ابوعلی حسین بن عبدالله
ابوعلی حسین بن عبداللهبن حسن بن علی بن سینا بخاری
ابوعلي سينا، در روستاي خرمثين از توابع شهر بخارا، در سال 370 ق، ديده به جهان گشود. مطالبي که در مورد ابن سينا در دست است، يا خود نگاشته و يا شاگردش جوزجاني. ؛ بقية اطلاعات را به صورت بسيار كوتاه و مختصر دركتابهاي همعصرانش ميتوان جستجو كرد.
مادرش ستاره و پدرش عبدالله، كه تا سن 22 سالگي ابن سينا، در قيد حيات بود. محمود برادر کوچکتر وی، هميشه همراه او و پس از پدر، از بوعلي حمایت ميكرد. تاریخنگاران او را خوشرو و خوشاندام، تیزهوش، خوشگذران، دوراندیش، شیرین سخن، آزاداندیش، جدی و سختگیر یادکردهاند. اولين معلم وي «محمود مساح» بود كه در علم حساب نيز دستي داشت.
در نوشتهها آمده، که در هفده سالگی شهرت ابن سینا در پزشکی به حدی رسيده بود، که برای درمان بیماری امیر نوح بن منصور سامانی، دعوت شد و چون امیر نوح، در نتیجة معالجات وی بهبود یافت، او را نزد خویش نگاه داشت و اجازه داد تا از کتابخانة بسیار با ارزش دربار او استفاده کند. اين كتابخانه پس از مدتي در آتش سوخت كه برخي از مخالفين، اين آتشسوزي را عمدي و توسط ابن سينا ميدانستند، اما اين موضوع بسيار دور از ذهن مينمايد؛ زيرا این اولين بار نبود كه سراي سامانيان در آتش سوخت؛ دليل ديگر اينكه در نوشتههاي خود ابن سينا آمده است: «در آن كتابخانه كتبي بوده كه تا كنون نديده و بعضي را هنوز نخوانده بودم».
بوعلي به جراحي عنايت و توجهي نداشت و معتقد بود كه به علت نقص وسايل جراحي، نتايج خوبي به دست نميآید. او اولين كسي بود كه از انگلهاي موجود در بدن و امراض مربوط به آن گفتگو كرد. وی در زمینة پزشکی کتابهایی تألیف کرده و تعدادي از داروها و معالجات خود را در كتاب قانون نگاشته و تعدادي از اين معالجات كه در كتابهاي خود ابن سينا نيامده، در كتابهاي ديگر نويسندگان به نام او آمده است، مانند درمان بيماري ماليخوليا در کتاب چهارمقاله عروضی.
ابن سینا و فارابی بنیانگذاران دانش هماهنگی (هارمونی) در موسیقی نیز بودهاند. دو کتاب المدخل و الی صناعة الموسیقی و اللواحق دربارة موسیقی است و کتابهای الشفاء، النجاه و دانشنامه یا حکمت علایی نیز بخشهایی در باب موسیقی دارد. وي برای رصد نيز آلاتي ساخت كه تا آن زمان سابقه نداشت.
ابوعلی سینا را باید جانشین فارابی و شاید بزرگترین نمایندة حکمت، در دوران اسلامی برشمرد. وی در تاریخ فلسفة اسلامی اهمیت بسیار دارد، زیرا تا آن زمان او هیچ یک از حکمای مسلمان نتوانسته بودند تمامی اجزای فلسفه را که در آن روزگار حکم دانشنامهای از همة علوم معقول را داشت، با سبکی روشن مورد بحث و تحقیق قرار دهند. او نخستین کسی بود که از عهدة این کار برآمد.
او در پنجاه و اندي سال كه از زندگيش ميگذشت، متجاوز از صد و بیست كتاب و رسالة علمي، حِكمي، فلسفي و غيره نگاشت. بوعلي در مورد نگارش بعضي از كتابهايش اينگونه آورده است: «در همسايگي من مردي نيك سيرت و فقيه به نام ابوبكر برقي، از اهالي خوارزم ميزيست. او از من شرحی در مورد حكمت خواست و من كتاب الحاصل و المحصول را تقريباً در بيست جلد برايش نوشتم. باز هم براي او كتاب البروالائم را در اخلاق تأليف كردم».
كتابهاي قانون و شفا در قرن دوازدهم ميلادي همراه با آغاز نهضت ترجمه، به زبان لاتين و سپس به زبانهاي انگليسي، فرانسوي و آلماني ترجمه شدند. كتاب قانون، شانزده دفعه در قرن پانزدهم و بيست دفعه در قرن شانزدهم به لاتين ترجمه شده است. كتاب شفا و كتاب الهيات وي را هورتن (آلماني) به همراه شرح آلماني، ترجمه كرد.
در مورد چگونگي تأليف كتاب شفا، جوزجاني اينگونه نگاشته است: «هنگامي كه در همدان بود، من از وي خواهش كردم كه شرحي بر كتب ارسطو بنويسد، او گفت: اين موقع فرصتي براي اين كار ندارم، ولي اگر بخواهي ميتوانم كتابي تأليف كنم مشتمل بر كل علوم عقلي تا آنجا كه به نظرم تمام ميرسد، بدون ذكر مناظرات مخالفين و رد نظر آنها. من به آن راضي شدم». از ميان تأليفات ابن سينا، شفا در فلسفه و قانون در طب (برعکس نام کتابها)، شهرتي جهاني يافتهاند.
ابن سینا، کتاب دانشنامة علایی را به زبان پارسی دری در پنج علم نگاشت و تلاش بسیار کرد تا آنجا که میتواند واژههای پارسی به کار ببرد، هرچند به طور کامل کامیاب نشد و معادل پارسی بعضی از کلمات را نیافت. ابن سینا این دانشنامه را در فاصلة سالهای 413 تا 428 ق، برای سپاس از حمایتهای فرماندار وقت اصفهان، علاءالدوله کاکویه نگاشت و به همین سبب این کتاب به نام دانشنامة علایی مشهور شد. از بخشهای مختلف کتاب سه بخش نخست: منطق، الهیات و طبیعیات از نوشتههای خود ابن سینا بر جای مانده است، اما بخشهای مربوط به ریاضیات شامل هندسه، هیئت و حساب را که در همان زمان از بین رفته بود، ابوعبید جوزجانی پس از وفات ابن سینا از نوشتههای دیگر او به تلخیص درآورده است. کتاب در سال 1315 خ، به همت احمد خراسانی تصحیح و ویرایش شد و محمد معین نیز این کتاب را تصحیح کرد.
ابن سينا، خِرَد مبتني بر منطق داشت و همة قضايا را تنها به روش عقلي و كاملاً مستقل از قرآن مورد بحث قرار ميداد و به هين دليل، تا قرنها خلافتهاي حاكم، او را مظهر كفر و الحاد ميدانستند و سوزاندن كتابهاي او، از کارهاي متداول طي چندين قرن، در كشورهاي اسلامي منطقه بود.
به گفتة ابن سینا: «ما گرفتار دسته نافهمی از این جنس شدهایم که به چوب خشک میمانند و مخالفت با آنچه را که نزد آنان مشهور است، ضلالت میشمرند».
در زمان حیات و پس از فوت وي، بسياري از دانشمندان كوتهآستين در قرون مختلف، وي را مرتد و بيدين خواندند. زيرا هر چه از روزگار وي زمان بيشتري ميگذشت، به دليل هجوم و استیلای جاهلان دین و مذهب، با خرافه، اساطير و تعصب آميخته ميشد. زمانيكه او را كافر و ملحد ناميدند، او در پاسخ به نادانان چنين سروده بود:
كفر چو مني، گزاف و آسان نبود | محكمتر از ايمان من، ايمان نبوَد | |
در دهر چو من يكي و آن هم كافر | پس در همه دهر، يك مسلمان نبود |
خواجه نصیرالدّین طوسی در خصوص فلسفة ابن سینا میگوید: «افلاطون نخستین کسی است که در فلسفه کتاب نوشت و به این ترتیب در متون فلسفی از او بسیار یاد میشود. ارسطو طریقة مشاء را در فلسفه بنیان نهاد، فارابی فلسفة یونان را به خوبی دریافت و تفسیر کرد و گرههای آن را گشود و مطالبی بر آن افزود و ابن سینا آن را به حد کمال رساند».
ظاهراً ابن سينا و ابوسعيد ابوالخیر با يكديگر ملاقاتهایی داشتهاند و آن طور كه در كتابها آمده است؛ اين دو نفر، یک بار سه شبانه روز با يكديگر خلوت و مباحثه كردند. زماني كه از هم جدا شدند، مريدان ابوسعيد از او پرسيدند: شيخ را چگونه يافتي؟ وي پاسخ داد: آنچه ما ميبينيم او ميداند. از ابن سینا پرسيدند: ابوسعيد را چگونه يافتي؟ پاسخ داد: آنچه ما ميدانيم، او ميبيند.
