آشوريها
آشوريها (Assyrians) (در حدود 1900 يا 1600 ـ 612 پ م)
آشوريها سامي نژاداني بودند كه در بابل زندگي ميكردند، آنها بعدها، به ناحيهاي در ميان دجله و كوههاي اطراف آن مهاجرت كردند. در ابتدا مردماني تابع بودند و در دوران حمورابي جزو بابل محسوب ميشدند. اما در دورههاي بعد، استقلال پيدا كرده و دولت آشور را تشكيل دادند. آشوريها نام خود را از الهة مورد پرستشِ خود، يعني “آشور” گرفته بودند. پايتخت آنها ابتدا “آشور” بود، ولي در فاصلة سالهاي 1800 تا 1500 پ م، كشور آشور استقلال يافت و شهر آشور رفته رفته متروك و شهر “کالاه” یا “كالح” (Kalah) و بعدها شهر “نينوا”، در نزديكي موصل كنوني، به پايتختي برگزيده شد.
تصویر آشوربانیپال، شاه آشور
آشوريها مردمي كشـاورز بودنـد، آنها براي بـه دست آوردن مايحتاج خود هر سال به قلمرو همسايههايشان هجوم ميبردند و اموال آنها را غارت و اهاليشان را به صورت خراجگذار و اسير، به قلمرو خود ميآوردند تا در ساختن شهرهاي جديد به خدمت بگيرند. آشوريها به اين ترتيب دولت خود را از سویي تا مصر و از سویی ديگر تا ايران (تا کوه دماوند و کویر لوت) و از شمال تا ارمنستان گسترش دادند. آشـوريها بر خلاف سـومر و بابل كه دولتهـاي ملوكالطوايفي و روحاني بودند و براي خود تشكيلات و ترتيباتي داشتند، كشاورزاني بودند كه قشون آشور را تشكيل ميدادند و روحيهاي خشن و ستيزهجو داشتند.
آشور نزير پال دوم، يكي ديگر از پادشاهان آشوري
زبان آشوری یک زبان مستقل است. آنها به ضبط وقايع بسيار علاقـه داشتند، بنابراين، لوحههايي از گِل رس ميساختند و پس از نوشتن، آن را در آتش ميپختند و بدین اينگونه سفالنبشتههاي زيادي داشتند. گفته شده آشوربانيپال، كتابخانهاي داشت كه بقاياي آن در كوير نجيك (در نزديكي موصل) پيدا شده است.
آنها در مجسمهسازي استاد و در معماري و حجّاري از مهارت بالايي برخوردار بودند. از موسيقي آگـاهي داشـتند و خـواندن و نوشـتن ميدانستند. اما در حدود پس از ده قرن، مردم ماد بر آنها چيره شدند و پس از جنگهاي پيدرپي، دولت آشور را در سال 612 پ م، منقرض كردند.
اعطای زمین توسط “ملی شیپاک” به دخترش در برابر الهه. در بالای این نقش قرص خورشید (شَمشَ) و هلال ماه (سین) و ستارة هشت پُر (ایشتار) دیده میشود. الهة نشسته نانا است. این نقش برجسته از شوش به دست آمده است.