بديع‌الزّمان فروزانفر

بديع‌الزّمان فروزانفر


عبدالجليل یا حسن

فروزانفر، در سال 1283 خ، در روستای بشرویه (از توابع طبس) دیده به جهان گشود. در ابتدا، نامش جلیل ضیاء بود که بعدها لقب بدیع‌الزّمان را از قوام السلطنه، والی خراسان گرفت. پدرش شیخ علی، شاعر و فقیه بود. او مقدمات علوم را در زادگاهش آموخت و سپس به مشهد رفت و نزد بزرگانی چون ادیب نیشابوری و سبزواری ادب و منطق آموخت و سپس به تهران آمد و فقه و اصول را نیز فراگرفت. فروزانفر از شاگردان دهخدا بود و مدرک دکتری وی را دهخدا امضا کرد.
فروزانفر، استادش ادیب پیشاوری را ابوعلی سینای ثانی و تالی بن رشد و ابوریحان می‌دانست و می‌گفت: «بركت صحبت و فیض مجالستش در تطور و تحول افكار این ضعیف و نظر وی در فهم و تشخیص اشخاص و معرفت درجات شعرا تأثیر بسزا داشت».
او به جز ادیب با شمس‌العلما گركانی، صدرالافاضل، میرزا خان نائینی، شاهزاده افسر، فروغی، علامه قزوینی نیز حشر و نشر داشت و در محافل ادبی شركت می‌جست. در سال ۱۳۰۵ خ، فروزانفر (در 23 سالگی) به توصیة شمس‌العلما گركانی، تدریس فقه، اصول، عربی و ادبیات را در دارالفنون بر عهده گرفت. با تأسیس دارالمعلمین عالی در سال بعد، تدریس ادبیات فارسی و عربی را به وی سپردند و همكار استادان بزرگ آن عصر چون ملك‌الشعرای بهار، رشید یاسمی، نصرالله فلسفی، عباس اقبال آشتیانی، بهمنیار، سعید نفیسی، همایی، شفق و سیاسی گردید.
او در سال ۱۳۱۰ خ، به استادی تفسیر قرآن و ادبیات عرب در مدرسة سپهسالار نیز برگزیده شد و پس از تأسیس دانشكدة معقول و منقول در سال ۱۳۱۳ خ، معاونت آنجا و نیز تدریس تصوف به او واگذار گردید، همزمان ریاست مؤسسة وعظ و خطابه را نیز بر عهده داشت.
در سال 1314خ، هیأت ممیزة دانشگاه تهران مرکب از علی‌اکبر دهخدا، نصرالله تقوی و ولی‌الله نصر تألیف ارزندة او به نام تحقیق در زندگانی مولانا جلال‌الدّین را ارزیابی و به او گواهی‌نامة دکتری اعطا کردند و توانست رتبة استادی را دریافت كند. از آن پس به عنوان استاد تاریخ ادبیات به تدریس در دانشگاه تهران پرداخت. در همین سال بود كه كتاب سخن و سخنوران را نگاشت كه در آن سال‌ها منبع اساسی و مهم ادبیات ایران به شمار می‌رفت. یكی از خدمات او در آن سالیان، كوشش فراوان برای تأسیس دورة دكتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران بود. گرچه بسیاری با آن مخالفت می‌كردند، اما با عزم جدی او در سال ۱۳۱۶ خ، این دوره تأسیس شد و استادان نسل‌های بعدی، حاصل این تلاش ارزنده هستند.
او در همان سال نیز به عضویت فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی برگزیده شد و جزو اعضای اولیه و پیوستة آن گردید. او همچنین به عضویت شورای علمی معارف درآمد.
در سال ۱۳۲۳ خ (در 40 سالگی) ریاست دانشكدة معقول و منقول را برعهده گرفت و بیست و سه سال بر این شغل باقی بود تا آن كه در سال ۱۳۴۶ خ، پس از چهل سال خدمت فرهنگی بازنشسته شد. در طـول این سال‌هـا مشاغل دیگری از جمله عضویت هیئت علمی نخستین كنگرة نویسندگان ایران (۱۳۲۵ خ)، عضویت در مجلس شورای سنا و مجلس شورای ملی (۱۳۲۸- ۱۳۳۱ خ) داشت. فروزانفر، به مدت بيست سال در دانشگاه تهران در رشته‌هاي مختلف، از جمله ادبيات فارسي، تاريخ و تصوف اسلامي، عرفان و ادبيات عرب تدريس كرد ولی عمدة مطالعات او دربارة مولانا جلال‌الدّين بلخي و عطّار نيشابوري بود و تصحيح كليات شمس تبريزي، از كارهاي برجستة او به شمار مي‌آيد. پس از بازنشستگی، او به درخواست گروه زبان و ادبیات دانشگاه تهران و به دلیل نیاز علمی دانشگاه، تدریس دوره‌های عالی را بر عهده گرفت. دانشگاه تهران به پاس خدمات علمی‌اش استادی ممتاز را به او اعطا كرد.
وی از جمله مؤلفان كتاب‌های درس نیز بود و یك دوره منتخبات ادبیات فارسی را برای سال‌های اول تا سوم با همكاری دكتر زرین‌كوب و منوچهر آدمیت برای دبیرستان‌ها تألیف كرد. متون انتخابی او به لحاظ دقت در انتخاب و توضیحات، بی‌نظیر بود. او همچنین در تألیف دستور زبان فارسی برای دبیرستان‌ها همكاری كرد. فروزانفر سفرهای علمی متعددی به خارج از كشور داشت؛ از جمله سفر به لبنان و راه‌اندازی كرسی زبان فارسی، شركت در كنگرة اسلام‌شناسی پاكستان، بازدید از مؤسسات فرهنگی و خاورشناسی امریكا و انگلیس، زیارت آرامگاه مولانا در تركیه، گرفتن نشان عالی دولت مراكش.
او ادیبی جامع، بصیر و توانا در تمامی زمینه‌های لغت،‌ نحو، صرف، معانی و بیان و بدیع و نقدالشعرا بود، در تمامی زمینه‌ها اطلاعات كافی داشت، حتی در موسیقی؛ چنان كه با كلنل وزیری، در جهت ساماندهی به موسیقی همكاری می‌كرد. تحقیقات محمد قزوینی و روش علمی او در بدیع‌الزّمان تأثیر عمیقی بخشیده بود. دقت و احتیاط در نقد متون و تصحیح آثار را باید از او آموخت. ایرج افشار او را یكی از بنیانگذاران نقد ادبی ایران می‌داند.
او در نقادی شیوه‌ای دقیق و متین به كار می‌برد و با ذوق و علم، نقدی لطیف و قوی پدید می‌آورد. او اصول نقد كهن را با شیوه‌های انتقادی جدید درآمیخت و معتقد بود برای جان بخشیدن به ادبیات باید با ادبیات اروپایی ارتباط برقرار كرد.
در مباحثی كه وقوف نداشت، وارد نمی‌شد. شاگردان به دلیل بیان شیوا و عمیق و مستند او از كلاس درسش لذت می‌بردند و گذشت زمان را نمی‌فهمیدند. وی هیچ سخنی را بدون مآخذ نقل نمی‌كرد. غالباً دانشجویان را فرزند خطاب می‌كرد و هنگام خواندن شعر و تلفظ كلمات به خراسانی متمایل بود.
دكتر اسلامی ندوشن می‌نویسد: «دریایی از معلومات و اطلاعات مربوط به ادب و فرهنگ ایران بود همچون دایرةالمعارفی زنده و برآورندة نیاز همگان بود و چنان احاطه‌ای بر كار و كلامش داشت كه سخنش حجت و بی‌نیاز از مراجعه به مآخذ بود. فروزانفر بی‌تردید نافذترین استاد ادبیات فارسی در تاریخ دانشگاه ایران بوده است و شاگردانش از او بیش از هر استاد دیگر خاطره به یاد دارند. این به علت جودت ذهن، فصاحت بیان، حافظة قوی و نكته‌سنجی‌های رندانة اوست». دكتر محجوب دربارة حافظة او می‌نویسد: «در مورد فروزانفر چه بگویم؟ برای این كه خداوند تاكنون چنین حافظه‌ای، چنین درك و موقع شناسی و ذوقی نیافریده است».
تنها ایرادی که به فروزانفر گرفته می‌شد، ورود وی به دنیای سیاست بود، دكتر شفیعی كدكنی مانع اصلی در راه شاعری وی را مشغله‌های اداری و سیاسی می‌داند، از لقب بدیع‌الزّمان گرفتن تا فرماندار مشهد و سناتور انتصابی شدن.
اما سیاسی بودن او از نوع سیاسی بودن بهار نبود. بهار در طول نیم قرن كار سیاسی پیوسته در اُفت و خیز بود و گاه در زندان، گاه در مجلس، مبارزی تند و تیز بود.
دكتر شفیعی كدكنی، در توصیف نثر فروزانفر می‌نویسد: «در قلمرو نثر معاصر از پخته‌ترین و استوارترین نثرهای قرن اخیر است؛ نثری زنده، پویا با مجموعة متنوعی از تركیبات و مفردات ساختارهای نحوی جان‌دار شعر قدما و نثر قدما كه از صافی انتخابی هوشیارانه گذشته، به گونه‌ای طبیعی در متن، این سادگی و روانی حضور یافته است. با این همه كوچك‌ترین نشانه‌ای از صنعت، در آن راه ندارد و نثری شیرین و جذاب است. نثر او در شیوة خاص خودش یعنی نثر باستان‌گرای غیر مصنوع با آگاهی از امكانات نثر قدمایی، عالی‌ترین نمونة نثر فارسی معاصر است».
كتاب سخن و سخنوران، نخستین كار علمی فروزانفر (چاپ ۱۳۰۸ ـ تهران) است كه به پیشنهاد كمیسیون معارف نگاشته شده است. در این كتاب اشعار قدما با توجه به موازین علم بلاغت، نقد شده است و به گفتة دكتر زرین‌كوب «نقد وی چیزی است بین نقد مورخ و نقد اهل بلاغت یا جمع هر دو». پس از گذشت نزدیک به هشتاد سال، این کتاب، هنوز به عنوان مرجع مطالعات مربوط به تاریخ ادبیات ایران به شمار می‌رود. دكتر ذبیح‌الله صفا گفته است كه در تألیف تاریخ ادبیات ایران قسمتی از كار خود را مرهون كوشش‌ها و رنج‌های استاد فروزانفر بوده است. دكتر شفیعی كدكنی معتقد است این كتاب «هنوز هم بزرگ‌ترین تاریخ انتقادی شعر فارسی است».

خانة پدری استاد فروزانفر در استان خراسان جنوبی، خیابان صاحب‌الزمان شهر بشرویه قرار دارد و حدود 200 سال قدمت دارد و در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
از مرحوم فروزانفر دیوان اشعاری نیز برجامانده است. آثار استاد فروزانفر عمدتاً در چند حوزه قرار می‌گیرد. ۱- تاریخ ادبیات ۲- مولوی پژوهی ۳- تصحیحات. از آثار مهم وی، می‌توان از شرح مثنوي شريف (3 ج)؛ سخن و سخنوران؛ دیوان کبیر (تصحیح)؛ فرهنگ تازی به پارسی (1 ج)؛ احادیث مثنوی و شرح احوال و نقد و تحلیل آثار شیخ فریدالدّین عطار نیشابوری نام برد.
او شاگردان بزرگی را از جمله زرین‌کوب، کدکنی، خانلری، غلامحسین یوسفی و … تربیت نمود.

ملک الشعرای بهار در کنار بدیع‌الزّمان فروزانفر و دانشجویان ادبیات در سال 1324 خ
فروزانفر، در اثر سکته قلبی در بیمارستان مهر بدرود حیات گفت و پس از تشییع جنازة باشکوهی به خاک سپرده شد. علامه همایی در مجلس ختم او گفت: «بر فروزانفر نه، بر اهل ادب باید گریست».

این مرد بزرگ در روز 16 اردیبهشت ماه سال 1349 خ، در 66 سالگی درگذشت و مجاور امامزاده حمزه، در شهر ری به خاک سپرده شد.

اشتراک گذاری مقاله : Array
نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *