ابومعین ناصر ابن خسرو ابن حارث قبادیانی بلخی مشهور به ناصرخسرو قبادياني ملقب به حجّت
تخلص: حجّت
قرن: پنجم هجری
سال تولد ـ فوت: 394 ـ 481 ق
محل تولد ـ زندگي ـ فوت: قباديان بلخ ـ بلخ، مکه، خراسان، مصر، یمنگان بدخشان ـ یمگان بدخشان
دوران: سلطان محمود و سلطان مسعود غزنوي، سلجوقیان
آثار: دیوان اشعار؛ سفرنامة ناصرخسرو؛ جامع الحکمتين
توضیح: ناصرخسرو، در روستای قبادیان بلخ در خانوادة ثروتمندی که ظاهراً به امور دولتی و دیوانی اشتغال داشتند، چشم به جهان گشود. او از ابتدای جوانی، به تحصیل علوم متداول زمان پرداخت و قرآن را از بر کرد. در دربار پادشاهان و امیران از جمله سلطان محمود و سلطان مسعود غزنوی به عنوان مردی ادیب و فاضل به کار دبیری اشتغال ورزید. پس از شکست غزنویان از سلجوقیان، ناصرخسرو به مرو، به دربار سلیمان چغری بیک، برادر طغرل سلجوقی رفت و در آنجا نیز با عزت و اکرام به حرفة دبیری پرداخت و به دلیل اقامت طولانی در این شهر به ناصرخسرو مروزی نیز شهرت یافت. وی با پیروان ادیان مختلف از جمله مسلمانان، زرتشتیان، مسیحیان، یهودیان و مانویان به بحث و گفتگو میپرداخت و از رهبران دینی آنها در مورد حقیقت هستی پرسوجو میکرد. اما از آنجا که به نتیجهای دست نیافت دچار حیرت و سرگردانی شد و برای فرار از این سرگردانی به شراب و میگساری و کامکاری روی آورد.
آوردهاند كه در سن چهل و سه سالگی، شبی در خواب دید که کسی به او میگوید: «چند خواهی خوردن از این شراب که خرد از مردم زایل کند؟ اگر به هوش باشی بهتر. ناصرخسرو پاسخ داد: حکما چیزی بهتر از این نتوانستند ساخت که اندوه دنیا ببرد. مرد گفت: حکیم نتوان گفت کسی را که مردم را به بیهشی و بیخردی رهنمون باشد. چیزی باید که خرد و هوش را بیفزاید. ناصرخسرو پرسید: من این از کجا آرم؟ گفت: عاقبت جوینده یابنده بود و به سمت قبله اشاره کرد.» ناصرخسرو در اثر این خواب دچار انقلاب فکری شد، از همه لذتهاي دنیوی دست شست، شغل دیوانی را رها کرد و راه سفر حج در پیش گرفت. وی مدت هفت سال سرزمینهای گوناگون را سیاحت کرد و سه یا شش سال در پایتخت فاطمیان یعنی مصر اقامت کرد.
او در خراسان و به خصوص در زادگاهش بلخ، اقدام به دعوت مردم به کیش اسماعیلی نمود، اما برخلاف انتظارش مردم آنجا به دعوت وی پاسخ مثبت ندادند و سرانجام عدهای تحمل او را نیاورده و در تبانی با سلاطین سلجوقی بر وی شوریده و از خانه بیرونش کردند. ناصرخسرو از آنجا به مازندران رفت و سپس به نیشابور آمد و چون در هیچ کدام از این شهرها در امان نبود، مخفیانه میزیست و سرانجام پس از مدتی آوارگی به دعوت امیر علی ابن اسد یکی از امیران محلی بدخشان که اسماعیلی بود به بدخشان سفر نمود و بقیه ۲۰ تا ۲۵ سال عمر خود را در بدخشان سپری کرد.
از کسانی که در شناساندن ناصرخسرو کمک بسیاری کردهاند میتوان به دکتر مهدی محقق اشاره کرد.
اين مرد بزرگ در 87 سالگي درگذشت و در اطراف بدخشان به خاك سپرده شد.