مكتب وقوع
مكتب وقوع
هم زمان با روی کار آمدن صفویان در سال 906 ق، غزل فارسی از سنت پیشین خود که به نوعی عرفانی و آسمانی بود، جدا شد و به سادگی گرایید و با زبانی عینی و ساده و خالی از بازیهای صناعی و خیالی به گزارش عواطف صریح عاشق و معشوق و جزئیات رفتارها و احوال آنها متمایل شد. این سبک واقعگرا در یک دورة صد ساله در سراسر ایران مرکزی رواج یافت و به سوی شرق تا ماوراءالنهر و شبه قارة هند و به سمت غرب تا آذربایجان و آسیای صغیر رفت و در همان زمان به «طرز وقوع» مشهور شد.
اين سبك در نيمة دوم قرن دهم هجری به اوج خود رسيد. شاعران اين دوره براي رهايي از ابتذال، با روی آوردن به نوآوري، ميخواستند سبك شعر را تغيير دهند و معتقد بودند شعر سبك عراقي از واقعيت دور شده و بيشتر جنبة تخيلي پيدا كرده است. عقيده داشتند بايد به سوي حقيقت انديشي و واقعيت گويي (وقوع) بازگشت. وقوعسرایی بیشتر به معنی پیشه گرفتن طریق و شیوهای از سخن است که مخاطب به محض شنیدن، به خاطر ایجاد حس صمیمیت در لحن، گفتار و بیان پارهای ریزهکاریها در روابط عشقی، آن شعر را باور میکند و حقیقت میپندارد.
غزل فارسی در قرن نهم حال و هوای صوفیانه و عرفانی دارد. غزل قرن یازدهم نیز آکنده از خیالها و مضمونهای باریک، نازک و دقیق است. از میانة این دو، غزل وقوعی قرن دهم است که نه مانند غزل صوفیانه میل به جهان آرمانی و حقایق آسمانی دارد و نه به شیوة غزل نازک خیال سبک هندی میل به ساختن خیالهای شگفت، بلکه به گزارش راست و صریح حالات واقعی عاشقان و معشوقان زمینی میپردازد.
مغولان در اوائل قرن هفتم (617 ق) به خراسان حمله کردند و بعد به تدریج به نواحی دیگر ایران رسیدند و به نظام اقتصادی و کشاورزی و فرهنگی ایران آسیبهای عمده رساندند. خراسان که کا نون فرهنگ ایران بود و مدارس و کتابخانههای متعدد داشت و قبلاً در حمله سلاجقه و غزان آسیب دیده بود این بار یکسره متلاشی شد. فضلا یا کشته شدند و یا به هند و آسیای صغیر گریختند. ارتباط با کتب قدیم قطع شد و اساتیدی برای تربیت شاگردان فاضل نماندند. دربارهای متعدد کوچک و بزرگ که محل اجتماع شاعران و دبیران بودند یکی پس از دیگری از بین رفتند. هولاکو، ا لمعتصم بالله آخرین خلیفه عباسی را کشت و دستگاه خلافت را در هم نوشت و دیگر احتیاجی به دبیران عربی دان نبود. باب تحقیق و تتبع مخصوصاً به علت عدم دسترسی به کتب قدیم صدمه اساسی دید به طوری که به بسیاری از کتب مولف در دوران بعد از مغول از قبیل تذکره الشعرا نمیتوان اعتماد کرد (در برخی از کتب قرن ششم از قبیل چهار مقاله و سیاستنامه هم مسامحاتی در امور تاریخی دیده میشود). دواوین بسیاری از شعرا از جمله رودکی از بین رفت. امروزه از قبل از دوره مغول فی المثل در فرهنگنویسی جز لغت فرس اسدی و در تذکره نویسی جز لبابالباب و در بلاغت جز یکی دو کتاب از قبیل ترجمانالبلاغه و حدائقالسحر باقی نمانده است. دستنویس بسیاری از متون و دواوین، مربوط به دوره بعد از مغول است.
سبک عراقی به لحاظ تاریخی دوره مغولان ایلخانان و تیموری را در بر میگیرد و از قرن هفتم تا ا واخر قرن نهم ادامه دارد.
سبک عراقی دو مختصه مهم دارد و آن عرفان و غزل است.قالبي كه قرنها بر شعر مسلط بود، غزل بود و محور اصلي غزل همان عاشق و معشوق بودند، در حاليكه شاعران اين دوره بر آن شدند كه رابطة عاشق و معشوق را عكس آنچه كه تا آن زمان رايج بود نشان دهند، مثلاً به جاي معشوق، عاشق ناز كند و از معشوق اعراض كند و همين طور به جاي معشوق زن از معشوق مرد سخن بگويند. خصوصاً اينكه در اين قرن، تباهی اخلاقي به ويژه در زمينة عشق مرد به مرد به شدت رواج يافته بود. البته اين نوع شعر در سبك خراساني به طور كمرنگ و نامحسوسي وجود داشت، در اين دوره اين نوع شعر به عنوان يك سبك مستقل پا به عرصة وجود گذاشت و به اوج خود رسيد.
بنيانگذار اين مكتب، لساني شيرازي (متوفي 940 ق) بود، اما اشعار ميرزا شرفجهان نمونة كامل اين مكتب است.
خوش آن دم كز رقيبان با من آن بدخو، سخن ميگفت
بدِ من هرچه ميگفتند در خلوت به من ميگفت
فـغـان كـز بخت مـن اكـنـون نـدارد ره بـه كــوي او
كسي كَز حال من حرفي به آن پيمان شكن ميگفت
شدم خوشدل بسي از خشم پنهانش چو در مجلس
پي دفع گمان ديگران با من سخـن ميگفت
ميرزا شرف جهان قزويني
از ديگر شاعران مشهور اين مكتب ميتوان محتشم كاشاني (905 – 966ق) و وحشي بافقي (930 – 991 ق) را نام برد.