خط آرامی

خط آرامی
یکی دیگر از زاده‌های خط فنیقی خط آرامی است که به سرعت در خاورمیانه پخش شد. آرامی‌ها اقوامی بودند که از صحرای شمالی عربستان به سوی خاورمیانه مهاجرت کردند و در بین‌النهرین مستقر شدند. آن‌ها در اوایل هزاره اول پیش از میلاد، حکومت‌هایی برای خود برپا کردند ولی به زودی مغلوب و خراج‌گزار آشوری‌ها گشتند. از آنجا که آرامی‌ها بازرگانان موفقی بودند، محل استقرار خود را در بابل و نینوا قرار دادند و به تدریج بر جمعیتشان افزوده شد و زبان این قوم زمانی دراز در این منطقه ماندگار شد و مهم‌تر اینکه بر مبنای الفبای فنیقی، خط آرامی به وجود آمد که به سرعت رواج یافت و تبدیل به خط رایج اقوام منطقه شد و زبان آرامی نیز که چندان دور از زبان‌های سامی آن نواحی نبود، تبدیل به زبان ارتباطی خاورمیانه گشت.

نگاره 19: کتیبه آرامی قرن نهم پیش از میلاد
(برگرفته از سایت آفتاب)

سرچشمه خط آرامی به درستی معلوم نیست، برخی تصور کرده‌اند که خط مذکور از روی خط هیروگلیف مصر تقلید شده‌، زیرا با اینکه خط نامبرده خط الفبایی است اما حروفی در آن هست که حاکی از صورتی است که خود آن حرف هم به معنی همان صورت است، مانند الف «عَلفّیا» به معنی «گاو» که در اصل به شکل سر گاو بوده و بعد که از حالت نگاری به حالت صوتی درآمد، صدای «آو» یافته و بعد حرف الف و صدای «اَ اِ اُ» پیدا کرده ‌است. دیگر «ب» که نام او «بیت» است و در اصل به صورت خانۀ مسقف بوده ‌است. همچنین «جیم» که نامش «گمیل» است و در اصل صورت جَمل (شتر) بوده و «طِطْ» که نام و صورت افعی است و «عین» که به شکل چشم است و «هی» که به صورت شبکه ‌است و غیره.
گروهی بر این باورند که خط آرامی، از اختراعات یکی از ملل سامی است و برخی نیز آن را برگرفته از خط فنیقی می‌دانند. برخی نیز معتقدند خط فنیقی از خط آرامی اخذ شده‌، زیرا خط آرامی از دو هزار سال پیش از میلاد وجود داشته‌ است.
زمانیکه ایرانیان بر سرزمین‌های آشور و بابل تسلط یافتند، با اقوامی روبرو شدند که خط و زبان آن‌ها
آرامی بود.
خط آرامی در دوران هخامنشیان بسیار رونق داشت و به جز در کتیبه‌ها به این خط نگارش می‌شد. در دوران اشکانی – پارتی، تغییراتی در آن ایجاد شد و به نام خط پهلوی خوانده ‌شد که پس از مدتی (نیمه دوم قرن اول) جای خط آرامی را گرفت.
این خط بر خلاف خط میخی که از راست به چپ نوشته و خوانده می‌شد. دارای 18 حرف بدون صدا بود و همانند حروف لاتین گاهی یک حرف چند صدا داشت.
خط عبری نیز که سابقه زبانی آن به سده چهارم پیش از میلاد می‌رسد در اصل از آرامی نشأت گرفته بود‌. عموم یهودیان جهان خط عبری را برای نگارش آثار خود به کار می‌بردند.
نبطیان قومی از نژاد عرب بودند که در نبطیه زندگی می‌کردند و از حدود ۱۵۰ سال پیش از میلاد گونه‌ای از خط و زبان آرامی در میان ایشان رایج بود. از این خط، خطی موسوم به نام «خط سینایی» نو به وجود آمد که از سده اول پیش از میلاد تا سده چهارم میلادی در شبه جزیره سینا رواج داشت. این خط بر روی 50 کتیبۀ کوتاه، در معدن قدیمی مس و مرمر سبز رنگ در نزدیکی «سرابیت الخادم» در کوه‌های سینا دیده شده که اولین بار باستان‌شناس به نام «بیتری فلیندرز» در سال 1905 م آن را یافت و این کتیبه‌ها را به 1500 پ م، منسوب می‌داند. این خط شبیه خط «بیبلوسی» و برخی شبیه خط هیروگلیف می‌باشد. کمی نیز شبیه الفبای «سامی باستان» می‌باشد. آ. کاردینر، مصرشناس انگلیسی که در زمان جنگ جهانی اول به بررسی کتیبه‌های مصر پرداخت؛ معتقد بود که خط سینایی حلقۀ میان خط مصری و سامی باستان است. به نظر وی مخترعین این خط سامی‌ها بودند، البته تعداد بسیاری از خط شناسان این نظر را رد می‌کنند. خط سینایی نیز بسیار در رشد خط الفبایی، چه در مرحلۀ ابتدایی و حلقۀ ارتباطی با خط مصری و چه به عنوان شاخۀ فرعی قدیمتر، به خاطر مباحث رمزگشایی این خط، (هنوز کاملاً روشن نشده) به دست آمده است.
پژوهشگرانی مانند «ف. دلیچ» می‌گویند: فنیقی‌ها شیوه نگارش برخی از اشارات را از خط میخی و برخی را از خط مصری اقتباس کردند.
با گذشت زمان، خط تصویری، دیگر برای نمایش اشیا به کار نمی‌رفت بلکه بر اساس مفهوم متن، معانی گسترده‌تری پیدا کرد و تکامل جالبی در حدود 2900 سال پیش از میلاد حاصل شد و انحنای علامت‌های تصویری اولیه از بین رفت. در مناطق باتلاقی و کرانه رودخانه‌های میان‌رودان، خاک رس و نی فراوان وجود داشت، از آنجاییکه رسم خطوط منحنی در گِل رس خشک شده، از لحاظ فنی دشوار بود، کتاب نویسان به علامت‌های مستقیم روی آوردند.
پدید آمدن دولت هخامنشی که سرزمینی گسترده از ماوراءالنهر تا بین‌النهرین را در برمی‌گرفت و نیاز به یک زبان واحد داشت، بر گسترش خط و زبان آرامی در این امپراطوری افزود. خط میخی برای نقش کتیبه به کار می‌رفته ولی برای نامه‌ها و دیگر نیازمندی‌های عمومی مناسب نبود. از این رو خط ساده و الفبایی «آرامی» که از عهد کلدانیان در آسیای صغیر معروف بود، به تدریج اهمیت پیدا کرد. ابتدا به دلیل سهولت هر جا به خط میخی چیزی نوشته می‌شد، نام صاحب خط یا اگر آن وسیله ظرف سفالی یا جنس دیگری بود، نام خریدار یا فروشنده را در کنار آن به خط آرامی می‌نوشتند، ولی بعدها وسعتِ استفاده از این خط به جایی رسید که در تمام قلمرو ایران، عراق، آسیای صغیر و مصر عمومیت یافت و مکتب‌های حکام، پادشاهان، روابط ملل، روزنامه‌های دولتی، فرمان‌ها و نوشته‌های عادی همه با خط آرامی انجام می‌گرفت.
گسترش روز افزون این خط با حمایت و تقویت شهنشاهان هخامنشی حاصل آمد که در امپراتوری وسیع خود متعرض آئین، ادیان، فرهنگ، آداب و رسوم، خط و زبان ملل تابعه خود نمی‌شدند.
خط و زبان آرامی در دولت هخامنشی تبدیل به زبان دیوانی شد و دبیران آرامی‌نژاد و آرامی‌زبان، در دستگاه‌های دیوانی ایالت‌های مختلف سرزمین هخامنشی به درآمدند و زبان و خط آرامی با عنوان «آرامی رسمی» یا «آرامی امپراطوری» پا به پای زبان پارسی باستان و خط میخی که تنها در کتیبه‌های هخامنشی به کار می‌رفت، در مراسلات به کار گرفته می‌شد. به این صورت که هرگاه نامه‌ای به ایالتی نوشته می‌شد، دبیر آرامی‌ زبان آن را به زبان و الفبای آرامی می‌نوشت و فرستاده می‌شد و در آنجا دبیرهای آرامی محلی، آن را به زبان آن ایالت برمی‌گرداندند و برمی‌خواندند.

