ابراهيم پورداوود

ابراهيم پورداوود

مقبره ابراهیم پورداوود در سبزه میدان رشت

پورداوود، در سال 1264 خ، در رشت دیده به جهان گشود. او در زمان جنگ جهانی اول از ایران خارج شد و در برلین به آموختن رشتة حقوق پرداخت و در همانجا با سید حسن تقی‌زاده آشنا شد و در نشر مجلة کاوه با او همکاری داشت. همکاری با تقی‌زاده و محمد قزوینی و آشنایی با خاورشناسان آلمانی، از جمله یوزف مارکوارت، تأثیری ژرف بر اندیشة او نهاد و او را بیش از پیش به تحصیل و تحقیق دربارة ایران باسـتان عـلاقه‌مند ساخت. در شهریور ۱۲۹۹ خ پورداوود با دختر یک دندان‌پزشک آلمانی ازدواج کرد و در تیرماه ۱۳۰۱ خ تنها فرزندش پوراندخت به دنیا آمد. پورداوود در خصوص آن بخش از زندگانی خود در آلمان می‌گوید: «باری در آلمان ماندگار شدم زبان آن دیار را آموختم و چند سالی حقوق خواندم اما نمی‌دانستم این تحصیل به چه کارم خواهد آمد. در دل حس می‌کردم عشق و علاقه‌ام به تحصیلی است که به ایران باستان ختم می‌شود. به یاد دارم روزی در دبیرستان بیروت استاد فرانسوی موضوعی برای امتحان به ما داد و من به جای آنکه موضوع را بنویسم چیزی نوشتم راجع به ایران و نمره بدی گرفتم. بنابراین صلاح در این بود که دست از حقوق بکشم چنانکه دستم از طب قدیم هم کوتاه شده بود، همانطور هم شد. روزی که دیدم به چند زبان اروپایی آشنا هستم و به کتبی که دربارة ایران باستان نوشته شده دسترسی دارم منحصراً ایران را موضوع تحصیل و تحقیق قراردادم. این زمینة بسیار پهناور که از هزار سال پیش از مسیح تا هفت سده پس از میلاد امتداد دارد، کافی است که کسی را در مدت شصت – هفتاد سال به کار و کوشش وا دارد».

پورداوود، از آن پس به جمع ایران‌شناسان پیوست و همان کاری را انجام داد که فردوسی در هزار سال پیش، در حق زبان پارسی انجام داده بود. بعد از فردوسی شاید هیچ‌کس به اندازة پورداوود برای روشن کردن دین، دانش و فرهنگ ایران باستان رنج نکشیده و موفقیت حاصل نکرده باشد.

پورداوود، در سال ۱۳۰۳خ، به همراه خانواده به ایران بازگشت. در مهر ۱۳۰۴خ، به دنبال دعوت پارسیان هند به هندوستان رفت و دو سال و نیم در آنجا ماند و به انتشار بخشی از ادبیات مزدیسنا و گزارش اوستا پرداخت و همة آن مطالب را در کتابی به نام خرمشاه گردآوری کرد و چند سخنرانی دربارة تمدن ایران باستان از جمله شرح آتش بهرام، پیشوایان دین مزدیسنا، تقویم و فرق دین مزدیسنا، زبان پارسی، فروردین، دروغ و ایران قدیم و نو ایراد کرد.

وی برای تدریس زبان و ادبیات پیش از اسلام، از طرف شورای عالی فرهنگ به ایران دعوت شد. پس از آن در تهران ماند و به تدریس فرهنگ ایران باستان و زبان اوستا و تاریخ حقوق ایران باستان مشغول شد. مجلس جشنی برای بزرگداشت این ایرانشناس نامدار، در تالار اجتماعات دانشسرای عالی تهران با حضور استادان و دانشمندان و دانشجویان و شخصیت‌های کشور برپا گردید و به همین مناسبت در شانزدهم مهر ۱۳۲۵ خ یادنامه‌ای در دو جلد تدوین شد، یکی به پارسی با مقاله‌ای مفصل از محمد معین دربارة پورداوود و دیگری حاوی مقالات خاورشناسان به زبان‌های دیگر. پورداوود را بنیانگذار ایران‌شناسی در سرزمین ایران و زنده‌کنندة فرهنگ و زبان ایران ‌باستان دانسته‌اند.

