قديميترين مراكز آموزشي تهران
قديميترين مراكز آموزشي تهران
در زمان بسیار دور در ایران نظام آموزشی به طور کامل در دست طلاب علوم دینی و معلمان مکتبخانهای بود و بهگونهای مستقیم و غیرمستقیم آنان گرداننده نظام مکتبخانهای بودند.
از میانههای دورۀ قاجار و با آشنایی ایرانیان با فرهنگ و تمدن غرب، هر دو گروه، روحانیون و افراد تحصیلکرده در غرب، با هم و گاهی نیز در کنار هم نظام آموزشی را هدایت میکردند.
در دوره نخست آموزش سنتی به سه شکل مکتبخانهای، حوزههای علمیه و تدریس خصوصی در منازل وجود داشت.
از اواسط سلطنت فتحعلی شاه ( 1212- 1250 ق) به دلیل اعزام محصل به خارج از کشور، رفتوآمد مسافران، بازرگانان و مأموران حکومتی به کشورهای اروپایی و نیز پیدایش روزنامه، زمینه آشنایی ایرانیان با تمدن و فرهنگ اروپایی فراهم شد. اما اولین جرقههای آموزش جدید و نخستین تغییرات سیستم آموزشی در ایران توسط میسیونرهای آمریکایی و سپس فرانسوی زده شد. آنها به هنگام ورود به کشور به قصد تبلیغ مذهبی سعی در ایجاد مدارسی به سبک اروپایی میکردند.
نظام نوین آموزشی در ایران، در واقع با افتتاح دارالفنون در سال ۱۲۶۸ق و تأسیس وزارت علوم در سال ۱۲۷۲ق شکل گرفت. دارالفنون را باید سرآغاز مدرسه متوسطه به سبک جدید در ایران دانست. نخستین کتابهای درسی که خوشنویسان آن زمان به خط نسخ یا نستعلیق نوشتند، در چاپخانه دارالفنون و به صورت چاپ سنگی تهیه شدند. این نخستین گامی است که دولت مرکزی ایران مسئولانه در امر تعلیم و تربیت کشور برداشته است و به همین جهت تأسیس دارالفنون را باید نقطه عطفی در سیر تاریخ آموزشوپرورش در ایران دانست. دوره نخست شامل تأسیس دارالفنون و مدرسهای عالی، اعزام دانشجو به اروپا و گسترش مدرسههای میسیونری و خارجی است. در این دوره منظور از تربیت جدید، پرورش نیروهای نظامی و اداری کارآمد برای تکمیل کادر دولت بود. توسعه مدرسههای ابتدایی و متوسطه در سراسر کشور شکل گرفت. مأموریتهای آموزشوپرورش در این دوره، گسترش آگاهی عمومی نسبت به حقوق و آزادیهای اجتماعی و همچنین انتقال هنجارهای اجتماعی به شهروندان ایرانی بود. “میرزا حسن رشدیه” و “میرزا یحیی دولتآبادی” و دیگران مدرسههایی به سبک جدید و با اقتباس از الگوهای مراکز آموزشی فرهنگ تأسیس کردند و در آنها به تدریس علوم جدید پرداختند.
در سال ۱۳۲۸ق برنامه چهار ساله ابتدایی به تصویب شورای عالی فرهنگ رسید که به موجب آن طول دوره ابتدایی در روستا چهار سال و در شهرها به مدت شش سال تعیین شد. چهار سال پس از استقرار مشروطیت در یازدهم شهریور ۱۲۸۹ قانون اداری وزارت معارف به تصویب مجلس شورای ملی وقت رسید. این قانون طوری تنظیم و پیشبینی شده بود که سالها جوابگوی احتیاجات فرهنگی کشور بود. در اسفند ۱۳۰۰خ قانون شورای عالی معارف مشتمل بر ۱۵ ماده به تصویب مجلس شورای ملی رسید. قبل از تشکیل شورای عالی معارف، انجمنی به نام «انجمن معارف» تشکیل شد که کتابهایی برای تدریس در مدرسههای آن روز تألیف کرد، مانند «تاریخ ایران» به قلم محمد علی فروغی، «تعلیمالاطفال» به قلم مفتاحالملک، «جغرافیا» به قلم مهندسالملک و … (یار شاطر و دیگران). در سال ۱۳۱۶خ، نام وزارت معارف به وزارت فرهنگ تغییر یافت و شورای عالی معارف به شورای عالی فرهنگ تبدیل شد. در آذرماه ۱۳۴۳ و بهمنماه ۱۳۴۶ به موجب دو قانون جداگانه، وزارت فرهنگ به سه وزارتخانه مستقل به شرح زیر تقسیم و هر وزارتخانه، به سرپرستی وزیری جداگانه، متولی کلیه امور آموزشی و فرهنگی در حیطه قانونی در کشور شد:
- وزارت آموزشوپرورش؛ که عهدهدار تعلیمات عمومی بود و اداره امور مربوط به کودکستانها، دبستانها، دبیرستانها، آموزشگاههای حرفهای، هنرستانها، دوره جدید راهنمایی تحصیلی، دانشسرای مقدماتی و انستیتوهای تکنولوژی را بر عهده داشت.
-وزارت علوم و آموزش عالی؛ که عهدهدار تعلیمات عالی و تحقیقات علمی شد و ادارۀ مربوط به دانشگاه و مدرسههای عالی و تحقیقات علمی را بر عهده داشت.
-وزارت فرهنگ و هنر؛ که عهدهدار حفظ و توسعه میراث فرهنگی بود و امور فرهنگ و هنر و پیشرفت آن، حفظ آثار تاریخی و هنر ملی، توسعه و شناساندن میراث کهن و تمدن باستانی، ایجاد موزه، کتابخانه و تربیت هنرمند را انجام میداد. از آذر ماه ۱۳۴۳ خ به بعد است که نام «آموزش و پرورش» به جای «فرهنگ» در ایران تثبیت شد.