مقامه و مقامه‌نويسي

مقامه و مقامه‌نويسي

در اصطلاح انواع ادبی، نوعی داستان کوتاه مشتمل بر یک واقعه است که عمدتاً به قصد سرگرمیِ شنوندگان و گاه پند و اندرز، با عباراتی مسجّع پرداخته شده ‌باشد. در این نوع داستان‌ها، معمولاً قهرمانی واحد به‌ صورت ناشناس وارد ماجرا می‌شود و همین که در پایان ماجرا شناخته می‌شود، ناپدید می‌گردد؛ تا آنکه دوباره، در هیأتی دیگر، در مقامه بعدی ظاهر شود. بهترین و معروف‌ترین نمونه مقامه‌نویسی در ادبیات فارسی مقامات حمیدی نوشته قاضی حمیدالدین بلخی است.

مقامه‌ها در حوزة نثر ادبي، عبارتند از: روايات و افسانه‌هاي گردآوری شده که عباراتي مسجع، مقفي و آهنگ‌دار براي جمعي بخوانند يا بنويسند.

مقامه‌نویسی خاص ادب عرب بود و پس از ورود به عرصه ادب فارسی، خیلی زود تغییرشکل داد و صورت خاص خود را یافت.

در اينكه چه كسي براي اولين بار به زبان عربي مقامه نوشت اختلاف است. بسياري «بديع‌الزّمان همداني» را مبتكر اين شيوه و عده‌اي «ابن دُرَيْد» را اولين مقامه‌نويس عرب مي‌دانند.

هر ابداع و اختراعي كه در ادبيات عربي روي مي‌داد، به فاصلة يك قرن نظير و شبيه آن در ادبيات دري نيز پيدا مي‌شد. در خراسان كه جايگاه اصلي زبان دري بود، تا قبل از قرن ششم هجری، نثر دري با سادگي، عدم تكلف و دوري از سجع و اطناب بود؛ اما مقامه نويسي كه در قرن چهارم در ادبيات عرب رواج داشت حدود يك قرن بعد، يعني در قرن پنجم وارد ادبيات دري شد. از بين مقامه‌هاي ادبيات عرب، به جز مقامات بديع‌الزّمان، بايد به مقامات حريري نيز اشاره كرد كه به زيبايي و تحت تأثير بديع‌الزّمان، تأليف شده بود. در واقع اين نويسندگان هر چه در چنتة شعر بود ربودند و نظم و نثر را برابر كردند و گاهي در تكلّف و تصنّع از شعر و نظم نيز پا پيش گذاشتند.

— بديع‌الزّمان همداني: اين مرد، شاعر و نويسنده‌اي بزرگ، مشهور و ايراني است كه در قرن چهارم هجري در دربار شاهان ايراني مانند ديلميان، آل زيار و غزنويان پرورش يافت و از ايشان صله و جوايز فراواني مي‌گرفت و حتي در بغداد و دربار خلفا نيز شهرت داشته است.

مقامات بديع‌الزّمان، افسانه‌هايي كه پهلوان آن افسانه‌ها «ابوالفتح اسكندري» و راوي آن «عيسي بن هشام» هر دو خيالي و مخلوق فكر بديع‌الزّمان بودند. لطايف و شاهكارهاي او در عباراتي لطيف و زيبا آراسته و اسباب عبرت، شگفتي و شادي شنوندگان و خوانندگان را فراهم مي‌آورده است.

تعداد مقامات بديع‌الزّمان در اصل ۴٠٠ مقامه بوده که متأسفانه اينك فقط ۵۲ مقامه از آن باقی‌مانده و در نسخة استامبول به چاپ رسيده است. مجموعة چاپ تهران ۴٠ مقامه بيشتر ندارد.

نمونه‌ای از مقامات بدیع‌الزمان:

«عیسی بن هشام در نیشابور به روز جمعه مشغول نماز جماعت بوده که ناگهان مردی در لباس ویژۀ قاضیان از آنجا می‌گذرد. پس از نماز می‌پرسد این کیست، مردی که در کنارش بوده او را چنین وصف می‌کند: او ساسی است که جز بر لباس یتیمان نمی‌افتد، ملخی است که جز بر مزرعۀ حرام فرود نمی‌آید، دزدی است که جز به خزانۀ اوقاف نقب نمی‌زند، راهزنی است که جز بر ضعیفات یورش نمی‌آورد، گرگی است که خلق خدای را جز بین رکوع و سجود پاره نمی‌کند، جنگجویی است که مال خدا را جز پیش چشم شاهدان و عاهدان غارت نمی‌کند. او دست از دینش شسته و دنائت خویش را پنهان ساخته است. لسانِ قضاوت او درست است، و زبان و دستش کج. او سبیلش را کوتاه ساخته (ظاهرش را آراسته) و در عوض دامش را گسترده است. زبان‌آوری و ورع او به چشم می‌زند، در حالی که دروغ‌ها و طمع‌کاری‌اش پنهان است.»

مقامات حميدي: قاضي حميدالدّين بلخي (وفات 559 ق)، قاضي‌القضات شهر بلخ، قصدش پيروي از هر دو شخصيت بزرگ مقامه‌نويس يعني بديع‌الزّمان و حريري بوده است. خصوصيات اين كتاب به هر دو مقامات شباهت‌هايي دارد، جالب آنكه اين كتاب در زماني نوشته شد كه كليله و دمنة نصرالله منشي تأليف شده بود و در اين قرن همة نويسندگان از كليله و دمنه تقليد مي‌كردند، اما قاضي حميدالدّين، در مقامات خود از كليله و دمنه تأثير نپذيرفته زيرا عمده قصد قاضي، پرداختن به روايت است؛ او لغات عربي دشوار به اندازة كليله و دمنه نياورده و بيشتر لغاتش فارسي است.

اشتراک گذاری مقاله : Array
نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *