حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی

فردوسی توسی، حکیم ابوالقاسم (329/330 411/416 ق)

Ferdowsi Tousi, Hakim Abolqhasem

بزرگ‌ترین پارسی‌سرا، حماسه‌سرا، زنده‌کنندة زبان و فرهنگ پارسی

فردوسی، در سال 329 ق، در روستای پاژ (یا فاز) در شهرستان توس خراسان، دیده به جهان گشود. او از خاندان دهقانان و از ایرانیان اصیل زمان خودش بود. در آن زمان، خاندان‌های دهقانان بسیار تلاش می‌کردند تا آداب و پیشینة نژادی خود را در برابر هجوم ارزش‌های بیگانه، حفظ کنند. فردوسی زندگی مرفه و آسوده‌ای داشت. از تحصیلات او اطلاعات چندانی در دسترس نیست. از خلال شاهنامه می‌توان دریافت که وی به ادب عرب، فلسفه و کلام عصر خویش تسلط کامل داشته و از بلاغت یونانی نیز آگاهی‌ داشته است. علاقۀ فردوسی به داستان‌های کهن، او را بر آن داشت تا شاهنامه را به نظم درآورد. همانطور که از شاهنامه مشخص است، فردوسی پس از به دست آوردن نسخة اولیة این داستان‌‌ها، نزدیک به سی سال از بهترین دوران زندگی خود به این کار پرداخت.

بسی رنج بردم در این سال سی              عجم زنده کردم بدین پارسی

با گذشت زمان و به کارگیری سرمایۀ خود در راه به انجام رساندن شاهنامه، تنگدست شد که این موضوع، از چند جای شاهنامه به خوبی دانسته می‌شود.

فردوسی توانست با سرشت و نگاشت زیبای خود، آیین زرتشتی و زبان پارسی را پس از چهار سده سرکوب فرهنگی به ایران بازگرداند.

در زمان فردوسی زبان عربی در سراسر ایران تا خوارزم، گسترده شده بود و پس از پذیرش اسلام از سوی ایرانیان و سرازیر شدن اعراب به ایران، زبان عربی به سرعت وارد زندگی مردم شد و تمام دبیری و دیوانی و گزارش‌های باج و خراج، نوشته‌های دانشی و آیینی و ادبی را فراگرفت.

خلفای بنی امیه و بنی عباس، با کمک ایرانیان عرب‌زده‌ای که در پی یافتن مقامی بودند به ریشه‌زنی زبان فارسی پرداختند. در همین دوران سنگین، کوشش فردوسی در سرودن شصت هزار بیت به زبان فارسی چندان کار ساده‌ای نبود. هرچند فردوسی خود مسلمان بود ولی ویرانی فرهنگ نیاکان خود را بر نتافت. فردوسی سخن‌سرایی میهن‌پرست و استوار بود. این باور پایدار او از جای جای شاهنامه و به ویژه از شور فردوسی در ستایش ایران و نژاد ایرانی به خوبی آشکار است. او از تاریخ نیاکان خود و داستان‌ها و افسانۀ شاهان و تاریخ ایران آگاهی و به دانستن آن‌ها شوق و دلبستگی فراوان داشت، تربیت خانوادگی او نیز وی را بیشتر به این کار تشویق می‌کرد. به همین سبب است که به این کار سترگ دست زد و تنها زمانی به دربار و صله‌های پادشاهان چشم دوخت که دچار فقر و تنگدستی شد چرا که تمام مال و ثروت کیانی خود را بر سر شاهنامه و نوشتن آن گذاشته بود.

فردوسی، با پیش‌کشی کردن شاهنامه، به محمود غزنوی، امید پاداشی شایسته از جانب او را داشت، تا در دوران پیری و افتادگی او را به کار آید، ولی سلطان محمود تاتار و سنی مذهب و بنیادگرا، فردوسی میهن‌پرست شیعه مذهب را با پرداخت پاداش ناچیز خار کرد.

آورده‌اند که محمود، در پایان کار از رفتار خود پشیمان شد و خواست با پرداختی کلان از فردوسی دلجویی کند، ولی رسیدن صِلة او، همزمان با درگذشت این ایرانی ستُرگ بود.

سروده‌های فردوسی نه تنها در ایران، بلکه در بسیاری از کشورهای دیگر، مورد پژوهش و بررسی قرار گرفته است و در دانشگاه‌های شناخته شدۀ دنیا مانند دانشگاه کمبریج انگلستان و دیگر دانشگاه‌های اروپایی و امریکایی نیز مورد مطالعه قرار گرفته است. تازه‌ترین پژوهش‌ها دربارۀ شاهنامه در مرکز مطالعات خاورمیانه و اسلامی دانشگاه کمبریج منتشر شده است.

این ایران‌شناس بزرگ، در سال 416 ق (در 82 سالگی) درگذشت و در توس به خاک سپرده شد.

بیست و پنجم اردیبهشت ماه، به عنوان روز بزرگداشت فردوسی، نام‌گذاری شده است.

اشتراک گذاری مقاله : Array
نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *