نثر قرن سیزدهم (نثر دوره معاصر)
نثر قرن سیزدهم (نثر دوره معاصر)
در دوران پهلوی به علت زیاد شدن روزنامهها، نثر بسیار ساده و منطقی شد و چندین نوع نگارش جدید مانند مقاله نویسی و داستان نویسی به وجود آمد. این نوع نثر ساده در ابتدا مخالفان بسیاری داشت. نویسندگان فکر میکردند نثر باید پر از شعر فارسی و ضرب المثل و …. باشد و بسیار سخت تن به این گونه نثر دادند.
در این دوران استفاده از لغات نیز تغییر کرد و لغات و اصطلاحاتی متداول شد که در گذشته استفاده نمیشد که یکی از دلایل آن آشنایی به دیگر زبان ها بود.
نگارش داستانهای كوتاه يا به اصطلاح فرانسوي «Novel»، بسيار ديرتر از رماننویسی در ايران آغاز شد، زيرا ترجمة نمونههاي اروپايي اينگونه آثار نيز ديرتر شروع شده بود. پيشكسوت نوشتن داستانهاي كوتاه در ايران، محمدعلي جمالزاده بود و كتاب «يكي بود يكي نبود» را در سال ١٣٣٩ خ، در برلين منتشر ساخت. جمالزاده در داستانهاي خود از زبان عاميانه استفاده ميكرد كه تقريباً شيوة نويي بود. اما شيوة انشاء جمالزاده از خود او نبود بلكه افتخار نوآوري اين سبك در واقع با دهخدا بود، كه در روزنامة صوراسرافيل مقالات نيشدار، هجو و انتقادي و اجتماعي، با امضاي «دخو» مينوشت و براي اولين بار، الفاظ و تعبيرات عاميانه را در آثار ادبي وارد كرد جمالزاده اصول و قواعد اين شيوه را نوشته و آن را به عنوان يكي از سبكهاي ادبي فارسي معرفي نموده است.
در نوشتن داستانهاي كوتاه، به جرأت میتوان صادق هدایت را به عنوان پیشکسوت این رشته در ادبيات معاصر ايران نام برد. وسعت و تنوع آثار هدايت در ادبيات اخير ما، کم نظير است و شاهكارهاي او را در داستان كوتاه، بايد جستجو كرد، البته وی چندین داستان بلند نیز دارد. کتاب های او: زنده به گور (١٣٠٩خ)، سه قطره خون (١٣١١ خ)، سايه روشن (١٣١۲ خ)، سگ ولگرد (١٣۲۲خ) و بوف کور.
بزرگ علوي را نیز میتوان از پيروان مكتب جمالزاده، به حساب آورد كه «چشمهايش» معروفترين اثر او، «چمدان»، «ورق پارههاي زندان» و « ۵٣ نفر» از دیگر آثار او بودند.
لازم به یادآوری است که از ديگر نويسندگان توانای داستانهاي كوتاه، سعيد نفيسي، محمد حجازي، علي دشتي، صادق چوبك و جلال آل احمد را ميتوان به خوبي نام برد و به شايستگي ياد كرد.
در میان نوسدگان متأخر معاصر میتوان از نادر ابراهیمی با داستان بلند «آتش بدون دود» محمود دولت آبادی با رمان «کلیدر»، احمد محمود با کتاب «همسایهها»، سیمین دانشور با کتاب «سووشون» و هوشنگ گلشیری با داستان «شازده احتجاب» نام برد. بهرام بیضایی هم در زمینه نمایشنامه و فیلنامهنویسی فعالیت میکند.
در این دوران نثرهای دیگری نیز متداول شد مانند نثر تحقیقی (مانند ملک الشعرا بهار، رشید یاسمی، محمد علی فروغی، مجتبی مینوی و … )؛ مقاله نویسی (این نثر نیز در دوران قدیم متداول نبود و به کتابهای مختصر رساله میگفتند. مانند مقالاتی که در مجلات به چاپ میرسد)؛ ترجمه در این دوران به شکوفایی رسید. در گذشته ترجمهها نوعی تألیف و اقتباس بود اما در دوران معاصر سبک نویسنده اصلی کاملاً حفظ میشود.