خشايارشا
خشايارشا (486-466 پ م)
سومین شهریار بزرگ دودمان هخامنشی “خشایارشا” است که در سال 519 پ م، به دنیا آمد. نام این پادشاه در کتیبههای خود او و شاهان هخامنشی، به زبان شوشی “خشَرشا” آورده شده است. او پسر داریوش بزرگ بود که در سن 35 سالگی به تخت نشست.
شش سال نخست حیات سیاسی و پادشاهی خشایارشا، آکنده از حوادثی بود که او میبایست کاردانی خود را نشان میداد؛ از جمله سرکوب شورش مصر، که پس از مرگ داریوش بزرگ رخ داد. همزمان با گرفتاریهای مصر، بینالنهرین نیز دستخوش آشوب شد و خشایارشا این شورش را نیز با تدبیر و کاردانی فرو نشاند.
به گفتة هرودوت، خشایارشا به مدت چهار سال به تجهیز تدارکات جنگی پرداخت و لشگری را تدارک دید که بزرگترین سپاهی بود که تا آن روز برای نبرد با یک دشمن خارجی آماده شده بود. گفته شده او دستور حفر کانالی را به مهندسان نظامی ارتش صادر کرد؛ این کانال که در شبه جزیرهای در دریای اژه (شاخهای از دریای مدیترانه، بین یونان و آسیای صغیر که به وسیلة داردانل با دریای مرمره مرتبط است) و شمال یونان حفر شده، یکی از بزرگترین و شگفتانگیزترین فعالیتهای مهندسی آن زمان بوده است. از همین کانال نيروي دريايی خشایارشا با یونانیان وارد جنگ شد، ولی در آن زمان یونانیان رغبتی به دفاع از سرزمین خود نداشتند و از هم گسیخته بودند. فقط حدود سیصد تن از سپاهیان یونانی برای نشان دادن وفاداری به قوانین سرزمین خود، به جنگ پرداختند. خشایارشا با تلاش و کوشش سپاهیان کارآمد خویش، آتن را تسخیر کرد. مورخین یونانی، از این لشکرکشی عظیم خشایارشا با نفرت و کینه یاد کرده، شاه قدرتمند ایرانی را نکوهش کردهاند. اما هیچ یک از بدگوییهای هرودوت نتوانست بر شایستگی، تدبیر و قدرت خشایارشا سرپوش بگذارد و از عظمت و حرمت او بکاهد. به طوري كه در كتاب ايران باستان، در مورد لشگركشي اسكندر به ايران و به آتش كشيدن تخت جمشيد و زماني كه اسكندر به مجمسة خشايارشا كه بر زمين افتاده، برميخورد ميگويد: “آيا بايد بگذرم و بگذارم تو به زمين افتاده باشي، تا مجازات شوي در ازاي اينكه به يونان لشگر كشيدي، يا تو را، به احترام آن روح بزرگ و صفات خوبي كه داشتي، بلند كنم.”
در کتابی دیگر، آورده شده که به احتمال زیاد خشایارشا هرگز در میدان جنگ با یونانیان حضور نداشته و نبردهای ایرانیان با آتنیها تنها بخشی کوچک از شبکهای از درگیریهای منطقهای بوده که از دوران کوروش بزرگ شروع شده و تا زمان تازش اسکندر ادامه مییابد.
نویسنده با تحلیل عینی شاخصهایی مانند شمار کشتگان و زمان و مکان بروز جنگها، سرزمینهای داده یا ستانده شده، به این نتیجه رسیده که دو تمدن چیرهگر ایرانی یا یونانی در جهان باستانی وجود نداشته و تنها یک دولت بزرگ هخامنشی بوده که در حاشیهاش، سیاست دولت شهرهای توسعه نایافته یونانی را با موفقیت دستکاری میکرده است.
در دوران خشايارشا، اولين زن دريانورد ايراني فرمان درياسالاري خود را از سوي خشايارشا دريافت كرد. اين بانو كه “آرتميس” نام داشت براي شركت در جنگ با يونان، فرماندار پنج فروند كشتي جنگي شد. در اين جنگ كه جنگ “سالامين” نام داشت، دلاوريهاي بسياري از خود نشان داد.
پس از آن خشايارشا به ايران بازگشت تا سالهاي آخر عمر را به استراحت بپردازد. اما “اردوان” رئيس نگهبانان مخصوص او، توطئهاي بر ضد شاه ترتيب داد و با كمك شخص ديگري در نيمههاي شب به خوابگاه خشايارشا رفته و او را در خواب كشت. خشایارشا سه پسر به نامهای داریوش، ویشتاسب و اردشیر داشت. اردوان پس از کشتن خشایارشا نزد اردشير، پسر سوم خشايارشا، رفت و گفت برادرش داريوش، پدرشان را كشته تا خود بر تخت پادشاهي بنشيند. او به اردشير پيشنهاد كرد كه به جرم قتل پدرش، داريوش را مجازات كند و خود بر تخت پادشاهي بنشيند و قول داد كه مخالفان شاه در اين كار به او كمك خواهند كرد. او به سرعت نزد داريوش رفت و او را كشت.
مقرر بود كه پس از داريوش، پسر دوم خشايارشا به نام “ويشتاسب” بر تخت بنشيند، ولي از آنجايي كه ويشتاسب در آن زمان والي باختر بود، اردوان از فرصت استفاده كرد و اردشير را بر تخت پادشاهي نشاند. پس از آن اردوان فرزندانش را جمع كرد و به آنان دستور داد تا اردشير را كشته و تاج و تخت هخامنشيان را تصاحب کند. اردشير از سوءقصد اردوان جان سالم به در برد و دستور داد كه اردوان، اعدام و تمام خاندان او كشته شوند. اينگونه خشايارشا در سن 54 سالگي پس از تقريباً بيست سال پادشاهي كشته شد و اردشير به پادشاهي رسيد.
خشايارشا پادشاهي جوانمرد بود. او در دوران پادشاهي خود به تکمیل بخشهایی از بنای بیمانند تخت جمشید پرداخت و نوشتهها و نیایشهای او به درگاه ایزد یکتا (اهورامزدا) برگ زرین دیگری از ایمان، یکتاپرستی، عدالت و عظمت شاهان سرافراز زمان هخامنشی، به حساب میآید.
اردشير نيز در دوران حكومتش همواره با ملايمت با مردم رفتار ميكرد و مانند پدر و پدر بزرگش به ساختوساز در پارسه ادامه داد. گفته شده كاخ صد ستون در تخت جمشيد كه در زمان خشايارشا آغاز شده بود، در دوران اردشير يكم به پايان رسيد.
پس از خشایارشا به ترتيب: اردشير يكم (466 – 424 پ م)، خشايار دوم (424 – 424 پ م)، سغديانس (424 – 423 پ م)، داريوش دوم (423 – 404 پ م)، اردشير دوم (404 – 362 پ م)، اردشير سوم (362 – 338 پ م) و ارشك (338 – 336 پ م) بر تخت پادشاهي نشستند.
تا اينكه نوبت به داريوش سوم (336 – 330 پ م) رسيد. او بسيار دلير و جوانمرد بود. در زمان او، اسكندر مقدوني سپاهي بيشمار به سمت ايران روانه ساخت و به این ترتیب با شكست داریوش سوم، دودمان باعظمت و پر افتخار هخامنشيان نيز برافتاد.