خط ميخي پارسي ابداع شد كه در كنار خطوط بابلي و ايلامي مورد استفاده قرار میگرفت. داريوش با كشيدن كانالي كه درياي سرخ را به دریای مدیترانه پيوند ميداد، پيشگام به وجود آمدن کانال سوئز امروزي شد. “پارسه” كه امروزه به “تخت جمشيد” معروف شده، توسط داريوش بزرگ بنيان شد، او دامنة كوهي در نزديكي مرودشت را براي اين كار انتخاب كرد و به ساخت تالارها و كاخهاي مجلل پرداخت كه در دوران خشايار و اردشير اول ادامه يافت و تكميل شد. همچنين بناهاي زيبا و استواري در شوش ساخت. همین طور وی شاهراه بزرگ شاهنشاهی با طول 2100 کیلومتر، که شهر شوش را به ساردیس (از شهرهای کشور لیدی)، وصل میکرد، به وجود آورد. داریوش، مؤسس اولین چاپار یعنی پست منظم در جهان بوده است. به منزلهای بین راهها که چاپارها اسبهایشان را با اسبهای تازه نفس عوض میکردند، “پاس” گفته میشد؛ مشتقات دیگری از همین کلمه عبارتند از: پاسگاه، پاسبان، پاسدار. همچنین کلمة Pass (گذشتن، عبور کردن، گذرگاه) و post (سازمان پُست، موقعیت، مقام)، در زبان انگلیسی و دیگر مشتقات آن مانند: passage (گذر، حق عبور، اجازة عبور)/ passport (بلیت، گذرنامه)/ passenger (گذركننده)، از همین کلمة فارسی و ایرانی “پاس” گرفته شدهاند.
با وجود اختلافاتی که پس از مرگ کوروش بزرگ بر سر جانشینی پیش آمده بود، این دغدغه برای داریوش هم وجود داشت و یکی از مهمترین نگرانیهای وی در اواخر عمر، مسئلة تعیین جانشین بود. داریوش پیش از رسیدن به قدرت با دختر گبریاس (یکی از فرماندهان بزرگ کوروش) ازدواج کرده و حاصل این ازدواج پسری به نام “آرتْبازان” يا “آرتمن” بود. اما ازدواج دیگر داریوش که پس از رسیدن به قدرت، صورت گرفت با “آتوسا”، دختر کوروش بزرگ بود که حاصل این ازدواج هم “خشایارشا” بود.
آرتمن مدعی بود چون فرزند اول است، مقام ولیعهدی به او میرسد و خشایارشا معتقد بود چون او فرزند دختر کوروش بزرگ است و كوروش آزادكنندة پارس است، بنابراين بر آرتمن برتری دارد و از آنجایی که نفوذ دختر کوروش در دربار، خیلی بیشتر از دختر گبریاس بود، پادشاهی از آن خشایارشا شد.
با تعیین ولیعهد و حل این نگرانی بزرگ، داریوش دیگر برای لشگرکشی به مصر و یونان مشکلی نداشت و مشغول تدارک نهایی جنگ بود که اجل مهلتش نداد و در سال 486 پم، پس از 36 سال پادشاهی و خدمات ماندگار، رخت از جهان بست.
بنابر كتاب ايران باستان، تأليف حسن پيرنيا، حدود ممالك ايران در دوران پادشاهي داريوش به شرح زير ميباشد: “در شمال از مغرب به مشرق ـ رود دانوب، كوههاي قفقاز، درياي كاسپين، رود سيحون. در مغرب ـ به قول هرودوت صفحات غربي جزيرة بالكان تا نقطهاي در ساحل درياي آدرياتيك، جزاير بحرالجزاير، اوهِشْ پريد (بن غازي كنوني در برقه) و صحراي ليبيا. در مشرق ـ وادي سند، پنجاب هند. در جنوب – درياي عمان با خليج پارس و حبشه مجاور مصر.”
در واقع داريوش دولت بزرگ ايران را از نو بنيان نهاد و تشكيلاتي براي آن به وجود آورد كه پادشاهان دورههاي بعد – حتي اسكندر، سلوكيان، ساسانيان و اعراب – هم با کمی تغيير از آن تقليد كردند. اساسي كه به وسيلة داريوش پيريزي شد، به قدري مستحكم بود كه دويست سال پا برجا ماند و شايد اگر پس از كمبوجيه او به پادشاهي نرسيده بود، دورة هخامنشيان مانند مادها سریع به پايان ميرسيد. بزرگترين ومهمترين كتيبة ايران قديم بر سينة كوه بيستون از این دوران باقی مانده است و در دوران اين پادشاه، كشور ايران به چنان درجهاي از وسعت رسيد كه تاكنون نظيري پيدا نكرده است و همين مسئله او را به حق، سزاوار گرفتن عنوان كبير و بزرگ ميسازد. واژة داريوش به معني “او كه خوبي را استوار ميدارد” است؛ از القاب داریوش میتوان “مهرداد”یعنی”عدالت دوست” را نام برد.