شعر دورة بـازگشت
شعر دورة بـازگشت
شعر دورة بازگشت، داراي سبكي تازه و جديد نيست. در تاريخ ادبيات، دورة بين انقراض دولت صفوي تا آغاز سلطنت فتحعلي شاه قاجار (1212 ق) یعنی زمان افشاریه و زندیه را كه از نظر شعري دورة فقر ادبي است، «دورة فترت» مينامند. این مکتب بنا به دلایل سیاسی و اجتماعی و به تبع آن مسائل فرهنگی و ادبی در طول نیم قرن، اصول و پایههایی را برای خود بنا نهاد که در دورة قاجار به صورتی هدفدار و منسجم ادامة حیات داد.
نخستین بار ملکالشعرای بهار تعبیر بازگشت را در نوشتة خود به کار برد. او در کتاب سبکشناسی خود پس از توصیف انحطاط ادبی عصر صفوی با عبارت «رستاخیز یا بازگشت» از این دوره یاد کرد. از شاعران اين دوره، هاتف اصفهاني (متوفي 1198 ق) و پسرش سحاب اصفهاني (متوفي 1222 ق) را ميتوان نام برد.
نمونهاي از شعر عرفاني و زيباي هاتف اصفهاني، که البته بدون تردید دلنشینترین ترجیعبند در ادبیات فارسی است:
اي فداي تو هم دل و هم جان | وي نثار رهت، هم اين و هم آن | |
دل فداي تو، چون تويي دلبـر | جان نثار تو، چون تويي جانان | |
دل رهاندن ز دست تو مشكل | جان فشاندن بـه پاي تو آسان | |
مست افـتادم و در آن مستي | به زبــاني كه شرح آن نتوان | |
اين سخن ميشنيدم از اعـضا | همه حــتي الوريد و الشريان | |
كه يكي هست و هيچ نيست جز او | وحــــده لا الــــهَ الا هـــــو |
نادرشاه به شعر و شاعري توجهي نداشت و مشغول جنگ و كشورگشايي خود بود، كريمخانزند نيز دست كمي از نادرشاه نداشت. با اين همه جالب اينكه شعر دورة بازگشت دقيقاً مربوط به همين دورة بيتوجهي شاهان نسبت به شعر است.
مشتاق اصفهاني در زمان حكومت نادرشاه و كريمخان زند، صاحب انجمن ادبي اصفهان بود و از اعضاي مشهور اين انجمن، عاشق اصفهاني (1111- 1181ق) و آذر بيگدلي (1134- 1195 ق) شايان ذكر بودند.
بنا بر نظر جلالالدین همایی، شعر دورة بازگشت از انجمن ادبی مشتاق شروع شد و حاصل این انجمن و شعر شاعران بازگشت ظهور سبک تازهای در غزلسرایی بوده و این سبک تازه آمیختهای است از سبک عراقی قدیم و متوسط، سبکی که عنصر غالبش از سبک عراقی و چاشنی آن از سبک اصفهانی/ هندی بوده است و بیشتر شعرای اصفهان در قرن سیزدهم و جهاردهم پیرو همین سبک بودهاند.
با آغاز دورة قاجار و تثبيت حكومت مركزي در ايران، ادبيات نيز شروع به دگرگوني كرد. در اين زمان عبدالوّهاب نشاط (1140 – 1207 ق) انجمن ادبي نشاط را در اصفهان تأسيس كرد. در تهران نيز انجمن ادبي خاقان به رياست فتحعلي شاه قاجار (1150 – 1213 ق) تشكيل شد. به اين صورت در نيمة قرن دوازدهم هجری يعني اواخر دورة افشاريه، شعر دورة بازگشت به وجود آمد. در زمان كريمخان نيز اين سبك پيشرفت اندكي داشت. کریم خان شخصاً شعردوست و شاعرپرور نبود اما آرامش سی سالة حکومت به نسبت سالمش به ادب و هنر رونقی نسبی داد. شاعران در دوران زندیه محفل ادبی داشتند و حرکتی را که پیشتر آغاز شده بود به طور منظم ادامه میدادند. به تشویق و ترغیب او بازار شاعری در اصفهان که مرکز ادبی بود، رونق گرفت، اما رواج و انتشار اصلي آن در زمان فتحعلي شاه قاجار و بعد از آن بود.
شعر دورة بازگشت داراي دو شاخة اصلي است:
1) قصيدهسرايي به سبك شاعران قديم خراساني و دورة سلجوقي؛ مهمترين شاعراني كه به اين سبك شعر ميگفتند قاآني (1187 – 1232 خ)، سروش (1191 – 1247 خ)، شيباني (1204 – 1269 خ) و صبا (1175 – 1275 خ) بودند.
نمونهاي از شعر سروش كه به تقليد از شعر عنصري گفته شده است:
گفتم كه چيست روي تو اي ترك دلستان | گفتا گل است گفتم لا، بلكه گلستان | |
گفتـم نشان ده از دهـن تنگ دل ستان | گفتـا ز نيست، نيست نشـان اندرين جهـان |
عنصري
2) غزلسرايي به سبك عراقي؛ يعني تقليد از سعدي و حافظ، شاعران اين سبك، نشاط اصفهانـي، مجمر اصفهاني (متوفي 1225 خ) و فروغی بسطامي (1177 – 1236 خ) بودند.
نمونهاي از شعر زیبا و عرفانی فروغی بسطامي:
كي رفتهاي ز دل كه تمنـــا كنم تو را | كي بودهاي نهفته كه پيدا كنم تو را | |
غيبت نكردهاي كه شـوم طالب حضور | پنهان نگشتهاي كه هويدا كنم تو را | |
با صد هزار جلوه بـرون آمدي كه من | بـا صد هزار ديده تماشا كنم تو را |
علل پيدايش شعر دورة بازگشت
بعد از حملة غزنويان، مغولان و تيموريان كه كتابخانههاي عمومي و سلطنتي ايران را به كلي نابود كرده بودند، در دورة صفوي كمكم اين خسارت رو به جبران بود و دوباره كتابخانههايي ساخته شد كه آنها نيز در حملة افغانها (1101 – 1114 خ) از هم پاشيده شد و فقط تعداد كمي از اين كتابها به دست مردم افتاد و باعث ارتباطي دوباره ميان اهل ذوق و شعر با ادب كهن شد. روي كار آمدن دولت قاجار(1173 خ) و تثبيت حكومت مركزي، باعث شد تا شاعران دوباره در دربارها جمع شوند و به مدح پادشاهان بپردازند.
سبک بازگشت در نتیجة رکود و تنزل ادبیات در اواخر دورة صفویه و بحران در نظام سیاسی و اجتماعی حکومت شاه سلطان حسین پدید آمد.
ابتکار و نوآوری در شعر این دوره چندان مشهود نیست، اما اشعاری از شعرایی چون مشتاق اصفهانی، عاشق اصفهانی، طبیب و هاتف اصفهانی به جای مانده است که از نظر ارزش ادبی در زمرة بهترین اشعار ادبیات فارسی به حساب میآیند.
زبان شعر بازگشت عموماً تحت تأثیر شعر دورة عراقی است؛ هر چند در قصاید تا حدودی از سبک و سیاق شعر دورة خراسانی پیروی کردهاند. ادعای شعرای این دوره احیای زبان فارسی و رهانیدن آن از پیچیدگی و مغلقگویی بوده است، اما شعرا تسلط کاملی به قواعد و جزئیات زبان روزگار گذشته ندارند، بنابراین اشکالات فراوانی در ساختار صرفی و نحوی زبان آنها آشکارا به چشم میخورد. زبان شعر دورة بازگشت به طور کلی خالی از پیچیدگی و ابهام است و اصطلاحات فلسفی، کلامی، نجومی و یا علمی به ندرت در آن دیده میشود.
البته این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که اشعاری بسیار زیبا در سادهترین و روانترین شکل خود در این دوره به چشم میخورد، بی آنکه شاعر از آرایههای ادبی خاص سود برده باشد، شعری بسیار تأثیرگذار و زیبا سروده است که با زیباترین اشعار موجود در ادب فارسی برابری میکند. در این باره از شعرایی چون مشتاق، طبیب و عاشق اصفهانی میتوان نام برد.
در اين دوره شعر صوفيانه نيز رايج بود. از شـاعران اين نـوع شعر صفيعلي شاه (1214- 1277 خ)، صفاي اصفهاني (1215 يا 1225- 1283 خ) و نورعلي شاه (متـوفي 1212 خ) را ميتوان نام برد. اما در كل عرفان اين دوره بسيار سطحي و تقليدي بود.
نمونهاي از شعر صفيعلي شاه:
مـا کعبه بـه جـز کوی خـرابات نکردیم | جز ابـروی او قبلـة حـاجـات نکردیم | |
جـز بـر حـرم عشـق وی احـرام نبستیم | جـز در گـذر میکـده میقـات نکـردیم | |
هر چنـد کم از ذره به سامـان تـو بودیم | از مهـر رُخـت، روی بـه ذرات نکردیم | |
این خرقه که آلوده به سالوس و دغل بود | تطهیـر جـز از آب خـرابـات نکردیم | |
بـا زهد فروشی که عبوسش به جبین بود | الـمـنـة لله کـه مـلـاقـات نـکـردیـم | |
دل در خم گیسوی تو چون یکدله بستیم | ز آن حلقه، دگر میل مقامـات نکردیم | |
تـأییـد صفی الحـق مـا پیـر خـرابـات | میگفت که جز محض عنایات نکردیم |
در اين زمان اوضاع و احوال اجتماعي، اقتصادي و سياسي ايران تغييري كه نكرد هيچ، بلكه بر اثر شكست ايران از روسية تزاري و پرداخت غرامتهاي كلان روز به روز ضعيفتر و بدتر میشد. در اين شرايط حال و هواي قرون وسطي، حاكم بود و بستر براي رشد شعر دورة بازگشت آماده شده بود.
نقش جريان ادبي بازگشت در پيدايش سبكشناسي
اولين سبكشناسان ايران، شاعران دورة بازگشت بودند. در اين دوره، شاعران بدون اينكه خود بدانند شعر را از لحاظ سبكشناسي مورد مطالعه قرار ميدادند. آنها براي اينكه بتوانند به طور صحيح از شيوة قدما تقليد كنند، به ناچار شعر را بيشتر از لحاظ مختصات زباني، فكري و ادبي مورد مطالعه قرار ميدادند كه بتوانند تا حد امكان مانند شاعران پيشين شعر بگويند، تا آنجا كه انتشار ديوان قاآني در دورة ناصرالدّين شاه قاجار (1226 تا 1274 خ) سر و صداي زيادي به راه انداخت و همه بر اين باور بودند كه شاعر بزرگي همشأن و مرتبة شاعران كهن سبك خراساني ظهور كرده است، هرچند كه بعضي از ادبا معتقد بودند كه شعر قاآني به سبك اصيل خراساني نيست بلكه بيشتر به شيوة شعر دورة سلجوقي نزديك است يعني سبك او بينابين است و نه خراساني اصيل.
از اشكالات شعر دورة بازگشت رواج تقليد از قدما در جامعه بود و باعث شد اهل فضل در برابر هر حركت جديد ادبي مقاومت كنند.
عمده توجه اديبان در اين دوره به سبك خراساني بود و مدتها طول كشيد تا بحث دربارة سبك عراقي و شيوة غزلسرايي سعدي و حافظ مرسوم شود. اما براي سبك هندي و شعر نو، اصلاً ارزشي قائل نبودند و به همين علت جريانات نوين ادبي در خارج از محيطي فرهنگي و به دست كساني كه تحصيلات ادبي درستي نداشتند شكل گرفت كه اين موضوع به زيان ادبيات فارسي تمام شد، ولي خوشبختانه طولی نکشید که اوضاع تا حدي دگرگون شد و كساني كه با ادب كهن آشنايي داشتند و به مسائل نوين ادبي نيز توجه نشان دادند به بازنويسي و به روز كردن علوم ادبي پرداختند و در سطح دانشگاهها به صورت دروس نظري و عملي رواج دادند.