خسرو یکم، مشهور به خسرو انوشیروان دادگر ساسانی
خسرو یکم، مشهور به خسرو انوشیروان دادگر ساسانی (501 – 579 م)
Khosrow The First (Anoushirvan) Sasani
بیست و دومین پادشاه ساسانی
خسرو یکم، از سال 531 تا 579 م (48 سال)، پادشاه ایران بود. خسرو انوشیروان به کسری نوشیروان نیز معروف بود، زیرا واژة کسری عربی شدة خسرو است و عربها آن را به طور کلی برای شاهان ایران به کار میبردند. پس از اشغال ایران به وسیلة اعراب، در ایران نیز برای نام بردن از شاهانی که نام خسرو داشتند، از جمله خسرو انوشیروان، به کار رفت.
شروع شاهنشاهی خسرو اول، آغاز درخشانترین دورة ساسانیان بود. او مزدکیان را سرکوب کرد. اصلاحات اقتصادی و مالیاتی کارآمدی را انجام داد که موجب افزایش ذخایر خزانة شاه و به طور همزمان فراهم آمدن رضایت مردم شد. خسرو ارتش را سازمان و قدرتی دوباره داد.
در روایات شرقی، خسرو اول نمونة دادگری و دادگستری است و نویسندگان غربی و ایرانی حکایات بسیار در وصف کوشش او برای حفظ عدالت نقل کردند. همچنین عهد بزرگ تمدن ادبی و فلسفی ایران با شاهنشاهی خسرو اول آغاز میشود. در زمان وی کتاب کلیله و دمنه از زبان سنسکریت به زبان پهلوی ساسانی، ترجمه شد. آزادی مذهبی برای ادیان غیر زرتشتی، مانند مسیحیت و یهودیت وجود داشت. هفت تن از فیلسوفان یونان در نتیجة تعطیلی مدرسة فلسفة آتن توسط امپراطور بیزانس و ستمهایی که به حکما شده بود، به تیسفون و دربار انوشیروان پناه آوردند. در این دوره بازی شطرنج نیز از هند به ایران آورده شد. تیسفون پایتخت دولت شاهنشاهی ایران در عهد خسرو اول به منتهای وسعت خود رسید.
دانشگاه پزشکی گندی شاپور در زمان خسرو از رونق خاصی برخوردار بود و مرکز علم پزشکی جهان به شمار میآمد. مسیحیان نسطوری که در قرن پنجم میلادی از روم طرد شده بودند، به ایران پناهنده شدند و پزشکان حاذقی که در بین آنها بودند، در مدارس پزشکی ایران از جمله گندی شاپور مشغول به کار شدند.
در جنگ با بیزانس، یوستین دوم پادشاه بیزانس، برای شروع جنگ لشکری به نصیبین فرستاد، ولی خسرو که فرماندهی جنگ را بر عهده داشت نصیبین را از محاصره نجات داد، انطاکیه را آتش زد و حتی قلعة شهر دارا را هم گرفت. برای یوستین دوم ضربت دشمن با چنان لطمة روحی همراه شد که از خجالت کارش به جنون کشید و خود به ناچار استعفا داد. تیبریوس دوم و همچنین جانشین او کنستانتین نیز، چارهای جز درخواست صلح نداشت. در پیشنهاد صلحی که از طرف بیزانس داده شد، قسطنطنیه آماده بود گرجستان و ارمنستان را به ایران واگذار و به جای آنها قلعة شهر دارا را که فقدانش باعث استعفای یک امپراطور شده بود، باز پس ستاند. نزدیک بود در این باره توافق صورت گیرد که ناگهان خسرو در سال 579 م، وفات یافت.