زبان‌های غیرایرانی در ایران

زبان‌های غیرایرانی در ایران

پیش از آنکه آریاییان وارد فلات ایران شوند مردمی با زبان‌های بومی در این نواحی زندگی می‌کردند که آریاییان نیز از زبان آن‌ها به گونه‌ای بهره بردند. این زبان‌ها عبارت بودند از سومری، ایلامی و سامی:

زبان سومری: سومری‌ها در حدود ۵۵۰۰ سال پیش از ميلاد از اقوام هم‌نژاد و همزبان خود در آذربايجان يعنی هوری‌ها، سابيرها (سوبارها)، قوتتي‌ها، لولوبي‌ها و آذها جدا شده و به بين‌النهرين كوچ كرده و در آنجا اولين تمدن بشري را بنا نهادند. این قوم در مصب رودهای دجله و فرات یعنی بابل قدیم و خلیج فارس زندگی می‌کردند. سومر به معنی سرزمین اربابان متمدن یا سرزمین، تا چهار هزار سال پیش از میلاد دارای ۱۰ دولت‌ شهر مستقل بود که توسط کانال‌ها و سنگ‌چین‌ها از یکدیگر جدا شده بودند.

هر کدام از این دولت‌شهرها گرداگرد یک معبد که به خدای خاص که محافظ شهر بود و یک فرماندار مذهبی (انسی) یا یک پادشاه (لوگال) که بصورت تنگاتنگی با مناسک مذهبی شهر گره خورده بودند، تشکیل شده بودند.

سومریان در گسترۀ وسیعی، از کوه‌های توروس در ترکیه تا دریای مدیترانه در غرب و تا مرکز ایران در شرق، زندگی می‌کردند.

زبان سومری توانست تا زمانی که استفاده از خط میخی ادامه داشت به صورت یک زبان کشیشی در مدارس بابل و آشور به حیات خود ادامه دهد؛ چیزی شبیه به وضعیت زبان لاتین در قرون وسطای اروپا. خط سومری در ابتدا صورت تصویری داشته و به تدریج به صورت الفبایی درآمده و به ملت‌های آشور و بابل انتقال یافت. مهم‌ترین یافته‌های باستان‌شناسی در سومر، تعداد زیادی لوح به خط میخی است. هر چند سامانۀ نگارشیِ سومریان کهن‌ترین نمونۀ موجود روی زمین نیست، اما خط ابداعی آن‌ها باعث موفقیت بزرگی در توسعۀ توانایی‌های بشر شد. این سامانۀ نگارشی، نه تنها در ایجاد و ثبت اسناد تاریخی نقش بزرگی بر عهده داشت، بلکه باعث شد آثار ادبی به شکل اشعار حماسی و داستان‌ها و همچنین آثار دیگری نظیر نیایش‌ها و قوانین ثبت و ضبط گردند. هر چند در ابتدا برای نگارش از تصویرنگاشت‌ها استفاده می‌شد اما ایشان بعدها از نمادهای متنوع برای نشان دادن هجاها استفاده کردند. سومریان از نی‌های سه‌گوش برای نوشتن روی سفال‌های نم‌دار استفاده می‌کردند. تاکنون صدها هزار قطعه متن به زبان سومری به دست آمده که شامل نامه‌های شخصی یا بازرگانی، رسید معاملات، فهرست واژگان، متن قوانین، سرودهای مذهبی، نیایش‌ها، داستان‌ها، وقایع روزانه و حتی کتابخانه‌هایی مملو از لوح‌های رسی بوده است. نمونه‌های زیادی از متون و کتیبه‌های تاریخی که روی مجسمه‌ها یا آجر نوشته شده‌اند، نیز کشف شده‌اند. متون زیادی در چند نسخه به دست آمده‌اند که دلیلی جز بازنویسی توسط رونویسان تحت آموزش ندارد. زبان سومری حتی پس از آمدن اقوام سامی‌زبان، مدت زیادی زبان دین و قانون در خاورمیانه به شمار می‌رفت.

زبان‌شناسان زبان سومری را جزء زبان‌های تک‌خانواده (منفرد) یعنی بدون خویشاوندی در میان زبان‌های امروزی دسته‌بندی کرده‌اند.

دانشنامه بریتانیکا می‌نویسد: «زبان سومری، زبانی منفرد و کهن‌ترین زبان مکتوب موجود است. این زبان برای نخستین بار در حدود ۳۱۰۰ پ.م. در جنوب میانرودان گواهی گردیده و در طول هزاره سوم پ.م. رشد و توسعه یافته‌است. در حدود ۲۰۰۰ پ.م، سومری به عنوان زبانی محاوره‌ای، با زبان سامی اکدی (آشوری- بابلی) جایگزین شد، اما کاربرد کتبی آن کمابیش تا پایان حیات زبان اکدی، در حوالی آغاز عصر مسیحیت، ادامه داشت. زبان سومری هرگز بسیار فراتر از مرزهای اصلی خود در جنوب میان‌رودان نرفت؛ شمار اندک گویندگان بومی این زبان، تناسبی با اهمیت عظیم و تأثیرات آن بر توسعه تمدن میان‌رودان و تمدن‌های دیگر، در همۀ مراحل نداشت». در هزارۀ سوم پیش از میلاد نوعی همزیستی فرهنگی میان سومری‌ها و اکدی‌ها نمودار گشت و باعث دو زبانه شدن مردم این منطقه گردید. این تأثیر دوسویه پژوهشگران را بر آن داشته تا جایگاه سومریان و اکدی‌های هزارۀ سوم پیش از میلاد را ناحیه همگرایی زبانی بنامند.

با گذر از هزارۀ سوم و آغاز هزارۀ دوم پیش از میلاد به تدریج زبان اکدی جانشین زبان سومری شد، اما سومری تا سدۀ ۱ میلادی زبان مقدس، تشریفاتی، ادبی و علمی، بابل و آشور باقی ماند.

هنوز آثاری از ریاضی سومریان در جهان باقی است، مانند تقسیم ساعت شبانه روز به 24 ساعت و تقسیم ساعت به 60 دقیقه و دقیقه به 60 ثانیه و تقسیم محیط دایره به 360 درجه، از یادگارهای سومریان است.

زبان ایلامی: ایلام منطقۀ کوهستانی بین‌النهرین تا فلات ایران و رشته کوه‌های زاگرس و لرستان و خوزستان و در واقع نام یک تمدن در منطقه‌ای است که بخش بزرگی در جنوب غربی فلات ایران را در پایان هزارۀ سوم قبل از میلاد در بر می‌گرفت. ولی در دورۀ هخامنشیان به منطقه جغرافیایی سوزیانا شوش تقلیل یافت. ایلامیان کشورشان را «هَلتَمتی» به ‌معنی «سرزمین خدا» می‌خواندند، اکدیان بدان «اِلامتو» می‌گفتند و سومریان آن را با اندیشه‌‌نگاشت به معنای «بالا و مرتفع» می‌نوشتند. در ۲۷۰۰ پیش از میلاد، نخستین شاهنشاهی ایلامی در شوش (در جنوب غربی ایران) تشکیل شد.

سفالینه‌های نقاشی شده متعلق به حدود ۳۵۰۰ پیش از میلاد در شوش واقع در ایلام بیانگر دوره‌ای پیشرفته از طرح‌های هندسی، ایجاد سبک خاص شکل‌هایی از انسان و جانوران در آن‌ها می‌باشد.

در سال ۶۳۹ پیش از میلاد، آشوربانیپال شاه آشور، ایلام را شکست داد و شوش را غارت کرد. پس از این جنگ، ایلام هرگز به عنوان یک قدرت مستقل ظاهر نگردید.

ایلامیان از آغاز دوره پیش‌ ایلامی تا پایان دورۀ ایلام نو، (حدود ۱۱۰۰ پ. م تا ۵۳۹ پ. م)، حدود ۲۶۶۱ سال در جنوب غربی ایران زندگی و حکومت می‌کردند.

زبان ایلامی تا مدتی از زبان‌های رسمی شاهنشاهی هخامنشی بوده است. در کاوش‌های تخت جمشید، نزدیک 30 هزار لوحه به خط و زبان ایلامی پیدا شده که تا کنون تعداد کمی از آن‌ها خوانده شده‌اند. زمان دقیق از بین رفتن این زبان مشخص نیست، اما بر طبق نوشته‌ها تا مدت‌ها پس از دورۀ اسلامی نیز این زبان در خوزستان رواج داشته و بعد به به تدریج متروک شده است. آخرین اثر مکتوب زبان ایلامی به سال‌های حکومت اسکندر مقدونی بر ایران برمی‌گردد. زبان ایلامی در سال ۱۸۹۰ م رمزگشایی شد. در این سال وایس‌باخ (خاور شناس آلمانی) نخستین دستور زبان آن را ارایه داد. زبان ایلامی از زبان‌های پیوندی بوده است.

زبان سامی: این زبان بر اثر روابط با مردمانشان و حکومت ایرانیان بر قسمتی از سرزمین‌هایشان، بر زبان پارسی تأثیر گذاشته است. که به سه گویش اکدی، آرامی و سریانی تقسیم می‌شود:

1- اکّدی (بابلی- آشوری): زبان اکدی از زبان سامی (از خانواده بزرگ‌تر زبان‌های آفریقایی-آسیایی) است که در دوران باستان در میانرودان بین آشوریان و بابلیان رایج بود. اکدی نخستین زبان سامی است که برای نوشتن به کار رفت و خط نگارشی آن خط میخی بود که از زبان سومری گرفته شده بود. پس از سقوط بابل دیگر زبان اکدی چندان در گفتار باقی نماند و از قرن چهارم پیش از میلاد، تنها زبان دینی بود. در این دوران اکدی جای خود را به زبان آرامی داد. خط آن‌ها میخی و در ابتدا تصویری بوده است. خط میخی را ایرانیان از بابلیان اقتباس و آن‌ را تکمیل کردند. با اینکه خط میخی از سومری وارد زبان اکدی شده بود، این زبان وابستگی نزدیکی با زبان سومری نداشت.

2- آرامی: در قرن ۱۲ پیش از میلاد متکلمان آرامی زبان به تدریج در نواحی جنوب ارمنستان تا کشورهای قسطنطنیه (ترکیه امروزی)، پارس (ایران امروزی)، شام (سوریه امروزی)، آذربایجان، لبنان، اردن، مصر و تمامی کشورهای خاورمیانه امروزی و بخشی از آسیای میانه مانند افغانستان و ترکمنستان ساکن شدند و یکی از زبان‌های مهم جهان مسیحیت را به وجود آوردند. در قرن ۱۴ پیش از میلاد این زبان تقریباً در اوج خود به سر می‌برد و به بسیاری از کشورهای آسیای جنوب و جنوب شرقی مانند: هند، مالزی، اندونزی، تبت و همچنین بخش‌هایی از آفریقا و اروپای شرقی مانند: اوکراین، بلغارستان، مجارستان، آلبانی، مقدونیه و یونان رسید.

زبان آرامی دارای گویش‌های بسیاری بوده که برخی از آنها قابل فهم هستند، در حالیکه برخی دیگر اینگونه نیستند. برخی زبان‌های آرامی اکنون تحت نام‌های دیگری شناخته می‌شوند. برای مثال زبان آشوری، به زبان آرامی شرقی مجامع مسیحی اطلاق می‌شود. بسیاری از گویش‌ها به «شرقی» و «غربی» توصیف شده‌اند که مرز میان آن‌ها فرات یا اندکی غرب آن است. همچنین می‌توان مرزی را میان آن دسته از زبان‌های آرامی که اکنون زبان‌های زنده هستند به نام «نوآرامی»، آن دسته که اکنون به عنوان زبان ادبی استفاده می‌شوند و آن دسته که منقرض شده و اکنون تنها مورد علاقه دانشمندان هستند، قائل شد. بخش آرامی قدیم بیش از ۱۳ قرن را به خود اختصاص می‌دهد. این دورۀ زمانی طولانی به این دلیل انتخاب شده که تمامی گونه‌های آرامی که اکنون کاملاً منقرض شده‌اند در آن جای می‌گیرند. دورۀ آرامی قدیم در حدود ۵۰۰ سال قبل از میلاد به پایان ‌رسیده،

یعنی زمانی که آرامی باستان (زبان آرامی‌ها) جای خود را به آرامی پادشاهی (زبان دولت‌های پادشاهی قدرتمند) داد. گویش‌های متعدد زبان آرامی قدیم زمانی برجسته می‌شوند که یونانی به عنوان زبان قدرت در منطقه جای آرامی را گرفت.

در حدود سال ۵۰۰ پ.م، بود که داریوش بزرگ آرامی را به عنوان زبان رسمی نیمه غربی امپراطوری پارس متعلق به هخامنشیان انتخاب کرد. اشراف زادگان بابلی هنوز از گویش محلی آرامی شرقی برای اغلب کارهای خود استفاده می‌کردند، اما دستور داریوش، پایه‌های زبان آرامی را تقویت کرد. زبان آرامی پادشاهی جدید، تا حد زیادی استاندارد شده بود. رسم‌الخط آن بیشتر بر پایه ریشه‌های تاریخی بود تا گویش‌های گفتاری. همچنین اثرات اجتناب‌ناپذیر زبان پارسی باستان بر روی این زبان باعث وضوح و انعطاف‌پذیری آن شد. از آرامی پادشاهی گاهی به عنوان آرامی رسمی یا آرامی مقدس نیز یاد می‌شود. قرن‌ها پس از سقوط سلسله هخامنشیان (در سال ۳۳۱ پ. م)، آرامی پادشاهی که داریوش آن را رسمی کرده بود، هنوز زبان رایج منطقه بود.

در قرن سوم پیش از میلاد بود که در مصر و سوریه آرامی جای خود را به یونانی داد. با این حال زبان آرامی پس از هخامنشیان توانست به رشد خود ادامه دهد و از طریق صحرای سوریه از یهودیه به عربستان و پارت راه پیدا کند.

از قرن ۱۵ پیش از میلاد به بعد چند شاخه از این زبان به وجود آمد که شامل زبان سامی، زبان عبری، زبان آشوری و زبان کنعانی که از بین آن‌ها زبان عبری در اسرائیل، اردن، فلسطین و مصر بسیار فراگیر شد، به طوری که امروزه نیز زبان کشور اسرائیل عبری است. این در حالی است که هرگز یک دولت معتبر آرامی وجود نداشته است. شهرنشینان آرامی زبان، در شاهنشاهی پارسیان در دستگاه‌های دولتی مشغول به کار شدند. تا حدود سال‌های 650 م و پس از آن زبان عربی جای زبان آرامی را گرفت و آن را از رواج انداخت.

زبان اصلی بخش عمده‌ای از کتاب‌های آسمانی دانیال و عزرا و زبان کتاب تلمود است. آرامی را زبان عیسی دانسته‌اند و امروزه هنوز زبان مادری اقلیت‌های کوچک متعددی است. امروزه تعدادی از جوامع که بیشتر آن‌ها آشوری هستند به زبان آرامی جدید تکلم می‌کنند.

3- سُریانی: این زبان در واقع شعبه‌ای از زبان آرامی است که در شمال بین‌النهرین، مقام زبان ادبی یافته بود. مسیحیان ایران، در شاهنشاهی ساسانی از این زبان استفاده می‌کردند و این زبان یکی از پنج زبان متداول در شاهنشاهی ساسانی بوده است. یکی از گویش‌های زبان آرامی و عبرانی است که خاستگاهش شمال میانرودان است که به خط سریانی نگارش می‌شده‌است. این زبان پس از چیرگی اسکندر بر ایران و در درازای فرمانروایی سلوکیان با واژگان یونانی درآمیخت و چهره‌ای دیگر یافت. ازاین‌پس، سریانی زبانی دانشیک گردید. نوشته‌های گران‌بهایی دربارۀ روزگار ساسانی و اشکانی به این زبان نوشته شده‌است و هنوز هم این زبان گویشورانی دارد.

خط سریانی نیز برگرفته از خط آرامی است و حرف‌های هر کلمه به هم متصل است. از راست به چپ نوشته می‌شود که در ابتدا از بالا به پایین نوشته می‌شد.

اشتراک گذاری مقاله : Array
نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *