فارابي

ابونصر محمدبن طرخان بن اوزلع  فارابي

 ملقب به معلم ثاني

ابونصر فارابی، از بزرگ‌ترين فيلسوفان ایرانی دورة اسلامی بوده است. در سال 259 ق، در شهر فارياب (فاراب) از نواحي خراسان متولد شد. پدر او از سران سپاه مرزنشين بود. دوران زندگي ابونصر فارابي، هم زمان با فروپاشي و ضعف خلافت عباسي بود. خاندان‌هاي بزرگ وزيران خراسان، مانند برمکيان که در دوران خلافت عباسي از علم و انديشه حمايت مي‌کردند، نيز از ميان رفته بودند؛ دودمان‌هاي دانش‌دوست و هنرپرور خراسان، چون سامانيان و آل بويه نيز هنوز قدرت چنداني نداشتند. در چنين احوالي، ناچار بزرگاني چون ابونصر فارابي، در جستجوي حامي و مشوق دانش، به سرزمين‌هاي دور سفر مي‌کردند. فارابي در راه کسب دانش، سختي بسيار تحمل کرد. شب‌ها در نور چراغ پاسبانان شهر، کتاب مي‌خواند و اغلب تا صبح بيدار مي‌ماند. زندگي محدود و محقر او، به خوابيدن کنار رودخانه‌ها و باغ‌ها می‌گذشت و شاگردان خويش را نيز در همانجا تعليم مي‌داد. اين محروميت‌هاي مادي، اگرچه بيشتر در سال‌هاي جواني بر او تحميل شد، اما پس از آن نيز، وي با همة دانش و شهرت، همچنان ساده مي‌زيست. نوشته‌اند که سيف‌الدوله همداني، فاتح دمشق، او را بسیار گرامي مي‌داشت، ولی فارابی هر روز بيش از چهار درهم که مبلغي بسيار ناچيز بود، نمي‌پذيرفت. ابونصر فارابي فيلسوف بود، اما براي گذراندن زندگي به پزشکي و مداواي بيماران مي‌پرداخت. فارابی در خدمات درباری و دیوانی نبود و بیشتر مانند صوفیان زندگی می‌کرد.

ابن ابی اصیبعه دو خبر متناقض دربارة او نقل کرده، اول اینکه: «فارابی در آغاز کار، نگهبان باغی در دمشق بود و دوم اینکه» در عنفوان جوانی به قضاوت مشغول بود و چون با معارف دیگر آشنا شد، قضاوت را ترک کرد و با تمام میل به طرف معارف دیگر روی آورد».

او در جوانی برای تحصیل به بغداد رفت و نزد متی بن یونس به فراگرفتن منطق و فلسفه پرداخت. سپس به حرّان سفر کرد و به شاگردی یوحنا بن حیلان درآمد.

وي که به زبان‌هاي فارسي، ترکي، عربي، سرياني و يوناني تسلط کامل داشت، در فهم فلسفة يونان به پايه‌اي رسيد که او را معلم دوم خواندند. معلم اول ارسطوست و پس از ابونصر، ديگر هيچ کس را در فلسفه، معلم نگفته‌اند. فارابی نخستین کسی بود که آثار ارسطو و افلاطون را به طور کامل درک کرد و در کتاب‌ها و رساله‌های خود به شرح و تفسیر و نقد آن‌ها پرداخت. کتاب‌های فلسفه‌ای که تا زمان فارابی ترجمه شده بودند، به دليل اشتباهات فراوان، غير قابل فهم بودند، فارابی با ترجمه‌ و تفسیرهای صحیح خود راه را برای بسیاری از فیلسوفان از جمله ابن سینا باز کرد. معروف است که ابن سینا کتاب مابعدالطبیعة ارسطو را بارها خوانده بود و نتوانسته بود مضمون آن را درک کند و سرانجام با راهنمایی یک کتاب فروش به تفسیر فارابی در این باره دست یافت و به یاری آن توانست مفهوم‌های دشوار آن کتاب را دریابد. شيخ الرئيس ابوعلي سينا، خود را شاگرد مکتب فارابي خوانده و گفته است که تنها از طريق مطالعة رساله‌هاي ابونصر، توانسته منظور ارسطو از کتاب متافيزيک را درک کند.

فارابی، از جمله کسانی است که می‌خواست آراء مختلف را با هم تطبیق دهد. او در این راه بر گذشتگان خود نیز پیشی گرفت و تا آنجا پیش رفت که گفت: فلسفه، یکی بیشتر نیست و حقیقت فلسفی (هرچند مکاتب فلسفی متعدد باشند) متعدد نیست. وی معتقد بود که اگر حقیقت فلسفی واحد است، باید بتوان در میان افکار فلاسفة بزرگ به ویژه افلاطون و ارسطو توافقی پدید آورد، به ویژه در مورد روش فلسفی افلاطون و ارسطو، نظریه مُثُل، نظریة معرفت یا تذکر، حدوث و قدم و نظریة عادت. فلسفة فارابی آمیزه‌ای است از حکمت ارسطویی و نوافلاطونی که رنگ اسلامی و به خصوص شیعی اثنی‌عشری به خود گرفته ‌است. او در منطق و طبیعیات، ارسطویی است و در اخلاق و سیاست، افلاطونی و در مابعدالطبیعه به مکتب فلوطینی گرایش داشت.

فارابی، به وحدت فلسفه سخت معتقد بود و برای اثبات آن دلایل و ادلة بسیاری ذکر کرد و رسائل متعدد نوشت که از آن جمله، کتاب الجمع بین رایی الحکیمین افلاطون الالهی و ارسطو که در دست است.

البته تردیدی نیست که فارابی در این امر رنج بسیاری متحمل شده؛ اما نکتة مهم در این رابطه این است که یکی از منابع او برای انجام این مقصود، کتاب اثولوجیا یا ربوبیت بود که یکی از بخش‌های کتاب تاسوعات فلوطین می‌باشد. وی فکر می‌کرد که این کتاب متعلق به ارسطو است و چون در آن به یک سلسله آراء افلاطونی برخورد کرده بود، همین امر او را بر این کار، تشویق ‌کرد.

بنابراین، اگر چه فارابی در کار خود به توفیق کامل دست نیافت، ولی راه را برای دیگر فلاسفة اسلامی گشود. بدین ترتیب که میان ارسطو و عقاید اسلامی راهی گشود و فلسفة ارسطو را جزو سرچشمه‌ها و اصول فلسفة اسلامی قرارداد.

از نظر فلسفی، فارابی همراه با ابن سینا و ابوریحان بیرونی تلاش موفقی در زمینة عقلانی کردن دین انجام دادند و تلاش کردند جنبه‌های ناسازگار با منطق را که در مذهب‌های مختلف وارد شده بود، پاک کنند، هرچند با ورود برخی اندیشه‌های قشری مذهبی و بعدها زیر نفوذ خلفا، دوباره خنثی شد. متأسفانه فیلسوف با نفوذ دیگری پیدا نشد که بتواند از عهدة جوابگویی به آن‌ها برآید و با شجاعت در برابر اندیشه‌هایی خشک و متعصب چون آنچه که محمد غزالی آورده بود، بایستد.

در کتاب ما ینبغی ان تعلم قبل الفلسفه (آنچه شایسته ‌است قبل از فلسفه فرا بگیری) فارابی، منطق، هندسه، اخلاق نیکو و کناره‌گیری از شهوات را پیش نیاز پرداختن به فلسفه ذکر می‌کند و دربارة هر یک مطالبی بیان می‌نماید.

اغراض ارسطو طالیس فی کتاب مابعد الطبیعه (اغراض ما بعدالطبیعه ارسطو) این کتاب یکی از مهم‌ترین کتاب‌های فارابی است که مقاصد ارسطو در کتاب متافیزیک است و مورد استفاده ابن سینا هم قرار گرفت.

رسالة فی السیاسة فارابی دربارة سیاست صحبت می‌کند.

کتاب فصوص الحکمة فارابی که در مورد حکمت الهی و شامل ۷۴ بحث در این زمینه و مباحث نفس می‌باشد.

فارابی، در زمینة ریاضیات هم کارهای زیادی انجام داده و شاخه‌های مختلف ریاضیات زمان خود را به جلو برده است. فارابی به طور جدی دربارة موضوع‌های مهم مربوط به روش‌شناسی ریاضیات کار کرد و نمونه‌های عالی از کاربرد روش‌ها و نظریه‌های ریاضی را در حل مسئله‌های گوناگون دانش‌های طبیعی و صنعت ارائه کرد و سرانجام بررسی‌هایی کاملاً تازه در ریاضیات نظری انجام داد.

جالب‌ترین جنبه‌ها از نظر تاریخ نظری ریاضی، بررسی‌های فارابی در مثلثات و هندسه است. فارابی در کتاب خود به نام شرح مجسطی (نام متن بازنویسی شدة کتاب مجسطی بطلمیوس) یکی از نخستین کسانی است که تانژانت و کتانژانت را در دایرة مثلثاتی وارد و قضیة سینوس‌ها و تانژانت‌ها را برای مثلث کروی قائم الزاویه ثابت کرده است.

فارابی، در اثر مشهور خود احصاء العلوم، دانش‌ها را بر حسب جنبة آموزشی آن‌ها تقسیم‌بندی کرده است. وی شیوة اقلیدس را که بیش از اندازه به روش ترکیب اهمیت می‌دهد، مورد نقد قرار داده و برای رسیدن به نتیجه، روش تجزیه را هم سفارش کرد. فارابی در کتاب عظیم خود به نام موسیقی کبیر توانست با موفقیت این دو روش را با هم بیامیزد. این کتاب جنبه‌های گوناگون موسیقی مانند مقامات را تعیین کرده است. این موضوع را می‌توان از جمله‌هایی که در پیشگفتار کتاب خود آورده، به خوبی فهمید.

فارابی، در کتاب موسیقی خود ابتدا صوت‌شناسی را از نظر فیزیکی مطرح می‌کند، گونه‌های متنوع آواهای طبیعی و غیر طبیعی را شرح می‌دهد، بعد به گونه‌های مختلف سازهایی که در زمان او معمول بوده است می‌پردازد و موسیقی را از نظر علمی مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهد. او نخستین نت نویسی را به صورت عدد می‌آورد و مجموعه‌ای از موسیقی‌ای که در زمان او یا از پیشینیان باقی مانده بود، ضبط می‌کند.

فارابی، در واقع برای نخستین بار در جهان، موسیقی علمی را مطرح کرده است و این افتخار برای ایرانیان است. اختراع قانون (از آلات موسیقی) را به او نسبت داده‌اند. او علاوه بر نوشتن رساله‌هاي متعدد دربارة موسيقي و زبان‌شناسي، نوازنده‌اي ماهر بود. در داستان‌ها آورده‌اند که وي در محضر سيف‌الدوله

همداني، ابتدا خطاي يک يک خوانندگان و نوازندگان مجلس را بازنمود، آنگاه از کيسه‌اي که در کمر داشت چند چوب درآورد و آن‌ها را به هم پيوست و بنواخت، همه خندیدند، سپس چوب‌ها را درهم ريخت و ترکيبي تازه ساخت و نواخت، همه به گريه افتادند. بار ديگر چوب‌ها را درهم ريخت و ترکيبي دیگر فراهم آورد و ضربي ديگر آغاز کرد كه همة حاضران حتي پرده‌داران و دربان‌ها نيز به خواب رفتند، او ایشان را خفته رها کرد و رفت.

فعالیت‌های مربوط به روان‌شناسی آموزشی و روش‌شناسی علمی فارابی، مانند بسیاری از کارهای دیگر دانشمندان ایرانی ناشناخته مانده و نیاز به بررسی‌های ویژه‌ای دارد.

در ستاره‌شناسی کتابی از او باقی است که بی‌پايه بودن پيشگويی منجمان را ثابت می‌کند. کتاب بزرگ و معتبر او در سياست، نمودار اطلاع وسيع او دربارة جوامع بشری است. او در رسالة عقل، هفتاد و دو معنا براي عقل آورده است.

اين فيلسوف و نابغة خراساني از جمله شخصيت‌هاي برجسته و کم‌نظيري است که آثار و افکارش، اثري جهاني داشته است.

از آثار او می‌توان به کتاب السیاسةالمدنیة (سیاست شهری که دربارة اقتصاد سیاسی است)؛ رسالة فی ماهیة العقل، اقسام عقول را تعریف و مراتب آن‌ها را بیان می‌کند؛ تحصیل السعادة (به دست آوردن سعادت در مورد اخلاق و فلسفة نظری)؛ اجوبه عن مسائل فلسفیه (پاسخ‌هایی است به برخی پرسش‌ها و مسائل فلسفی) و رساله فی اثبات المفارقات (بحث دربارة موجودات غیر مادی) اشاره کرد.

فارابی را شاید بتوان نخستین فیلسوف بزرگ در عالم اسلام دانست که آراء خاصی در علم سیاست داشته است. در ظاهر فارابی میان فلسفه و دین فرق گذاشته، یعنی فلسفه، وصول به حقیقت از راه نظر و برهان است و دین وصول به حقیقت از راه تمثیل و رمز است. استدلال و برهان در همه جا یکی است که فلسفة یونانی مثلاٌ در عالم اسلام هم معتبر است، اما تمثیل و رمز با اخلاف اقوام و ملت‌ها فرق می‌کند و به همین جهت است که ادیان به ظاهر با هم اختلاف دارند.

اين مرد بزرگ در سال 339 ق، در سن 80 سالگي درگذشت و گويا در اطراف دمشق به خاك سپرده شده است.

همه ساله جشنواره‌اي در هنر و علوم انساني به نام فارابي، در ايران برگزار مي‌شود.

اشتراک گذاری مقاله : Array
نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *