فارسها/ پارسها
فارسها/ پارسها
پارسیها، کسانی هستند که به زبان فارسی صحبت میکنند و از نظر زبان و گویش و همچنین ریشة نژادی در مقابل ترکها (تاتارها) و عربها (تازیها) قرار داده میشوند.
فارس، منطقة وسیعی است که بخشی از جنوب و جنوب باختری ایران را فراگرفته و در حدود از دوازده قرن پیش از میلاد مسیح، زیستگاه رشیدترین گروههای آریایی، به نام پارس¬ها بوده و به همین مناسبت این منطقة وسیع از فلات پهناور ایران، به سرزمین پارس موسوم گردیده است. آثار تمدن سه هزار ساله در این سرزمین یادگار دوران عظمت، افتخار، شکوه و جلال پایدار آن است و هـر بینندهای را به تعظیم وامیدارد.
از این قوم دو دودمان بزرگ، پیش از اسلام به شاهنشاهی رسیدهاند: یکی هخامنشیان و دیگری ساسانیان.
در نیمة اول از هزارة اول پیش از میلاد، سه قدرت بزرگ در نواحی دجله و فرات با هم رقابت داشتند که از آن میان، ایرانیان توانستند بر دو رقیب دیگر یعنی اورارتو (آرارات) و آشور چیره شوند و شاهنشاهی وسیعی را به وجود بیاورند. نام پارسها برای اولینبار در سالنامههای پادشاهان آشور در شرح لشکرکشی آنان به رشتهکوههای زاگرس، به میان آمده است؛ آشوریان از این قوم، در سال 844 پ م، یاد کردهاند. با این دلایل پارسیها قبلاً در شمال غربی ایران کنونی، یعنی در مغرب و جنوب غربی دریاچة ارومیه مستقر بودند و به تدریج به طرف مرکز و جنـوب فلات ایران روی آوردنـد که این انتقـال، در نتیجة فشـار اورارتوها و آشوریهـا بوده است. این قوم به احتمـال قوی در حدود سـال 700 پ م، در کوههای بختیاری جایگزین شدند و مرکز حکومت آنها مطابق نوشتة آشوریان، “پارسوماش” نام داشته است.
پارسیان پس از ورود به این سرزمین، حکومت کوچک خود را به سرکردگی “هخامنش” تشکیل دادند. پس از مرگ هخامنش، پسرش “چیش پیش” پادشاه شهر اَنشان شد و رسماً در قلمرو وسیعتری به فرمانروایی پرداخت و ایالت تازهای را که پارسه نامیده شد (فارس کنونی) به دیگر متصرفات خود افزود.
پارسیها، مردمی آریایینژاد هستند که پیش از زمان کوروش، نامی از آنان در تاریخ دیده نمیشود و معلوم نیست که در چه زمانی به فلات ایران آمدهاند. برخی از پژوهشگران بر این نظرند که پارسیان همان مردم “پارسوا” یا “پارسواش” یا همان “پارسوماش” ساکن اطراف دریاچة ارومیه و کرمانشاه کنونی بودهاند که نامشان در کتیبههای آشوری قرن نهم پیش از میلاد آمده است و بعدها به طرف مرکز و جنوب راه یافتند و در سرزمین پارس سکنی گزیدند، ولی این نظر مورد اختلاف است.
در نوشتههای هرودوت، پارسیان شامل سه طبقه بودند: طبقة اول اشراف یا جنگجویان، شامل بر سه قبیلة پاسارگادائی، مارافیوی و ماسپیوذئی، که شاخصترین این قبایل همان پاسارگادائیها بودند که خاندان پادشاهی هخامنشی به آن تعلق داشت؛ طبقة دوم قبایل کشاورز و سایر قبایلی که از حالت صحراگردی به شهرنشینی درآمده بودند؛ و بالاخره طبقة سوم آنهایی که در همان حال چادرنشینی و صحراگردی باقی ماندند.
سرکَردگان پاسارگادائی، از خاندان هخامنشی، بر ناحیة اَنشان در ایلام چیره شدند. زمانی که کوروش بزرگ، پادشاه اَنشان، بر “ایشتوویگو” (آخرین پادشاه ماد) شورید، طوایف مارافیوئی و ماسپیوذئی به حمایت او قیام کردند و پس از پیروزی کوروش بر ایشتوویگو، همة قبایل پارس او را به شاهی شناختند و کوروش عنوان “شاه پارس” یافت.
پارسیان زمان کوروش بزرگ، مردمی کشاورز، سختکوش و قوی بنیه بودند و به دین زرتشت پایبندی تمام داشتند و بسیاری از نویسندگان قدیم، زندگی سادة آنان را با زندگی ملتهای تنآسا و تجملطلب نواحی شهرنشین آسیای غربی، مقایسه کردهاند.