پیدایش خط میخی

قدیم‌ترین خط میخی که از حدود پنج هزار سال پیش به دست آمده، مربوط به سومری‌ها است که قومی متمدن (شهرنشین) بودند و نژاد سامی نداشتند و برخی احتمال می‌دهند که از کنار دریای کاسپین به این منطقه مهاجرت کرده بودند. آن‌ها در قسمت جنوبی عراق امروز در سرزمینی به نام شنغار، ساکن بودند که از این منطقه لوح‌های گلی با ارزشی، به دست آمده است.

سومری‌ها و کلدانی‌ها، در ناحیه جغرافیایی واحدی به طور هماهنگ زندگی می‌کردند، اما تفاوت زبان‌هایشان در حد تفاوتی مانند زبان‌های انگلیسی و چینی بوده است. این دو جامعه متمدن در مجتمع‌های کوچک پیرامون شهرهای بزرگی مانند بابل، زندگی می‌کردند.

نگاره 7: نمونه‌ای از خط میخی سومری و تغییرات آن
از 3200 تا 1000، پیش از میلاد مسیح

خط میخی آغازین، در اصل نوعی خط تصویرنگاری بوده که آن را بر لوح نقش می‌کردند، تصویرها رفته رفته حالت ساده‌تر و زاویه مانندی به خود گرفتند و سرانجام علامت‌های تشکیل دهندۀ این خط به شکل میخ درآمدند. سومری‌ها به دست اکدی‌ها سرنگون شدند و خط آن‌ها نیز به اکدی‌ها منتقل شد و از طریق اکدی‌ها که سامی‌نژاد بودند، به سایر سامی‌نژادان یعنی بابلیان و آشوریان منتقل شد. نخستین کتیبه‌های این نوع خط (خط میخی)، که به عقیده کارشناسان، نوعی یادداشت محسوب می‌شده، شامل طرح گونه‌هایی ساده، جهت نشان دادن شکل اشیا است؛ به‌ طوریکه در این خط، شکل اشیاء را نقاشی می‌کردند، مثلاً: سر گاو نشانه «گاو» بوده است. این نوع خط را می‌توان، اولین نوع خط بشری نامید.

داستانی نیز در زمینه پیدایش خط میخی آمده که: «المرکر، پادشاه دولت شهر اوروک (موطن گیل گمش) و به قولی بنیانگذار آن، که می‌خواست بر فرمانروایی شهر آباد و ثروتمند «ارته» پیروز شود، باعث اختراع خط شد. المرکر سه بار فرستاده‌ای با عصای پادشاهی و نماد قدرت نزد شاه ارته می‌فرستاد. شاه ارته آگاه بود که اگر عصا را به دست گیرد، شکست را پذیرفته است. المرکر، چهارمین بار با حیله خط اختراع کرد و بر لوح گلی با خط فرمانی نوشت و نزد ارته فرستاد، وقتی شاه ارته برای خواندن پیام مجبور ‌شد آن را در دست بگیرد، به مفهوم پذیرش فرمانروایی المرکر محسوب شد.»

خط الفبایی میخی ایرانی، نخستین خط الفبایی میخی جهان است و قدمت آن دستکم از آغاز دوران مادها بوده است و در میان آریاییان رواج داشته و مردم سرزمین «انشان» که نیاکان هخامنشیان بوده‌اند با این خط آشنایی داشته‌اند و با آن لوح‌های سنگی و فلزی را می‌نوشتند. در کتاب خط و فرهنگ (تالیف مرحوم ذبیح بهروز) خط میخی پارسی باستان، دارای سی و شش علامت بیشتر نبود، در صورتیکه خط «بابل سومری» دارای هشتصد علامت اصلی بود و از ترکیب آنان هزار نقش مرکب پیدا می‌شد که هر یک ممکن بود به چند وجه خوانده شود. به مرور زمان خط گسترش پیدا کرد و خط میخی در شهرهای مختلف و با تغییراتی مورد استفاده قرار گرفت. از خط میخی سومری در ابتدا خط میخی ایلامی منشعب ‌شد که برای نگارش زبان ایلامی به کار رفت. در واقع کمی پس از پیدایش خط میخی تصویری سومری و بابلی، ساکنان منطقه شمالی دشت خوزستان و کوهپایه‌های زاگرس نوع دیگری از خط میخی تصویری را به کار بردند که به خط «پیش از ایلامی» (پروتو ایلامی)
مشهور شد.

نگاره 8: سالنامه بابلی متعلق به نبونید، به خط و زبان اکدی نوشته شده و در آن شرح وقایع مهمی چون نحوه تسخیر آشور، پیمان اتحاد میان پادشاهان ماد و بابل، نحوه ویران کردن نینوا و … ثبت شده است. قدمت: حدود ٢۵٩٠ سال پیش که در موزه لندن نگهداری می‌شود.

پروفسور «والتر هینتس»، ایران‌شناس آلمانی، نوشته: «در ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد، وقتی که سومری‌ها خط تصویری را به عنوان بهترین وسیله برای مکاتبات خود اختراع کردند، این ابداع به سرعت به همسایگان ایلامی آن‌ها رسید. صرف نظر از اختلاف در جزئیات، تردید نباید کرد که خط تصویری ایلامی بر مبنای سرمشق سومری تدوین شده‌ بود. این خط به سرعت گسترش یافت و تقریباً همزمان در شمال شرق کاشان (میان تهران و اصفهان) و در شرق دور و جنوب در کرمان ظاهر شد.»

خط میخی اکدی (بابلی) نیز از شاخه‌های خط سومری است. خط میخی نه تنها در میان‌رودان که در گسترۀ وسیعی در آسیای صغیر و میان‌رودان شمالی، بین هیتی‌ها، هوری‌ها، اورارتورها، لولوبی‌ها، کاسی‌ها و دیگران رواج یافت و مورد استفاده قرار گرفت.

نیاز به جاودانگی، اولین و مهم‌ترین دلیل برای کاتبان بوده است. برای مثال هزاران نوشته از اتروسکان‌ها که تمدنی با تبار غیر هند و اروپایی است و از حدود سال ۷۰۰ پیش از میلاد تا میانه‌های سده اول پیش از میلاد در شبه‌جزیره ایتالیا دوام داشتند و همزمان با شکوفایی جمهوری روم ناپدید شدند، یافت شده که مربوط به کتیبه‌های تدفینی است. نام، تاریخ و مکان فوت، مطابق با حروف الفبای یونانی نوشته شده‌اند، اما اطلاع ما در مورد زبان مردمی که حروف یونانی را قرض گرفته و به رومیان انتقال داده‌اند که بعدها به سراسر اروپا گسترش یافت، بسیار مبهم است.

مهرهای سنگی تمدن درة سند، 2000 سال پ.م، به زیبایی حکاکی شده و حکم امضا یا نشان مالکیت را داشتند.

بابلی‌های قدیم، بر حسب نوشته برسوس بابلی در قرن سوم پیش از میلاد؛ هیولایی که نیمی از بدنش ماهی و نیمی دیگر انسان بوده به نام انس از دریا بیرون آمد و به آنها خط، قانون، دانش و هنر آموخت. او شب‌ها به دریا می‌رفته و روزها به خشکی می‌آمده و به مردم این فنون را می‌آموخته است. همچنین در اساطیر یونان
آمده: «زئوس خداوند بزرگ یونان به هیأت روزگار درآمد و اروپا (نام دختر اگنور پادشاه) دختر اگنور پادشاه صیدا
را ربود. از دریا گذشته به جزیره کرت آورد و در آنجا از او پسری آمد که نخستین پادشاه آنجا شد. کدمس، در هنگام اقامت خود در یونان، الفبای فینیقی را به مردمان آموخت.» هرودوت نیز آورده که یونانی‌ها خط را از فینیقی‌ها آموختند.

خط میخی کلدانی دارای حرف‌ها و شکل‌هایی بسیار بود که بعضی از آن‌ها نمودار یک ذات با یک معنی و برخی دیگر نمایندۀ آوا و هجایی خاص بودند که با یک یا چند صوت از آن‌ها یک معنی ساخته می‌شد.

مجموع مقاطع حروف بی‌صدای خط میخی کلدانی، از 16 حرف تجاوز نمی‌کرده است: ا، ج، د، ز، ح، ط، ل، م، ن، س، پ، ص، ق، ر، ش، ت.

نام خط میخی را نخستین بار «انگلبرت کمفرت» آلمانی در اوائل قرن هجدهم زمانیکه این اشکال را دید به دلیل شباهتی که به میخ‌های نوک تیز داشتتند، به این خط داده است. پژوهشگران و اساتید خطوط قدیمی، اکثراً معتقدند که خط میخی نخستین بار توسط سومری‌ها (ساکنین جنوبی جلگه بین‌النهرین) اختراع گردیده؛ این خط در اواخر هزاره چهارم پیش از میلاد به صورت نگاری و نقوش بوده و از دورۀ (اوروک ۳۴۰۰ تا ۳۱۰۰ پ.م) به بعد تحولی در آن پیدا شده و به تدریج به صورت علامت و سپس آهنگی درآمده و سایر کشورها از قبیل اکدی‌ها، بابلی‌ها، ایلامی‌ها و آشوری‌ها، خط خود را از سومری‌ها اقتباس نمودند.

نگاره 9: کتیبه‌ای به خط میخی مادی

همچنین کشورهای مجاور حتی قبایل دوردست مانند هیتی‌ها و مینانی‌ها در شمال سوریه و آسیای صغیر و اورارتو (وان) که این خط را از آشوری‌ها و بابلی‌ها گرفتند و یا ایرانی‌ها (مادی‌ها و پارسی‌ها) که از آشوری‌ها و ایلامی‌ها یا از هر دو اقتباس نمودند. البته هنوز به طور دقیق
و معلوم نشده که آیا آشوری‌ها و بابلی‌ها خط را اقتباس کردند یا از ایلامی‌ها آموختند. بعضی از پژوهشگران معتقدند که خط میخی پارسی پس از سقوط آشور توسط مادی‌ها و پارسی‌ها از
خط آشوری اقتباس و هریک از اشکال و علامات ساده شده تا آنجا که در قرن ششم پیش از میلاد حروف کافی برای کلیه اصوات تهیه شد و خط آشوری به خط الفبایی پارسی تبدیل گردید.

ولی چون برای پاره‌ای از مقاطع هجایی مانند «ک کو جا جی ما می»حروف مختص صدادار وجود نداشت، حروف مخصوص تعبیه شدند که با حروف بی صدا تفاوت داشته باشد و حرکت جزء آن حروف شده باشد، مثلاً حروف (م) با فتحه یک جور و با کسره جور دیگری و با ضمه به شکل دیگری نوشته می‌شده است.

در هر حال آنچه واضح است و کتیبه‌های ایلامی و بابلی کنار کتیبه‌های پارسی نیز مؤید آن است، خط میخی هنگامی به دست ایرانیان افتاد که در مرحله سوم (نموداری – آهنگی یا هجائی) تحول خود بود. ذوق، سلیقه، ابتکار و واقعیت زمان. ایجاب نمود تا از جهت آسان شدن در امر نویسندگی اصلاحات و تغییراتی در آن داده شود و اعراب را جزء حروف نموده و آن را به صورت الفبایی که در زمان هخامنشی به طرز ساده و روانی مورد استفاده قرار می‌گرفت، استفاده کنند، در حالی که همان هنگام در ایلام و بابل به همان صورت اولیه یعنی نموداری و آهنگی استفاده می‌شده است.

خط میخی بابلی یا آشوری و خط میخی ایلامی یا انزالی از تعداد زیادی علائم و صور که هر کدام نشان‌دهندۀ الفاظ و معانی خاص بوده، تشکیل می‌شده است. خط میخی پارسی مانند خط هیروگلیف مصری از زیباترین خطوط متروک دنیای قدیم است که در کنارش نقوش تخت جمشید و در سینه کوه‌ها و روی الواح گلی یا سیم و زر هرجا که از گزند روزگار محفوظ مانده به شکل دلپذیر و منظمی جلوه‌گری می‌نماید.

در تعدادی از کتیبه‌ها به قدری این خط واضح و منظم در سنگ کنده شده که گویی تازه از زیر دست سنگ‌تراش بیرون آمده، همینطور است کتیبه‌های میخی سومری‌، اکدی، آشوری، بابلی و ایلامی‌ که در مدت کاوش‌های یکصد ساله اخیر توسط دانشمندان اروپائی در کشورهای آسیا به دست آمده و مخصوصاً در موزه لوور، موزه بریتانیا، موزه عراق، موزه برلین و موزه آمریکا موجود می‌باشد.

مشکل خط میخی در نوشتن این بوده که حتماً باید توسط قلم نوک تیز آهنی و چکش بر روی سنگ‌ها و
صفحه فلزی کنده‌کاری شود یا بر روی خشت‌های بزرگ و کوچک از گل رس (خشت نپخته) نقش می‌گردید و

نگاره 10: نمونه خط آشوری

آنچه از کتیبه‌های میخی که تاکنون دیده شده مربوط به شاهنشاهان هخامنشی و چه سایر کشورهای آسیای غربی همین طور بوده است. در حالی که خطوط مصری، آرامی و لاتین و سایر خطوطی که از خط فنیقی و آرامی گرفته شده به سهولت می‌توانسته‌اند بر روی صفحات کاغذ یا پاپیروس و یا پوست حیوانات و روی ظروف، با قلم نی و مرکب سیاه بنویسند و همین امر باعث شد که عامه مردم برای احتیاجات روزمره و داد و ستد از خط آرامی بیشتر استفاده نمایند و خط میخی به عنوان خط درباری و سلطنتی استفاده شود.

پس از سپری شدن امپراطوری هخامنشی، این خط در ایران متروک و منسوخ شد و همان خط آرامی که در زمان هخامنشی‌ها نیز تا حدودی معمول بوده و بعدها در زمان پارت‌ها و ساسانیان خط پهلوی اشکانی و ساسانی از آن گرفته شد، مورد استفاده بیشتری قرار گیرد و خط یونانی در اثر حمله اسکندر به ایران وارد شد و تا دوران ساسانیان نیز کشیده شد و رایج بود تا جاییکه روی اغلب سکه پادشاهان اولیه اشکانی نام پادشاه با خط یونانی است و در کنار بیشتر کتیبه‌های پهلوی ساسانی ترجمه یونانی آن نیز نوشته شده است.

از سده سوم پیش از میلاد، کتیبه‌ای از آنتیوکوس اول (۲۶۱-۲۸۰ پ.م) به خط و زبان بابلی به جا مانده است. لوحه‌هایی نیز به خط میخی در بابل مربوط به اوایل اشکانیان پیدا شده که روی سنگ مطالبی مربوط به نجوم، قانون و سرودهای مذهبی نوشته شده است. ترجمه این لوحه‌های کوچک میخی در اوایل قرن حاضر توسط «ستر سمای یر» منتشر گردید.

اشتراک گذاری مقاله : Array
نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *