اسماعيل جرجاني

اسماعيل جرجاني


ابوابراهيم اسماعيل‌‌‌بن‌ الحسن‌بن‌ محمدبن‌ احمد العلوي‌ الحسيني‌

جرجانی، در سال 434 ق، احتمالاً در شهر گرگان دیده به جهان گشود. از زندگي‌ اسماعيل‌ جرجاني،‌ آگاهي‌ اندكي‌ در دست‌ است‌. جرجانی‌ از خانواده‌اي‌ از سادات‌ حسيني‌ بود كه‌ از اصفهان‌ به‌ گرگان‌ كوچ كرده بودند. گفته‌اند كه‌ خانواده‌اش‌ با بزرگان‌ سلسلة آل‌ زيار، روابط‌ نزديك‌ داشته‌اند. جرجاني‌ براي‌ تحصيل‌ علم‌ و مخصوصاً فراگرفتن‌ حديث‌، به‌ نيشابور رفت‌ كه‌ در آن‌ سال‌ها محدث‌ و عارف‌ بزرگ‌ زمان‌، ابوالقاسم‌ قشيري،‌ در آن‌ شهر خلق‌ و خواص‌ را به‌ فراخور حال، ارشاد مي‌كرد. در مورد آموزش‌ پزشكي‌ وي‌ در مجالس‌ درس‌ ابن‌ ابي‌ صادق‌ النيسابوري‌، با طب‌ جالينوسي‌ آشنايي‌ يافت.
جرجاني، از مشاهير اطباي ايراني بوده است. او مدتي در خدمت قطب‌الدّين انوشتكين و پسرش بوده و بعد در مرو به خدمت سلطان سنجر درآمده است.
ياقوت‌ حموي‌، در معجم ‌البلدان‌ راجع‌ به‌ وي‌ چنين‌ مي‌گويد: «ابوابراهيم اسماعيل‌‌ بن‌ الحسن ‌بن‌ محمد بن‌ احمد العلوي‌ الحسيني‌ اهل‌ جرجان‌ كه كاملاً به‌ علم‌ پزشكي‌ آگاه‌ بود و تأليفات‌ ارزشمندي‌ به‌ عربي‌ و فارسي‌ داشت‌. او به‌ خوارزم‌ سفر كرد و مدتي‌ در آنجا اقامت‌ نمود، سپس‌ به‌ مرو رفت‌ و در آنجا منزل‌ گزید. او از افراد برجستة زمان‌ خود بود و گفته‌ شده‌‌ از ابوالقاسم‌ قشيري‌ استماع‌ حديث‌ كرده‌ و از كتاب‌ اربعين‌ قشيري‌، نقل‌ حديث‌ كرده‌ و اجازة‌ نقل‌ حديث‌ به‌ ابي‌ سعد سمعاني‌ داد. او در سال 531 ق، در مرو درگذشته‌ است».‌
شخصيت‌ جرجاني‌ از وراي‌ آثارش‌ مشهود است‌؛ او مردي‌ دقيق‌ در حد وسواس‌، خوشخو، خوش‌‌برخورد، موشكاف‌ و اهل‌ ميانه‌ روي‌ و عارف‌ بود. بيهقي‌ او را مردي‌ جدي‌، يار و همراه‌ و سخاوتمند وصف‌ كرده‌ است‌. ابن ‌ابي ‌اصيبعه‌ او را پزشكي‌ بزرگ‌ كه‌ داراي‌ شايستگي‌ بسيار و علم‌ فراوان‌ بود، معرفي‌ كرده‌ است‌.
جرجاني، پس از ابن سينا نخستين كسي است كه در آثار خود، همة مباحث علم طب را چنان كه قدما مي‌انديشيده‌اند همراه با تحقيقات، مورد مطالعه قرار داده و در كتاب‌هاي خود گردآوري كرده است. بخش اعظم کتاب‌های جرجانی به زبان پارسی تألیف شده‌اند که تا آن زمان کسی به این وسعت به تدوین متون پزشکی به زبان پارسی اقدام نکرده بود.
جرجاني،‌ همچنین كتابي‌ با‌ نام‌ في‌ حفظ‌ الصحة‌ تأليف‌ كرده‌ بود كه‌ متأسفانه‌ هيچ‌ نسخه‌اي‌ از آن‌ برجاي نمانده است‌ و حتي‌ نمي‌دانيم‌ كه‌ به ‌فارسي‌ بوده‌ است ‌يا عربي‌. لوتس ريشتر برنبورگ (تاريخ‌دان آلماني)‌ نوشته‌ است:‌ «عبدالحسين‌‌خان‌ زنوزي‌ تبريزي‌ از اين‌ كتاب‌ خبر داده‌ است‌. مجيز قُمي‌ هم‌ از يك‌ كتاب‌ ديگر جرجاني‌ به‌ نام‌ التحفة السعديه‌ خبر داده‌ است‌. امكان‌ دارد كه‌ جرجاني‌ نُه‌ كتاب‌ اول‌ دايرةالمعارف‌ خود، ذخيرة خوارزمشاهي‌، را پيش‌ از رفتن‌ به‌ خوارزم‌ تأليف‌ كرده‌ باشد. قطب‌الدين‌ محمد كه‌ كتاب‌ به‌ نام‌ او تأليف‌ شده‌ است،‌ در آن‌ هنگام‌ گماشتة‌ سنجر، پسر ملكشاه‌ سلجوقي‌ بوده‌ و به‌ نام‌ او بر خوارزم‌ فرمان‌ مي‌راند‌. جرجاني‌ در مقدمة كتاب‌ ذخيرة‌ خوارزمشاهي‌، آنجا كه‌ كتاب‌ را به‌ نام‌ حامي‌ خويش‌ كرده‌ است‌، با صراحت‌ به‌ اين‌ نكته‌ اشاره‌ كرده‌ است».
جرجاني،‌ يك‌ كتاب‌ جدلي‌ فلسفه‌ هم‌ به‌ نام‌ الرد علي‌ الفلاسفه‌ نوشته كه‌ تاريخ‌ تأليف‌ آن‌ معلوم نيست. كتاب‌ ديگر او اليوم‌ و الليله نام‌ دارد كه‌ به‌ قاضي‌ ابوسعيد اشعري‌ تقديم‌ شده‌ است‌. اين‌ دو كتاب‌ را ظهيرالدّين‌ بيهقي نام‌ برده‌، اما هيچ‌ نسخه‌اي‌ از آن‌ها در دست نیست. به‌ احتمال‌ زياد جرجاني‌ رساله‌هايي‌ نيز در منطق‌ ارسطويي ‌نگاشته‌ است‌، يكي‌ دربارة قياس‌ و ديگري‌ دربارة‌ آناليز كه‌ ريشتر برنبورگ، ‌نشاني‌ نسخه‌هاي‌ اين‌ دو كتاب‌ را كه‌ مكتوب‌ به‌ سال‌ 766 ق هستند، در كتابخانة‌ اسكوريال‌ داده است. بيهقي‌ از دو كتاب‌ ديگر جرجاني‌ نيز نام‌ برده كه‌ نسخه‌اي‌ از آن‌ها شناخته‌ نشده‌ است‌، يكي‌ وصيت‌‌نامه‌ و ديگري‌ رسالة‌ متنبهه ‌(رسالة‌ بيدار كننده) كه‌ كوتاه‌ است‌ و بيهقي‌ بخشي‌ از آن‌ را نقل‌ كرده‌ و آن‌ گفتاري‌ در باب‌ دل‌ بريدن‌ از اين‌ دنيا و بي‌علاقگي‌ به‌ لذايذ آن است‌‌. اما دربارة‌ نوشته‌هاي‌ ديگر جرجاني‌، مثل‌ زبد الطب‌ كه‌ دو روايت‌ فارسي‌ و عربي‌ آن‌ در يك‌ نسخه‌ خطي‌ مورخ‌ 1611 ‌ق، در كتابخانة‌ ملي‌ پاريس‌ يافت‌ شده و كتاب‌ ديگر او طب‌ الملوكي‌ است‌ كه‌ بنا به‌ گزارش‌ بيهقي،‌ مانند يادگار در خوارزم‌ نگاشته‌ شده‌، اما هيچ‌ نسخه‌اي‌ از آن‌ها باقي‌ نمانده‌ است‌.
اهميت‌ جرجاني‌ در طب ‌از دو جهت‌ است‌: یکی اينكه‌، پس‌ از ابن ‌سينا اولين‌ طبيبي‌ است‌ كه‌ كلية‌ فصل‌هاي‌ پزشكي‌ را مورد بحث و گفتگو‌ قرار داد. بر دانش‌ گذشتگان‌ افزوده، دوم‌ اينكه‌ بخش‌ اعظم كتاب‌هاي‌ خود را به‌ زبان‌ فارسي‌ تأليف‌ كرده‌ كه‌ تا آن‌ زمان‌ كسي‌ به‌ اين‌ وسعت‌ به‌ تدوين‌ متون‌ پزشكي‌ به‌ زبان‌ فارسي‌ اقدام‌ نكرده‌ بود.
كتاب‌ ذخيرة‌ خوارزمشاهي‌ از زمان‌ تأليف‌ به‌ بعد، همواره‌ بخش مهمی از آموزش علم طب شمرده‌ مي‌شده‌ است‌ و بنا به‌ قولي،‌ هر كه‌ مي‌خواست‌ در پزشكي‌ ماهر شود مي‌بايست‌ يكي‌ از كتاب‌هاي‌‌ محمد بن‌ زكرياي‌ رازي‌، قانون‌ ابن‌ سينا، كتاب‌ المائه‌ ابوسهل‌ مسيحي‌ و ذخيرة خوارزمشاهي‌ سيد اسماعيل‌ جرجاني‌ را به‌ خوبي فرا گرفته باشد. بر اثر اهميتي‌ كه‌ ذخيره خوارزمشاهی‌، در عالم‌ پزشكي‌ پيدا كرده‌ ترجمه‌اي‌ از آن‌ به‌ عبري‌ و سپس‌ ترجمه‌اي‌ به‌ تركي‌ توسط‌ ابوالفضل‌ محمد بن‌ ادريس‌ الدفتري صورت‌ گرفت‌.

اين مرد بزرگ و پزشک عالی‌قدر، در سال 531 ق، در سن 97 سالگي درگذشت و در مرو به خاك سپرده شد.

اشتراک گذاری مقاله : Array
نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *