حسین گل گلاب
حسین گل گلاب
گل گلاب، در سال 1274 خ، در تهران دیده به جهان گشود. پدر گل گلاب، ابوتراب خان، مشهور به مهدی مصورالملک از نقاشان و عکاسان مشهور دورة قاجاریه بود که در نقاشی روی سنگ مهارت داشت و گفته میشود نقاشیهای روزنامههای دولتی شرف و شرافت، از کارهای او بوده است. او توسط پدر، با موسیقی آشنا شد و سپس نواختن تار و سهتار را از آقا حسینقلی و درویش خان فراگرفت و پس از تأسيس مدرسة موسیقی وزيری، از اولين شاگردان آنجا شد. گل گلاب برای ادامة تحصیلات در دورۀ متوسطه به دارالفنون رفت و از معلمین فرانسوی آن مدرسه زبان فرانسه آموخت. او علاوه بر زبان انگلیسی و فرانسوی، مقدمات زبان روسی را نیز فراگرفت. در سال ۱۳۰۱ خ، از مدرسة عالی حقوق در رشتة قضایی و علوم سیاسی فارغالتحصیل شد. او از سال ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۳ خ، در دبيرستان نظام و دانشکدة پزشکی گیاهشناسی تدريس میکرد. در سال ۱۳۱۴ خ، به دريافت درجۀ دكتری در رشتة علوم، نایل آمد و به تدریس فیزیولوژی گیاهی در دانشسرای عالی و گیاهشناسی در دانشکدة پزشکی پرداخت و در سازمان نوین دانشگاه، به استادی کرسی بیولوژی گیاهی و ریاست آزمایشگاه مربوطه، انتخاب و در همان سال به عضویت فرهنگستان ایران برگزیده شد. در سال ۱۳۲۴ خ، که ریاست دانشکدة پزشکی به عهدة پروفسور اوبرلین فرانسوی بود، او به معاونت دانشکده منصوب گردید. گل گلاب در سالهای بعد، به منظور انجام تحقیقات علمی به کشورهای اتحاد جماهیر شوروی، بلژیک و انگلستان مسافرت کرد.
گل گلاب، در برخی زمینهها همیاری و همکاری خود را از کلنل وزیری دریغ نمیداشت؛ برای نمونه به گفتۀ خالقی جزوۀ صداشناسی مدرسه را گلگلاب نوشته است. آشنایی با نت، نوازندگی و زیر و بم موسیقی ایرانی، کار او را در ساختن ترانه بر روی آهنگ آسان کرده بود. وزیری پیش از آشنایی با گلگلاب بر روی شعر پیشینیان آهنگ میساخت، اما ذوق گلگلاب مایۀ دلگرمی او شد تا بتواند تصنیفهایی با همکاری ترانهسرایان بسازد. همکاری این دو با «عاشق ساز» که هدیۀ گلگلاب به وزیری و در ستایش او بود، آغاز شد و سالها پایدار ماند. تاکنون ترانههای گلگلاب گردآوری نشدهاند، ولی نام برخی از کارهای وزیری که گلگلاب برای آنها ترانه سروده عبارتند از: «دوست»، «زبان عشق»، «ناامید»، «سرود صبح»، «وصال دوست»، «جور فلک»، «ای زاهدان» …
بنا بر روایتی پس از جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط قوای روس و انگلیس در سال ۱۳۲۳ خ، یک روز زمانی که گلگلاب از خیابان هدایت رد میشد، متوجه حرکات دور از نزاکت بعضی از سربازان خارجی با مردم میشود. به انجمن موسیقی ملی در خیابان هدایت (محله ولیآباد) میرود و با ناراحتی این جریان را برای روحالله خالقی تعریف میکند، خالقی بسیار متأثر میشود. این موضوع انگیزهای میشود تا خالقی آهنگی بسازد و گلگلاب شعرش را بنویسد. حاصل این همکاری سرود «ای ایران» است که نخستین اجرای آن، در ۲۷ مهرماه ۱۳۲۳ در نخستین کنسرت ارکستر انجمن موسیقی ملی در سالن سینما تهران، در خیابان استانبول برای دو شب متوالی برگزار شد. این سرود در همان مجلس سه بار تکرار شد و هر بار شور و هیجانی را در جمع به وجود آورد. استقبال و تأثیر این سرود باعث شد که وزیر فرهنگ وقت، هیئت نوازندگان را به مرکز پخش صدا فرستاد تا صفحهای از آن ضبط و همه روزه از رادیو تهران پخش شود و از چنان عمومیتی بین ایرانیان برخودار شده که شاید بتوان آن را سرود ملی غیر رسمی ایران نامید.
ای ایران ای مرز پرگهر
ای خاکت سرچشمه هنر
دور از تو اندیشه بدان
پاینده مانی و جاودان
ای دشمن ار تو سنگ خارهای من آهنم
جان من فدای خاک پاک میهنم
مهر تو چون شد پیشهام
دور از تو نیست اندیشه ام
در راه تو، کی ارزشی دارد این جان ما
پاینده باد خاک ایران ما
سنگ کوهت دُر و گوهر است
خاک دشتت بهتر از زر است
مهرت از دل کی برون کنم
برگو بی مهر تو چون کنم
تا … گردش جهان و دور آسمان بپاست
نور ایزدی همیشه رهنمای ماست
مهر تو چون شد پیشه ام
دور از تو نیست، اندیشه ام
در راه تو، کی ارزشی دارد این جان ما
پاینده باد خاک ایران ما
ایران ای خرم بهشت من
روشن از تو سرنوشت من
گر آتش بارد به پیکرم
جج جز مهرت بر دل نپرورم
از آب و خاک و مهر تو سرشته شد دلم
مهرت ار برون رود چه می شود دلم
مهر تو چون شد پیشه ام
دور از تو نیست اندیشه ام
در راه تو، کی ارزشی دارد این جان ما
پاینده باد خاک ایران ما
از او سه فرزند به نامهای مهندس فرخ، دکتر هما و دکتر داریوش گلگلاب به یادگار ماندهاند.
ترجمۀ بیش از ۵۰ نمایش برای هنرستان هنرپیشگی و برگردان اپرای کارمن و اپرای فاوست از دیگر کارهای گل گلاب بوده است.
او برای نخستینبار آزمایشگاههای گیاهی ایران را به میکروسکوپ مجهز کرد. نوشتن کتابهایی چون دورۀ جغرافیا (در سه جلد) و فرهنگ اصطلاحات جغرافیایی (با همکاری احمد آرام، غلامحسین مصاحب و …) از دستاوردهای او در زمینۀ دانش جغرافیا هستند.
گلگلاب، در سال 1349 خ، به عضویت فرهنگستان ایران درآمد و با تکیه بر دانش گستردۀ خود در علوم تجربی که با توان ترجمه و آشنایی با زبانهای بیگانه و ذوق ادبی و هنری همراه شده بود، توانست واژههای پارسی بسیاری را در زیستشناسی و گیاهشناسی جایگزین واژههای بیگانه کند. جالب است بدانید که واژههایی چون گلبرگ، کاسبرگ، پرچم، تخمدان، گلسنگ، قارچ و جلبک از پیشنهادها و برابر نهادههای دکتر گلگلاب هستند که امروز بهخوبی در زبان پارسی جاافتادهاند و همگان آنها را پذیرفتهاند.
این مرد بزرگ در 22 اسفند 1363 خ، در 89 سالگی در تهران درگذشت و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.