ناظم الدوله میرزا ملکم خان
میرزا ملکمخان، ناظمالدوله (۱۲۴۹ – 1326 ق)
Mirza Malkam Khan, Nazem Al-dole
روزنامهنگار، دیپلمات و سیاستمدار
میرزا ملکمخان، در شهر جلفای اصفهان در یک خانواده ارمنی متولد شد. در ده سالگی او را برای تحصیلات به فرانسه فرستادند. وی نخست به مدرسۀ ارمنیان در پاریس رفت و پس از آن در مدرسۀ صنعتی معروف پاریس به نام «اکول پلی تکنیک» در رشتههای علوم طبیعی، فیزیک و مهندسی به تحصیل پرداخت. ملکم، در آنجا هوش و استعداد بسیار در آموختن زبان فرانسه و علوم طبیعی و ریاضی و مطالعه آثار فیلسوفان و متفکران انقلاب بزرگ فرانسه، ولتر، روسو و منتِسکیو، از خود نشان داد، تا آنجا که ستایش وزیر امور خارجۀ فرانسه را برانگیخت. او پس از نه سال در سال ۱۲۶۸ ق، به تهران بازگشت. او سپس در وزارت خارجۀ ایران، به عنوان مترجم استخدام شد و سال بعد، پس از تأسیس مدرسۀ دارالفنون، کار مترجمی معلمان اروپایی و همچنین تدریس ریاضی را برعهده گرفت. به ابتکار میرزاملکم خان، اولین خط تلگراف در ایران دایر شد و یک خط تلگراف میان کاخ سلطنتی و مدرسه دارالفنون کشید. از دیگر کارهای ملکم میتوان ارائه طرح تأسیس بانک ملی و راه آهن تهران را نام برد.
در سفر فرخخان امینالدوله به پاریس، برای مذاکره دربارة عهدنامه صلح ایران و انگلیس، به میانجیگری ناپلئون سوم، ملکم به عنوان مترجم و مشاور، او را همراهی کرد. در بازگشت از این سفر بود که او به مقام «مترجم مخصوص» و «آجودان اعلیحضرت» ترقی کرد. از مهمترین فعالیتهای وی میتوان به انتشار روزنامۀ قانون، تأسیس اولین فراموشخانه در ایران و مشارکت در اجرای قرارداد رویتر با بارون رویتر بریتانیایی، اشاره کرد. او برای تدارک نخستین سفر ناصرالدّین شاه به اروپا، به عنوان وزیر مختار ایران در لندن، راهی انگلیس شد و پس از ده سال به مقام سفیر کبیری رسید و القاب «پرنس» و «ناظمالدوله» گرفت. با پیش آمدن قضیۀ امتیازنامه لاتاری، ملکم مغضوب شاه شد و مقام و القاب خود را از دست داد و از تمام کارهای دولتی برکنار شد. او در لندن به سر میبرد و با «ادوارد براون»، خاورشناس و مشاور سیاست خارجی انگلستان، روابط نزدیکی پیدا کرد، به طوری که در هفته، چند روز یکدیگر را ملاقات میکردند. براون در خانة ملکم خان با «سید جمالالدّین اسدآبادی» که پس از غائله شهر ری، علیه پادشاه و صدراعظم ایران به عراق تبعید شده و سر از لندن درآورده و در خانه ملکمخان سکنی گزیده بود، آشنا شد و چون هر دو را مستعد قیام علیه شاه دانست، به مبارزه تحریک و تشویقشان کرد. در پی این ماجرا بود که ملکم علیه دربار و دولت ایران عصیان کرد و با نشر روزنامة قانون به تبلیغ حکومت قانون «بنیاد فکری مشروطه» و انتقاد از فساد دربار و وزیران ایران پرداخت. این گفته او که «ایام بیکاری بنده گاهی بهترین وسیلة خدمت بوده» گواه آگاهی او به تأثیر قلمش است. پس از کشته شدن ناصرالدّین شاه و در دوران پادشاهی مظفرالدّین شاه و صدارت امینالدوله، ملکمخان بار دیگر به خدمت دولت دعوت شد و به سفارت ایران در ایتالیا رفت و همچنان در این مقام ماند تا سرانجام در سویس درگذشت. از آثار او میتوان کتابچۀ غیبی؛ دستگاه دیوان؛ منافع آزادی و ندای عدالت را نام برد.