پورداوود، در بیروت در مدرسة لوییک به فراگرفتن زبان و ادبیات فرانسه پرداخت و در همانجا نام پورداوود را بر خود نهاد (برادرانش نام‌های داوودزاده و داوودی را برگزیدند). در همانجا بود که با سید محمدعلی جمالزاده آشنا شد. در سال ۱۳۳۲ خ با یاری محمد قزوینی نشریة ایرانشهر را منتشر ساخت و در همان سال پس از نشر سه شماره آن و آغاز جنگ جهانی دوم، نشریه تعطیل شد. وی به یاری محمدعلی جمالزاده روزنامة رستخیز را منتشر کرد که پس از مدتی ترکان عثمانی از انتشار رستخیز جلوگیری کردند. ناگزیر وی از بغداد به حلب و سپس به استانبول و برلین رفت. آلمانی‌ها نیز از خروج وی از کشورشان ممانعت کردند و او تا پایان جنگ جهانی دوم و مدتی پس از آن در آنجا ماندگار شد.

پورداوود با آگاهی وسیعی که از زبان‌های فرانسه، آلمانی، انگلیسی، عربی و ترکی و دیگر زبان‌های کهن داشت، تمام کتاب‌های مربوط به ایران قدیم را که به زبان‌های گوناگون نوشته شده بود، در کتابخانة شخصی خود گردآورد و تا آخرین دقایق حیات به مطالعه و بررسی سرگرم بود و در این راه از مباحثه و مکاتبه با ایران‌شناسناسان بزرگ دنیای غرب، از جمله مارکوارت، مان، هارتمان، فرانک، شدر، براون، میتووخ، مینورسکی، ولف و بلوشه، کوتاهی نکرد. بر اثر کوشش‌های خستگی‌ناپذیر او، اکنون ایرانیان می‌توانند اوستا را به زبان پارسی سادة امروزی مطالعه کنند و از اوضاع، رسوم، اخلاق، مواعظ و حِکَم، معتقدات دینی، روایت‌های تاریخی و اساطیری نیاکان خود آگاه شوند. خدمت بزرگ او درباره تفسیر اوستا به خدماتی تشبیه شده که گروته و راولینسون در قرن نوزدهم نسبت به کشف الفبای میخی کردند و دنیا را از تاریخ قوم آریایی و ایران هخامنشی آگاه ساختند.

مراسم باشکوه یادبود وی در بسیاری از کشورها، مانند: آلمان، هند، پاکستان، فرانسه و در شهرهای مختلف ایران از جمله در تهران، رشت، شیراز، اصفهان و کرمان برگزار شد و بزرگان علم و ادب از دانش، بزرگواری، خدمات علمی و تلاش‌های این دانشمند بزرگ در شناساندن فرهنگ ایران باستان تجلیل کردند.

او از دانشگاه‌ دهلی، دکتری افتخاری گرفت و نخستین ایرانی بود که به عضویت آکادمی جهانی هنر و دانش درآمد و به پاس خدمات انسان دوستانه‌اش از دربار واتیکان به گرفتن نشان علمی و عنوان شوالیه دوسن‌سیلوستر، مفتخر گردید.

از آثار مهم وی می‌توان از فرهنگ ايران باستان؛ خرده اوستا؛ گات‌ها؛ ویسپرد؛ پوراندخت‌نامه (مجموعه اشعار)؛ آناهیتا؛ سینا؛ یشت‌ها (2 ج)؛ زین ابزار؛ صد بند تاگور (ترجمه) نام برد.

این مرد بزرگ و ایرانشناس نامی، در سال1347خ، در سن 83 سالگی در میان انبوه کتاب‌هایش درگذشت و در رشت در مقبرة خانوادگی به خاک سپرده شد.

اشتراک گذاری مقاله : Array
نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *