پولاک، یاکوب ادوارد
پولاک، یاکوب ادوارد (1818 – 1892 م)
Polak, Jacob Eduard
پزشک اتریشی (چک تبار)
پولاک، در سال 1851 م، به استخدام دولت ایران درآمد و ضمن تدریس طب، آناتومی و جراحی در مدرسة دارالفنون تهران، در سال 1856 م، به سِمَت پزشک دربار ناصرالدّین شاه منصوب گردید. پولاک به جای مجبور کردن دانشجویان پزشکی در آموزش زبان فرانسه برای استفاده از کلاسهای پزشکی، خود به آموختن زبان فارسی پرداخت تا بتواند درسهای خود را به زبان مادری دانشجویان، ارائه دهد. جانشینان او نیز خواه نا خواه مجبور شدند راه بنیانگذار تدریس پزشکی اروپایی به زبان فارسی را ادامه دهند. او نخستین بار جراحی مثانه را با بیهوشی 1854 انجام داد. اولین کالبدشکافی بر روی جسد یک اروپایی در ایران توسط او انجام شد. وی در سال 1860 م، به وین بازگشت و در آنجا علاوه بر طبابت به تدریس زبان فارسی در دانشگاه وین همت گمارد. او در سال 1882 م، برای مطالعه و پژوهش به ویژه در نواحی الوند، بار دیگر به ایران آمد. پولاک در ایران با «فضیلت» زبان فارسی آموخت و شروع به خواندن رسالههای پزشکی فارسی کرد. او توانست به کمک مترجمان و شاگردانش اولین مجموعه متون نظری مدرن را دربارة آناتومی و جراحی منتشر و مهمتر از آن، واژگان پزشکی را به لاتین، فرانسه، عربی و فارسی تعریف کند. پولاک برای تمرینات عملی شاگردانش یک درمانگاه سی تخته، مستقیماً در دارالفنون تأسیس کرد و از این طریق کوشید تا مؤسسه درس بالینی را دایر کند که از سال ۱۷۵۴ م، در وین بخشی از آموزش دانشگاهی پزشکی به شمار میرفت. علاوه بر این، او برای فارغالتحصیلان مدرسة طب دارالفنون، یک دوره کلینیکی در بیمارستان ارتش واقع در خارج از شهر تهران مهیا کرد که در آنجا نیز به روش مدرسه طب وین، پس از پایان تحصیل پزشکی، یک دورة یک ساله در بیمارستان منظور میداشت. او به عنوان نمایندة مدرسۀ پزشکی وین به بنیانگذاری پزشکی مدرن در ایران یاری رساند. پولاک با تجربة خود از ایران، به همکارانش در وین نیز یاری رساند.
پولاک، نویسندة نخستین کتاب آناتومی نوین در ایران بود که توسط محمدحسین خان افشار به فارسی ترجمه شد. او همچنین تخم چغندر قند را به ایران وارد کرد و در کشت آن کوشید. از آثار وی خاطرات یک پزشک دربارة زندگی و دربارة ناصرالدّین شاه را میتوان نام برد. سفرنامة پولاک بیتردید از مهمترین سفرنامههای دورة قاجار است و بهرغم نگرش خاص این پزشک اتریشی به فرهنگ مشرق زمین و انتقادهای فراوانی که در اثرش مطرح میکند، او چنان مسحور فرهنگ ایرانی و زبان فارسی است که بر سنگ مزارش ترجمة آلمانی شعری از سعدی حک شده است:
خدا گر ز حکمت ببندد دری به رحمت گشاید در دیگری