در كتاب ابوسعيد ابوالخير آمده است، كه بوعلي شعري سروده بود:
ماييم به عفو تو، تولا كرده | وز طاعت و معصيت، تبرا کرده | |
آنجا كه عنايت تو باشد، باشد | ناكرده چو كرده، كرده چون ناكرده |
ابوسعيد در جواب گفته بود:
اي نيك نكـرده و بديها كرده | وآنگه به خلاص خود تمنا كرده | |
بر عفو مكن تكيه كه هرگز نبود | ناكرده چو كرده، كرده چون ناكرده |
ابنسينا، در دیگر زمينههاي مختلف علمي نيز اقداماتي ارزنده به عمل آورده است؛ او كتاب اقليدس را ترجمه كرد. رصدهاي نجومي میکرد و در زمينة حركت، نيرو، فضاي بيهوا (خلاء)، نور و حرارت، تحقيقات ابتكاري داشت. رسالة وي دربارة معادن و مواد معدني، تا قرن سيزدهم ميلادي، در اروپا، مهمترين مرجع علم زمين شناسي بود. دربارة اين رساله «فيگينه» در كتاب دانشمندان قرون وسطي چنين آورده است: «ابن سينا رسالهاي دارد كه در آن، فصلي به نام اصل كوهها نگاشته كه بسيار جالب است» و در اين مقاله نظريهاي در مورد به وجود آمدن كوهها را بيان ميكند. در دايرةالمعارف بريتانيکا در شرح احوال وي آوردهاند: «اين يك حقيقت متحدالقول است كه بوعلي، از قرن دوازدهم تا قرن هفدهم ميلادي، تنها راهنماي علم طب بوده است و كتب او در دانشگاههاي اروپا و كتاب قانون تا سال 1650 م در دو دانشگاه مون پله و لوون فرانسه تدريس ميشد».
جوزجاني آورده است: «شيخ زماني كه در اصفهان بود، وقت خود را صرف فراگرفتن لغت و ادب عرب نمود و كتاب لغتي به نام لسانالعرب ترتيب داد كه نظير و مانند آن تا آن زمان نوشته نشده بود». هرچند به دليل اتفاقات آن دوران مانند جنگ و آتشسوزي این کتاب باقی نماند. آنگونه كه خود ابن سینا در شرح احوالش نوشته است، براي آگاهي از انديشههاي ارسطو و درك دقيق آن،40 بار كتاب علم الهي و يا مابعدالطبيعه (متافيزيك) ارسطو را خواند و در نهايت به حكم تصادف با استفاده از كتابي كه ابونصر فارابي دربارة اغراض مابعدالطبيعه نوشته بود، به معاني آن راه يافت، بالاخره اين كتاب، راه رسیدن به علم الهي را به وي نشان داد.
دل گرچه در اين باديه بسيار شتافت | يك موي ندانست ولي موي شكافت | |
اندر دل من هزار خورشيد بتافت | آخر به کمال، ذرهاي راه نيافت |
مقبره قدیمی ابن سینا
سينا در دوران عمر خود، از لحاظ عقايد فلسفي دو دورة مهم را طي كرد؛ اول دورهاي كه صرف مطالعة فلسفه، عقايد و علوم مشايي (ارسطويي) شد و دوم دورهاي كه از آن عقايد عدول كرد و به قول خودش طرفدار حكمت مشرقين و فلسفة اشراق شد، كه متأسفانه آثارش در اين زمينه نیز از بين رفته و به جز مقدمهاي كه بر يكي از كتابهايش نوشته بود، چيزي بر جای نمانده است. وی همچنین اولین دانشمندی بود که به موضوع تربیت پرداخته و پنج اصل را در تعلیم و تربیت مهم دانسته: «ایمان، اخلاق خوب، تندرستی، سواد، هنر و پیشه. معلم باید به روش تربیت طفل آشنا باشد و ذوق او را در آموختن هنر و انتخاب پیشه درک کند».
ابن سينا، در تاريخ علماي اسلام، تنها كسي است كه به لقب «شيخالرئيس»، «حجةالحق»، «رئيسالعقلا» و «شرفالملك» ملقب شده است. اين القاب در آن روزگار معاني خاصي داشت و به كساني اطلاق ميشد كه در خور آن معاني بودند. ديالمه به وزراي خود لقب «شرفالملك» را ميدادند و لقب حجةالحق و رئيسالعقلا به كسي داده ميشد كه از لحاظ علمي در زمرة حكماي وقت محسوب ميشدند؛ لقب شيخالرئيس به كسي كه علم و سياست را با هم آميخته و داراي دو جنبة علمي و سياسي باشد، داده میشد. بوعلي سينا را به واسطة پيشواييش در علوم شيخ و به علت کاردانیش در سياست، رئيس نام نهادند. ابوعلی سینا، در جهان غرب به لقب «امیر پزشکان» شناخته شده است.
به گفتة جورج سارتن: «تمدن اسلامی، نتیجة پیوند جوانة اسلام بر روی درخت تنومند فرهنگ و تمدن ایرانی بود و راز نیرومندی عجیب و تحول ملکات و فضایل آن در همین است».
بنای ابتدایی مقبرة ابن سینا در زمان قاجاریه در درة مرادبیک همدان ساخته شده و این محل در آن زمان چهارطاقی بر رویش بود که در اواخر دورة قاجار رو به ویرانی نهاد که یکی از بانوان هنر دوست به نام نگار، دختر شاهزاده عباس میرزا درصدد تعمیر بنا برآمد. وی گنبدی از آجر ساخت و دو سنگ یکی روی مزار ابن سینا و یکی روی مزار ابوسعید دخدوک گذاشت.
پس از تخريب مقبرة قديم و گشودن قبر ابوعلي سينا و ابوسعيد، جمجمه و تعدادی از استخوانهاي ابوعلي و ابوسعيد که باقي مانده بود با حضور افراد معتمد و موثق، پس از تهيه صورت جلسه، در جعبههاي مخصوص نهاده و مهر و موم شد تا پس از آماده شدن آرامگاه جديد، دوباره دفن شود.
نقشة این طرح به پیشنهاد هوشنگ سیحون، با نظر آندره گدار و مهندس فروغی به سبک بناهای عصر ابن سینا اقتباس و از گنبد قابوس الهام گرفته شده است. معمار در قسمت زیرین بنا از طرحهای مصر، ایران و یونان قدیم با تمام جلال و جبروت استفاده کرده است. اين بنا 12 ستون دارد كه نشاندهندة 12 رشته دانشي است كه ابن سينا بر آنها احاطه داشته است. این ساختمان در سال 1331 خ، به اتمام رسید.
متاسفانه حدود ۹۰ سال پیش از آن (دوران قاجار)، عدهای تصمیم گرفتند مکان دیگری را که زمانی بوعلی در آن تدریس میکرده و بعضی احتمال میدادند مقبرة ابن سینا نیز در آن مکان واقع شده باشد، به زورخانه تبدیل کنند، به همین علت محتویات داخلی بنا از جمله سنگ قبری از جنس مرمر که به گفتة شاهدان قدیمی بسیار هم زیبا بوده از جا کنده و به وسیلة یکی از اوباش محل، داخل چاهی انداخته شده بود.
کميسيونهاي متعددي از دانشمنداني که با آثار شيخ و شرح حال او آشنايي داشتند، تشکيل شد و با توجه به اطلاعاتي که دربارة او، به قلم خود وي و نيز شاگردش ابوعبيد و همچنين نوشتة بيهقي در تتمه صوان الحکمة تألیف ابوسلیمان منطقی سجستانی فیلسوف و مورخ قرن چهارم هجری به دست آمده بود، تصميم گرفته شد که تصويري از ابنسینا به وسيلة پيکرتراش سرشناس، آقاي ابوالحسن صديقي تهيه شود. زیرا تصويري که از ابن سينا در نسخههاي کهن، در کتابخانهها وکليساها، در نسخههاي قديم کتابهاي اروپايي و ترجمههاي لاتين آثار او موجود بود، اصالت نداشت و بيشتر بر حدس و گمان متکي بوده است. ابوالحسن صديقي، مجسمهساز، تصويري تمام چهره با قلم سياه تهيه کرد که در بيست و يکمين جلسه هيأت مؤسسان انجمن آثار ملي، مورد تصويب واقع شد.
دیگر اشعار منسوب به ابن سینا:
غذای روح بود باده رحیقالحق | که رنگ او کند از دور رنگ گل رادَق | |
می از جهالت جهال شد به شرع حرام | چو مه کز سبب منکران دین شد شَق | |
حلال گشته به فتوای عقل بر دانا | حرام گشته به احکام شرع بر احمق | |
حلال بر عقلا و حرام بر جهال | که می محک بود و خیر و شر از او مشتق | |
شراب را چه گنه زان که ابلهی نوشد | زبان به هرزه گشاید، دهد ز دست ورق | |
چو بوعلی می ناب ار خوری حکیمانه | به حق حق که وجودت شود به حق ملحق |
* * *
روزکی چند در جهان بودم | بر سر خاک باد پیمودم | |
ساعتی لطف و لحظهای در قهر | جان پاکیزه را بیالودم | |
آخر الامر چون بر آمد کار | رفتم و تخم کشته بدرودم | |
کس نداند که من کجا رفتم | خود ندانم که من کجا بودم |
کسانی که در شناساندن اين مرد بزرگ كمك بسياري كردهاند،
ميتوان از قاسم غني، سيد صادق گوهرين، مجتبي مينوي،
سعيد نفيسي و محمد معين نام برد.
از قعر گِل سياه، تا اوج زُحل | كردم همه مُشكلات گيتي را حل | |
بيروُن جَستم ز قيد هر مَكر و حيل | هر بند گُشاده شد، مگر بند اَجل |
اين دانشمند جهانی و نماد دانش ایران، در سال 428 ق، در سن 58 سالگي، درگذشت و در جنوب شهر همدان به خاك سپرده شد.
اول شهريور ماه، روز بزرگداشت ابوعلي سينا، به عنوان روز پزشك نامگذاري شده است.