نگاره 20: حروف عبری به روایت ابن ندیم


خط آرامی در قرون دوم و سوم پیش از میلاد، پس از به وجود آمدن لهجه‌های مختلف و پراکندگی سیاسی، شکل واحد خود را از دست داد و به چند گروه تقسیم شد. مهمترین آن، خط «چهارگوش عبری» است که بعدها به نام «پالمیری» و «نبطی» خوانده شد و همچنین در گروه «سریانی» دسته‌بندی شد. عبریان در اواسط قرن 5 پیش از میلاد، خط چهارگوش آرامی را برگزیدند. این خط در حال حاضر خط کتاب‌های مذهبی عبریان است. بعدها از این خط، خط مدور سفاردی (اسپانیای شرقی) و خط گوشه‌دار «اشکنازی» (در آلمان – لهستان) به وجود آمد. در قرن 11 میلادی نیز، حروف شکسته «ایتالیایی راشی» که از نام خاخام راشی، گرفته شده، پدید آمد.
خط آرامی جدا و مستقل از خط‌های دیگر بود به گونه‌ای که نه تنها در امور بازرگانی کاربرد داشت، بلکه در نگارش متون مقدس ادیان ابراهیمی از آن استفاده شده، تا جایی که این خط را خطی الهی می‌نامیدند. خط و گویش آرامی در زمان حضرت مسیح (ع) کاربرد داشت.
خط آرامی را می‌توان مادر خط‌های بین‌النهرین و تمدن مغرب زمین دانست. خط آرامی در ناحیه شام و فلسطین نیز رواج داشت و در مدت زمان کمی در بین‌النهرین و شمال مصر فراگیر شد که به دلیل مردمانی که از ‌آن استفاده می‌کردند، نام تازه‌ای یافت.
به عبارتی دیگر خط آرامی 4000 سال پیش در غرب بین‌النهرین (منطقۀ شام – فلسطین) و سپس به بخش‌های خط آرامی غربی (تدمیری، نبطی و عبری)، خط آرامی شرقی (سریانی، مندایی و آرامی یهودی)، خط فنیقی (فونتیک) و خط یونانی تقسیم شد.
خط كلداني، باقی ‌ماندة خط آرامی و نزديك به خط نبطي بوده است.
خط سریانی همان اصلاح شدة خط آرامي است و در تمام دورة‌ ساساني و بعد از اسلام نيز يگانه خط علمي و مشهور شرق بوده است. بسیاری از آثار علمی یونانی، پهلوی و عبری به این زبان برگردانده شده است.
نوشته‌هایی که به زبان سغدی، یکی از زبان‌های شرقی ایران به دست ما رسیده، با خط‌های سغدی مانوی، سغدی مسیحی و سغدی بودایی نوشته شده‌اند که خط اخیر در حقیقت خط سغدی را نشان می‌دهد. این خط نیز از شاخه‌های دیگر آرامی است.

نگاره 21: نمونه‌اي از حروف خط آرامي

برخي بر اين عقيده هستند كه خط فنيقي از خط آرامي گرفته شده، زيرا خط آرامي، از دو هزار سال پيش از ميلاد وجود داشته است. بعد از كتيبة نقش رستم، قديم‌تـرين آثار ايراني با خط آرامي همان سكه‌هاي پادشاهان «پـرته‌دار» می‌باشد. قديمى‌ترين سکه‌اى که از اين شاهزادگان به ‌دست آمده متعلق به قرن ۳ پیش از ميلاد است و به ‌نام «بغه دات» (Baga dat) پسر «بَغَ‌کِرْت» مى‌باشد و بعد از آن سکه‌هاى «وَهوبُرز» و ديگران است.
سکه‌هاى اين سلاطين داراى علامت آتشکده و صورت بيرقى چهارگوشه که ظاهراً همان علم کاويانى بوده است، مى‌باشد و علائمى ديگر از آثار اوستایى در آنها موجود است. بغه‌داد و وَهُوبُرز جنبه دينى داشته‌اند و پنام بر روى دارند و تاريخ رياست آنان به ‌عقيده کريستن‌سن ۲۸۰ پیش از میلاد است.

نگاره 22: عکس سکه‌های پادشاهان «پرته‌دار»
(برگرفته از مجله خبری (Vista News Hub


زبان آرامی به دو لهجه منشعب گردید: لهجه عراقی که آن را لهجۀ آرامی شرقی نامند و لهجۀ سوریه، فلسطین و طورسینا که آن را آرامی غربی می‌نامند. خط آرامی هم به چند شیوۀ آن خط درآمد و آنچه در ایران مادَرِ خط پهلوی قرار گرفت شیوه و «قلم آرامی عراقی» بود.

اشتراک گذاری مقاله : Array
نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *