لَک‌ها

لَک‌ها
اقوام لَک، لر و کُرد از اقوام اصیل ایرانی و زاگرس‌نشین هستند که همواره در دفاع از سرزمین ایران کوشیده‌اند. به دلیل همجواری جغرافیایی، از نظر فرهنگی و گویشی، مشترکات فراوانی بین مردمان لک و لر وجود دارد. برای سالیان دراز به اشتباه “لَک” را ترکیبی از دو نام لر و کرد می‌دانسته‌اند، این در حالی است که این دو، هر کدام دارای هویت کاملاً مستقلی هستند، به گونه‌ای که نباید لر را لک و لک را لر نامید، همانگونه که نمی‌توان کرد را ترک و ترک را کرد دانست.
رسانه‌ها نیز در تحریف حقایق و نسبت دادن آثار فرهنگی و تاریخی قوم لک به اقوام همسایه، نقش مهمی داشته‌اند، حال آنکه لک‌ها دارای تاریخی کهن و مشخص هستند، که می‌توان آن را به سادگی در ادبیات فرهنگی مردم لک، افسانه‌های لکی، ضرب‌المثل‌های ناب، اشعار کهن، بناهای تاریخی لکستان و … دریافت.
لکستان، منطقه‌ای است بین چهار استان همدان، ایلام، کرمانشاه و لرستان. چهار شهرستان به نام‌های دِلفان، کوهدشت، سلسله در استان لرستان و هرسین در استان کرمانشاه، بیشترین تعداد مردم لک را در خود جای داده‌اند که شهرستان دلفان مرکز این قوم است، ولی در شهرستان خرم‌آباد، نورآباد، کنگاور، بروجرد و نهاوند هم مناطق لک‌نشین وجود دارد.
قوم لک، یکی از قدیم‌ترین اقوام ایران محسوب می‌شود که قدمت تمدن آن‌ها، از تمدن کردها و لرها بیشتر است و این مطلب نشان‌دهندة این واقعیت است که این قوم، نه کرد است، نه لر؛ ولی به دلیل نزدیـکی آن‌ها به کردها و لرها، به مرور زمان، کلمات کردی و لری وارد زبان لکی شده‌اند، اگر در زبان لَکی دقت شود، کلمات زیادی یافت می‌شود که در کردی و لری وجود ندارند. قوم لک در گذشته یکی از بزرگ‌ترین اقوام در ایران بوده، ولی در حال حاضر مهاجرت ساکنان برخی از روستاها یا طوایف لکی از منطقة خود موجب کوچک شدن تدریجی این گروه شده است. همچنین کریمخان زند نیز از اقوام لک بوده و حکومت آن زمان ایران را با کمک و رشادت‌های طوایف لک (کاکاوند، کولیوند، بالوند، جلالوند، هوزمانوند، ایتیوند، گراوند و دیگر طوایف) به دست آورده است. کریمخان زند همانگونه که از اسم وی پیداست، مردی از ایل زند، در استان همدان که از طوایف بزرگ قوم لک بود. بعدها نیزکریمخان زند پس از حادثه‌ای، به روستای هلیلان ایلام (از نواحی لکستان) پناه برد و لک‌های هلیلان ایلام به خاطر همین همتباری، از وی حمایت کردند. کریمخان زند لک، فرزندان و نوادگان خود را به عنوان حاکمان نواحی مختلف ایران قرار داد که از آن جمله می‌توان به “گنجعلی‌خان زند لک” حاکم کرمان آن زمان، اشاره کرد که هنوز نوادگان این شخص، در استان کرمان، به ویژه شهر کرمان، با نام فامیل “لک زاده” زندگی می‌کنند.
پس از مرگ کریمخان، لطفعلی‌خان، جانشین وی شد، ولی به دلیل دشمنی و کینه‌ای که آغامحمدخان قاجار از کریمخان به دل داشت، به لطفعلی‌خان خیانت کرده و او را ناجوانمردانه به قتل رساند و حکومت را در دست گرفت و سپس برای استحکام بیشتر حکومت خود، طوایف بزرگ قوم لک را که حامی کریمخان زند بودند، به شهرهای دور افتاده تعبید کرد تا دیگر متحد نشوند و علیه وی قیام نکنند.
در میان طوایف لک زبان، تنها طایفه‌ای که زبان و فرهنگ اصیل لکی را به طور کامل حفظ نموده، طایفة کاکاوند است و این به خاطر دوری آن‌ها از کردها و لرها بوده است. طایفة کاکاوند به دلیل قرار داشتن در مرکز لکستان، که نیمی از آن در استان کرمانشاه و نیمی دیگر در استان لرستان واقع شده، یکی از اصیل‌ترین طایفه‌های قوم لک است. از عواملی که باعث شده مردم ایران شناختی از قوم لک نداشته باشند یا حتی این نام را نشنیده باشند، این است که مردم لک برای اختصارخود را کرد یا لر معرفی می‌کنند که این باعث از بین رفتن تعصب و شناسایی قوم لک شده است.
مهم‌ترین عامل افتراق و جداسازی این قوم، شاخص زبان است؛ ولی تاکنون پژوهش زیادی در مورد ریشة زبان لکی صورت نگرفته است. زبان لکی یک زبان زیبا و آهنگین است که واژه‌های باستانی و کهن بسیاری در آن یافت می‌شود. شکل قدیمی و اصیل برخی واژه‌ها و شیوة جمله‌بندی اصیل در آن، نشان می‌دهد که زبان لکی، به جاماندة زبان‌های باستانی است.
استرابون، تاریخ‌نگار یونانی، می‌نویسد: “کاسی‌ها پیش از ورود آریایی‌ها، در حدود هزارة سوم پیش از میلاد، از ارتفاعات قفقاز و آذربایجان به کنارة دریای مازندران آمدند و نام خود را به این دریا دادند (دریای کاسپین یا کاسی) که در اصطلاح اروپایی به نام “دریای کاسپیَن” شهرت یافت. در زمان مهاجرت به طرف جنوب، در شهرهای کاشان سکونت نمودند و نخستین‌بار همدان را ساختند و آن را “آکسیان” نام نهادند. این اقوام به موازات ایلامی‌ها بر بخش‌هایی از لرستان ساکن بوده و چیره‌دستی زیادی در ساختن مصنوعات مفرغی داشته‌اند. آنان سوارکارانی دلیر و جنگجویانی ماهر بودند که بارها با همسایگان خود، ایلامی‌ها و بابلی‌ها، درافتادند و در نتیجه پادشاه آنان به نام “گانداش” به پادشاهی بابِل نشست و مدت شش قرن بر آن سرزمین حکمرانی نمودند و در پایان توسط ایلامی‌ها شکست خورده و به سرزمین خود یعنی لرستان فعلی بازگشتند.”
خدای قوم کاسی”رشنو” نام داشت، که در زبان آن‌ها به معنی عدالت بود و امروزه طایفه‌ای نیز به این نام در جنوب غربی استان لرستان، یعنی شهر رومشکان زندگی می‌کنند.
لک‌های امروزی بازماندة قوم کاسی هستند که سکونتگاه امروزی قوم لک (لکستان) شامل جنوب، غرب، شمال، شمال شرقی، لرستان، جنوب و غرب همدان، شرق استان کرمانشـاه و شـرق اسـتان ایلام است. گروه‌های دیگر از طوایف لک نیز در کردستان عراق، کرکوک و خانقین سکونت دارند. مادها پس از ورود به زاگرس، اقوام بومی آنجا یعنی کاسی‌ها، الیپی‌ها، لولوبی‌ها، ایلامی‌ها و دیگر اقوام آسیایی را در خود پذیرفتند و زبان مادی / پارسی خود را در منطقه رواج دادند. از آنجایی که هر فرهنگ، در یک مقطع زمانی به رشد نهایی خود می‌رسد و سپس رو به زوال می‌گذارد، فرهنگ لکستان (کاسی) نیز به همین راه رفته است.
اگر بخواهیم زبان لکی را به یکی از زبان‌های زندة کنونی ایران تشبیه کنیم، شاید بهترین نمونة آن زبان کردی باشد که واژه‌های مشترک زیادی با لکی دارد. کردزبانان از نظر جغرافیایی نیز نزدیکی زیادی با اقوام لک دارند. اما این دو موضوع با توجه به اینکه زبان کردی گویش، واژه‌ها و دستور متفاوت دارد، موجب نمی‌شود که زبان لکی را یک بخش از کردی بدانیم. هر چند از نظر سیاسی و جغرافیایی اقوام لک اکثراً زیرمجموعه‌ای از لرها بوده‌اند، ولی شباهت زبان آن‌ها به لری بسیار کمتر از کردی است. کردها اقوام چهاردولی را عجم می‌خوانند، عجم (لال) نامی است که اعراب به ایرانیان و پارسیان می‌دادند.
زبان لکی، به جا ماندة زبان‌های پارسی باستان و پهلوی است. پارسی باستان زبانی است که در زمان هخامنشیان مورد استفاده بود و ریشة زبان فارسی امروزی است. واژه‌هایی را می‌توان در زبان لکی پیدا کرد که با زبان‌های پهلوی اشکانی و پارسی میانه مشترک هستند، لذا می‌توان گفت که مهم‌ترین سرچشمة زبان لکی، زبان پارسی باستان بوده است. همچنین شباهت بسیار زیادی در مورد ریشه‌های زبان لکی و اوستا دیده شده است.
زیستگاه اقوام لک‌ در کشورهای ایران، عراق و ترکیه عبارتند از:

  1. لک‌های ایران: عموماً در غرب کشور، در استان‌های کرمانشاه، لرستان، ایلام، همدان و کردستان ساکن هستند. برخی از لک‌ها نیز در خراسان شمالی و برخی استان‌های شمالی کشور، مانند مازندران ساکنند که به “کُردهای تبعیدی” معروف هستند.
  2. لک‌های عراق: به گفتة برخی، تعداد ایشان از لک‌های ایران بیشتر است و اکثراً ساکن شمال عراق در بخش حکومت فدرال کردستان هستند که حتی یک لر هم آنجا دیده نمی‌شود. به عقیدة مینکوفسکی کردشناس معروف؛ لک‌های ایران، از شمال عراق به مناطق غربی ایران کوچانده شده‌اند ولی لک‌های عراق ساکن عراق بوده‌اند و مهاجر نیستند.
  3. لک‌های ترکیه: لک‌های “شیخ بزه ینی” در اطراف آنکارا و شمال غربی دریای مدیترانه ساکن بوده و به “کردهای هیمنه‌ای” معروفند.
    نمونه‌ای سرشناس از قوم لک، باباطاهر عریان است که واژگان و فرهنگ اصیل لکی را می‌توان در اشعارش دید، او یکی از عارفان فرقة یارسان بوده است.

تصویری از زن و مرد لک

اشتراک گذاری مقاله : Array
نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *