خط فارسی پس از ورود اسلام به ایران

خط فارسی پس از ورود اسلام به ایران
ایرانیان در سده‌های نخستین اسلامی به خط‌های مانوی و پهلوی می‌نوشتند. در همین حال ایرانیان مسلمان، مانند یزید فارسی، تلاش کردند شیوۀ نوشتن قرآن را که به خط نبطی بود و در آن ابهامات زیادی وجود داشت، بهبود بخشند. در خط سریانی یا کوفی، حروف بدون نقطه نوشته می‌شدند و مصوت‌های کوتاه و برخی مصوت‌های بلند مانند «ا» نوشته نمی‌شد. از آن رو که قرآن به زبان عربی بود، عرب‌ها در خواندن آن مشکلی نداشتند، ولی ایرانیان نمی‌توانستند آن را بخوانند؛ به همین خاطر ایرانیان با ذوق و سلیقه خود و با نیم نگاهی به خط پهلوی و خط اوستایی، نقش مهمی را در تکامل خط نوشتاری قرآن و در واقع خط عربی بازی کردند.
اگرچه خط کنونی فارسی را از عرب‌ها (خط اسلامی یا کوفی که برگرفته نبطی و سریانی است) وام گرفته‌ایم، ولی می‌توان ادعا کرد که خط اسلامی، خطی است که ایرانیان در شکل‌دادن، زیبا سازی و تکمیل آن سهم عمده‌ای داشته‌اند. از آن گذشته بعدها ایرانیان بر اساس نیازهای زبانی خود الفبای فارسی را پدید آوردند و از سدۀ سوم هجری به علت رواج نامه‌نگاری‌های دیوانی، کم‌کم خط‌های مانوی و پهلوی، جای خود را به الفبای فارسی دادند. به گفتۀ محمد تقی بهار تاریخ دقیق نگارش زبان فارسی به خط امروزی مشخص نیست.
اساس الفبای فارسی با الفبای خط عربی یکی است، اما الفبای فارسی دارای ویژگی‌هایی است که آن را از خطوط عربی متمایز می‌سازد. چهار حرف «چ. پ، گ. ژ» مختص الفبای فارسی هستند چرا که واج‌های مشابه آنها در عربی استاندارد وجود ندارد. علاوه بر این شکل بعضی از نوشته‌های خط فارسی با نویسۀ عربی آنها تفاوت می‌کند. مثلاً «ک» فارسی در حالت پایانی یا تنها با سرکش نوشته می‌شود در حالی که «ک» عربی در این دو حالت بدون سرکش است و دیگر اینکه حرف «ی» در عربی با دو نقطه در زیر آن «ی» همراه ‌است. تفاوت‌های جزیی دیگری هم وجود دارد.
ترتیبِ الفبای فارسی در آغاز به صورت ابجد بوده و بسیاری از خط‌های دیگر، از جمله خط لاتین هم که برآمده و برگرفته از خطوط کهن سامی هستند، هنوز بر همان ردیف «ابجد» و «هوز» استوارند. تغییر شکل الفبای فارسی به صورت کنونی، زمانی روی داد که شعوبیه ایرانی برای تسهیل در فراگیری الفبا، کوشیدند، حروف همسان از نظر صورت و ردیف صوتی را در کنار هم قرار دادند تا برای نوآموزان، فراگیری آن آسان باشد و نامش را الفبای «پیرآموز» گذاشتند.
ابوالحسن علاءالدین علی‌بن‌هلال مشهور به «ابن بواب» (درگذشت ۱۰۲۲ یا ۱۰۳۱ م در بغداد) ملقب به «قبله الکتاب» از معروفترین خوشنویسان در اوایل سده پنجم هجری (یازدهم میلادی) در دورۀ خلفای عباسی و آل بویه است. او در خطوط مختلف به جا مانده از ابن مقله تصرفاتی کرد و قواعدی تازه در خوشنویسی به ‌وجود آورد.
ابن بواب به ‌عنوان استاد زمان خود شناخته شد و شیوه‌ای که او در خوشنویسی پدید آورد تا حدود دویست سال تا هنگام حمله مغول بدون رقیب بود و قوانینی که برای خوشنویسی وضع کرد که به خط منسوب شهرت دارد او قواعد نوینی در خوشنویسی به وجود آورد و برای نخستین بار میزان سنجش حروف را تحت قاعده «نقطه» درآورد. این قواعد هنوز هم پس از گذشت نزدیک به هزار سال در اغلب خطوط اسلامی و توسط همه خوشنویسان رعایت می‌شود. خط نسخ که توسط او شکل نهایی و تکامل یافت، رفته رفته به خط رایج تمامی سرزمین‌های اسلامی تبدیل شد و امروزه اغلب حروف چاپی مدرن عربی و فارسی با استفاده از این خط طراحی شده‌اند.
در قرن هشتم میرعلی تبریزی (درگذشت 850 ق) از ترکیب و ادغام دو خط نسخ و تعلیق خطی به نام «نسخ تعلیق» به وجود آورد که بسیار مورد اقبال واقع شد و موجب تحول عظیمی در هنر خوشنویسی گردید، خطی که حدود یک دانگ سطح و مابقی آن دور است و نام آن در اثر کثرت استعمال به نستعلیق تغییر پیدا کرد. باید اذعان نمود که به حق از زیباترین و ظریفترین و مشکل‌ترین خطوط فارسی و می‌توان گفت که عروس خطوط فارسی است.
پس از میرعلی تبریزی پسرش میرعبدالله و بعد از او میرزا جعفر تبریزی و اظهار تبریزی در تکامل خط نستعلیق کوشش‌ها کردند تا نوبت به سلطانعلی مشهدی رسید که خدمات شایانی به این هنر اصیل نمود.
اساتید زیادی بعد از سلطانعلی مشهدی در تکامل خط مذکور زحمات فراوانی کشیدند همانند «میرعلی هروی» و سپس بعد از حدود یک قرن، خوشنویس نامی و آشنای همه، «میرعمادالحسنی» (درگذشت 1024 ق) معاصر شاه عباس صفوی پا به عرصه ظهور نهاد که با نبوغ خود تغییرات و سبکی در خط نستعلیق به وجود آورد که هنوز بعد از گذشت نزدیک به 400 سال مورد استفاده و الهام بخش خوشنویسان است.
او پایۀ خط را به جایی نهاد که از زمان پیدایش خط نستعلیق تا کنون هنرمند خوشنویسی را یارای برابری با او نبوده است و همزمان با او هنرمند بزرگ دیگری چون «علیرضا عباسی» رقیبی برای او به شمار می‌رفت که علاوه بر خط نستعلیق خفی و جلی در خط ثلث نیز استاد بود به طوری که قالب کتیبه‌های مساجد و بناهای تاریخی اصفهان به خط ثلث و یا به سرپرستی او انجام شده است.
به طور کل قرن‌های نهم، دهم و یازدهم هجری قمری را می‌توان قرن‌های درخشان در هنر خوشنویسی دانست.
در اواسط قرن یازدهم سومین خط خالص ایرانی یعنی «شکسته نستعلیق» به دست «مرتضی قلی خان شاملو» حاکم هرات، از خط نستعلیق به اقتباس شد. علت پیدایش آن تندنویسی، راحت نویسی و ذوق و خلاقیت ایرانی بوده، همانطوری که بعد از پیدایش خط تعلیق، ایرانیان به خاطر سرعت در کتابت، «شکسته تعلیق» آن را نیز به وجود آوردند.
خط شکسته نستعلیق به دست «میرزا شفیعا هراتی» کامل‌تر شد و درویش عبدالمجید طالقانی قواعد جدیدی وضع نمود و آن را به کمال نوشت چهار تن ازخوشنویسان نامی که در چهار خط ثلث، نسخ، نستعلیق و شکسته نستعلیق به ارکان اربعه هنر خوشنویسی مشهور شدند عبارتند از:
در خط ثلث: جمال‌الدین یاقوت (698 هجری قمری)؛ در خط نسخ: میرزا احمد نیریزی (اواسط قرن 12)؛

نگاره 62: نمونه‌ای از خط نستعلیق

در خط نستعلیق: میرعماد الحسنی (1024 هجری قمری)؛ در خط شکسته نستعلیق: درویش عبدالمجید طالقانی 1185 (هجری قمری)
در قرن 13 در دوره قاجاریه خطاطان بزرگی پا به عرصه میدان نستعلیق و دیگر اقلام نهادند و سختی‌های این هنر ظریف را به جان خریدند و در توسعه آن کوشیدند که اسامی معروف‌ترین آنها از آن زمان تاکنون به شرح ذیل می‌باشد:
عباس نوری، وصال شیرازی، احمد شاملو‌مشهدی، فتحعلی حجاب، میرحسینی خوشنویس، اسداله شیرازی، میرزا آقا خمسه‌ای، ابوالفضل ساوجی، عبدالرحیم افسر، محمدحسین شیرازی، عبدالحمید ملک‌الکلامی، علی‌نقی شیرازی.

نگاره 63: برگی از قرآن؛ کوفی به شیوه ایرانی؛ علائم نقطه‌گذاری و زیر و زبر به شیوه ابوالاسود و خلیل فراهیدی قابل رویت است.

اشتراک گذاری مقاله : Array
نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *