خط مانوی
خط مانوی
مانی که در شهر بابِل از پدر و مادری ایرانی متولد شده بود، دینی آورد که حدود 10 قرن رواج داشت. تولد وی را سال 215 میلادی ذکر کردهاند. مانی جهان را به دو گروه پنج تایی تقسیم میکرد؛ گروه اول نماینده خیر است که شامل: دریافت، عقل، اندیشه، درنگ، اراده میباشد و پنج گروه بعدی نماینده سیاهی بودند.
مانی و پیروانش برای دین خود، خطی روشن، خوانا و زیبا به کار میبردند که «خط مانوی» خوانده میشد. مهمترین این آثار نیز در ترکستان چین یافت شده که با قلمی زیبا و مرکبهای رنگی و نقاشیهای شگفتانگیز نوشته شده بود.
خط متداول در نوشتههای مانی شامل 21 حرف آرامی است. (ا، ب، گ، د، ه، و، ز، ط، ی، ک، ل، م، ن، س، ع، پ، ص، ق، ر، ش، ت) با افزایش 6 حرف (ث، غ، ذ، ف، ج، ح) برای تلفظ حرف «ق» روی «ک» دو نقطه گذاشتند و «ط» گاهی «ط» و گاهی «د» خوانده میشده است.
دشمنان مانی این خط را خطی رمزآلود میدانستند که خود مانی آن را اختراع کرد. اما این خط در واقع برگرفته از خط آرامی بود که به دست هنرمند مانی تغییراتی یافته بود.
مانی این خط را بر مبنای خط سریانی ابداع کرد و بهبود بزرگی را در آن به وجود آورد که نسبت به خط پهلوی، از امتیازات بیشتر برخوردار بود و در آن موازین زیبا شناختی خطی مراعات شده بود. وی با شیوهای ماهرانه الفبای سریانی را با زبان ایرانی ترکیب کرد و اعراب و آواهای پهلوی را به وسیلۀ حروف صدادار سریانی ثبت کرده بود.
آثار اصیل و مجموعه آیینی مانوی، شامل هفت کتاب است که به زبان بومی مانی – سریانی آمیخته به گویش «ادسایی» از شاخههای آرامی شرقی نوشته شدهاند. شاید علت انتخاب این زبان به این سبب بوده که در آن زمان، زبان سریانی زبان مهم بینالنهرین بود و اهمیتی بسزا داشت و چون مانی آیین خود را جهان شمول میدانست، به این طریق، سعی بر اثبات و گسترش افکار خود داشته است.
سید حسن تقیزاده درباره مانی و آیین او گفته است:
«مانی مخترع خط جدیدی هم بوده که کتب مانویان پارتی زبان، پارسیک زبان، سغدی زبان و غیره به آن خط (که سابقاً آن را استرنجلو نامیدهاند) که مشتق از سریانی و سادهتر بوده، نوشته شده است».
نگاره 23: برگی از کتاب مانویان
لازم به ذکر است که این خط کمک زیادی به درک خط پهلوی کرده است، زیرا چه بسیاری از کلمات ایرانی که در خط پهلوی مشکوک بود و وقتی که در آن خط دیده میشود روشن و غیر قابل اشتباه و صحیح خوانده میشود.
به هرحال، تنها کتابی که به زبان فارسی میانه توسط مانی نگاشته شده، کتابی است به نام «شاپورگان» که وی در آن چکیده اندیشههای خود را برای شاپور اول ساسانی بیان کرده و آن را به او هدیه کرده است. مانی به منظور پیشبرد تعالیم خود و با به کار بردن زبان امپراتوری جدید که همان زبان ساسانی بوده، شاپورگان را به زبان فارسی میانه تألیف کرده و همچنین با این کار احترام خویش را به فرمانروای جدید (شاهپور اول) ثابت کرده بود.
طبق گفتۀ ابن ندیم در الفهرست کتابهای مانی به شرح زیر است:
سفر الاسرار، سفر الجباره، فرائض نیوشایان، فرائض گزیدگان شاپورگان، سفر الاحیا، فرتماطیا و مشهورترین کتاب مانی آردهنگ است که در فارسی ارتنگ و ارژنگ خوانده میشود و سراسر تصویری است و شامل تصاویر عجیب و غریب و افسانهای و درهم و برهم و پرشاخ و برگ با جزئیات و پیچیدگیهای خاص بوده و در آن نگارههایی به قلم مانی درباره شناخت کیهان و تغییر آن آمده است. جالب توجه اینکه پیروان مانی به آثار نوشتاری بسیار اهمیت میدادهاند. هیچ آیینی نیست که این همه آثار به زبان ساده، از آن بر جا مانده باشد.
مانی تمام اساطیر مانوی، داستان آفرینش و اصول اعتقادی آیین خود را در این کتاب به تصویر کشیده است. وی بر این باور بود که سخنانش باید به گونهای بیان شود که برای همۀ مردم قابل فهم باشد. کتاب ارژنگ را میتوان ابتکار مانی برای تکمیل آموزش آیین خود به توده مردم بهویژه کمسوادان و کم دانشان دانست. ارژنگ چندین قرن کارکرد آیینی داشت تا اینکه در قرن پنجم هجری به دست متعصبان غزنوی از بین رفت.
در کتاب فرهنگ فارسی دکتر معین آمده است:
«وی برای اینکه اصول آیین خود را به بیسوادان بیاموزد، آنها را با تصاویر زیبا در کتابهای خود جلوهگر میساخته است و به همین سبب وی را مانی نقاش میگفتند.»
نگاره 24: سنگنبشنه شاپور یکم، خط پهلوی، نقش رستم
در آغاز سده بیستم بسیاری از نوشتههای چینی در ترکستان چین، پیدا شد. در میان دستنوشته ها آثار مانوی نیز به چشم میخورد و نشان میداد که مانویان تا سدههای میانه در ترکستان به نوشتن آثار خود ادامه میداده اند.
نگاره 25: خرابههای اطراف تورفان چین که بسیاری از آثار مانوی از آن به دست آمده،
کشف این آثار کمک فراوانی به درک ماهیت اصلی دین مانی داشته است.
تزیینات و نوشتهها در کتابهای مانوی، آنها را منحصر به فرد نموده است. وجه بارز و ویژه مانویها در ارائه کتابهایشان ارتباط بسیار نزدیک بین نوشته و تصویر است. آنها برای نقطهگذاری یک لکه سیاه میگذاشتند و دور آن را یک بیضی با رنگ صورتی یا نارنجی میکشیدند و گاهی هم به جای لکه، گُل زیبای رنگارنگی میگذاشتند. به دلیل این ویژگی یگانه در نقطهگذاری، دستنوشتههای مانوی فوراً با یک نگاه شناخته میشوند.
در کتب خطی مانوی تزیینات گلدار بعضی اوقات از عنوان فراتر رفته و همه حاشیه صفحه را فرا میگیرد و این طرحی است که برای سنت هلنی که حاکم بر تزیینات اروپایی و آسیای غربی است، بیگانه است. حروف آغازین نوشته ها بزرگتر و با یک شکل هنری یا تزئین خاص نوشته میشد، مثلاً اطراف آنها گل و بته یا شاخ و برگ میکشیدند.
از طریق جوامع میانرودان بود که مانویان ارتباطات خود را با همه آسیای غربی و شاید آفریقا گسترش دادند و از طریق تعدادی اشیاء که در تورفان چین یافت شده، ارتباط با قیطون هم شناخته شده است. بنابراین هنر مانوی یک هنر منزوی نبوده و تا دشتهای آسیایی پیش رفته، اما تعیین جایگاه واقعی آن به خاطر پیچیدگی مراحل انتقال هنری که از ویژگیهای قرون وسطی است، ممکن نیست؛ ضمناً ویژگیهایی در هنر مانوی یافت شده که در قرون بعد دوباره در دیگر هنرها و در کشورهای دورتر از منطقه اویغور، ظاهر میشود. برای مثال، عنوان یک دستنوشته برای اولین بار با حروفی بسیار بزرگتر از حد معمول و با رنگهای روشن، بیشتر طلایی و همیشه با مرز و فاصله زیاد که تشکیل نوارهای در اهتزاز، شاخههایی با انارهای بزرگ و انواع گل، از آن گلهایی که سنت آگوستین (فرقهای از مسیحیت که برگرفته از اندیشههای مانی نیز بوده است)، مانویان را برای بد به کار گرفتن مفاهیم عالم خلقت سرزنش میکند، نمایش داده شده است. نمونههای گلدار دیگر به عنوان زمینه دست خط با گلهایی که در نوشته فرو نمیرود، یا آنها را نمیپوشاند، دیده میشود. از این نمونهها در دست خطهای کوفی خراسان در مسجد خرگرد یا مقبره سنگ بست در عصر محمود غزنوی یا در قبر شاهزاده دیده میشود. همان مفاهیم تزیینی گرچه در فرمهای محدودتر در دست خطهای قبطی قرن هشتم یا نهم یافت شده که در تضاد کامل با سبک مینیاتور غرب بود، چون نقوش غربی تحت تأثیر ژرمنها که قصد تبدیل حروف به شکل حیوان یا درهم پیچیدن استادانه آن را داشتند، قرار داشت.
از مشخصات بارز کتاب آرایی مانوی، استفاده از فلز طلا در تزئینات، حاشیه ها و جلد کتاب بوده، به طوری که در برخی روایات نقل میکنند: «وقتی که چهارده کیسه بزرگ از این کتابها سوخت از میان آتش طلا و نقره جاری شد».
به این ترتیب مانویها سنت خوشنویسی را ادامه دادند، بهطوری که بعدها مشرق زمین به همین خاطر مشهور شد. با این حال آنها مانند خوشنویسان اسلامی اجازه نمیدادند نوشته آنقدر تزیین شود که اصل با عنصر تزیینی مخلوط شود. نوشتهها و از جمله عنوانها، همیشه خوانا باقی میماند، مقایسه یک صفحه دستنوشته مانوی با یک صفحه دستنوشته زینتی کوفی، این نکته را روشن میسازد. گاهی اوقات عنوان یک فصل به نظر میرسد که از تحولات بعدی حکایت میکند. در واقع تصویر و متن از نظر محتوایی همخوانی دارد و این بدان سبب است که نقاشی در خدمت کتابآرایی است.
دستنوشتههای مانوی کهن، نمونه ممتاز و راستین هنر کتابنگاری است. جنس ورقی که بر روی آن مینوشتند، ابریشم، چرم یا کاغذ بود. برای نوشتن بر روی چرم بیشتر از چرم گوساله و گاهی هم از چرم معمولی استفاده میشد. ابریشم به نظر میرسد که در دوران اشکانی و ساسانی و تنها در میان طبقات بالا به کار میرفته و در نتیجه اسناد رسمی دربار بر روی ابریشم بوده، اما گویا آگوستین در مغرب زمین تنها به دستنوشتههای روی پوست گوساله برخورد کرده است.
عنوانها درشت و رنگی و در هر طرف مقاله که شرح آن میرفت گذاشته میشد. گلها و تزیینات اطراف آن از همان رنگ نوشته بود، اما نقطهگذاریها با رنگهای متضاد و به صورت خط و نقطه انجام میگرفت.
برای اجتناب از یکنواختی گاهی سطرهایی به رنگ دیگر که معمولاً ارغوانی بود، بین دو سطر سیاه رنگ نوشته میشد. همچنین برگهای دستنوشته رنگارنگی وجود داشت که روی هریک از آنها دوازده سطر را به دو
گاره 26: نمونهای از خط مانوی
نگاره 27: برگی از نوشتههای مانوی به خط سغدی، به همراه تصویر نویسنده، ویراستار و نبیگانگران
ستون شش سطری با رنگهای متناسب تقسیم میکردند. جلد کتابها مانند الگوی اروپایی، غالباً بخش با ارزش کتاب بود. گوشههای جلد، اغلب با عاج و یا چرم لعاب داده و یا با پوست گوساله پوشیده میشد، جلد عبارت بود از صفحهای مقوایی که با قابی از یک ورقه ضخیم طلا و یا صدف لاکپشت تزئین میشد.
«یوگومونره دوویلار» درباره جنس کاغذهای مورد استفاده مانویه مینویسد:
«مرغوبترین کاغذ ترکستان از boehmeria nivea (سفید چون برف) و brussonetia ساخته میشد که با کنف و اغلب با الیاف پنبه آمیخته بود. از ابریشم و کاغذ پوستی نیز برای تحریر استفاده میشد. مانویان از بهترین مرکبی که غیرقابل محو شدن بود، استفاده میکردند، ولی آن را به تنهایی به کار نمیبردند، بلکه در هر صفحهای عنوان و یا بخشی از متن را با مرکب رنگی مینوشتند، مثل رنگهای قهوهای، نارنجی، آبیتیره، آبیروشن، قرمز و سبز. شکل کتابها هم فرق میکرد؛ بعضی از متون را بر روی تومارهای بلند vellum کهن مینوشتند. برخی دیگر نیز مثل پوتی (poti) هندی بود و در یک یا دو سر کاغذ میله چوبی قرار داشت و کاغذ بر روی آن میله، لوله میشد. کتابهایی نیز بودند که معمولاً کاربرد عمومی داشتند، جلد آرایی آنها، عالی و طراز اول بود … . از بازمانده کتابهای مکشوف در آسیای مرکزی پیداست که پوشش بیرونی کتابها از برگ زر و مزین به مینیاتورهای بسیار بوده است. این جلد به لحاظ فن و نقشمایههای تزئینی شبیه جلدهای همزمان مصری بود.»