شهاب الدين سهروري
شهاب الدين سهروري
شهابالدّین ابوالفتح يحييبن حبشبن اميرك سهروردی، مشهور به شيخ اشراق
سهروردی، در سال 549 ق در سهرورد زنجان متولد شد. وی را میتوان یکی از بزرگترین فلاسفة جهان دانست، زیرا تنها با درخشش او میتوان قرن ششم را یکی از مهمترین ادوار تاریخ فلسفه به شمار آورد.
قابل اعتمادترین منبع برای مطالعة زندگی سهروردی کتاب نزهة الارواح و روضة الافراح است که به عنوان تاریخ به دستِ یکی از مهمترین شارحان آثار سهروردی، یعنی شمسالدّین شهرزوری، نوشته شده است. سهروردی تحصیلات مقدماتی را که شامل حکمت، منطق و اصول فقه بود، در نزد مجدالدّین جبلی (یا گیلانی) استادِ فخر رازی در مراغه آموخت و در علوم حکمی و فلسفی سرآمد شد و به دلیل هوش فراوان بر بسیاری از علوم زمان خود دست یافت. سهروردی سپس به اصفهان، که در آن زمان مهمترین مرکز علمی و فکری در سرتاسر ایران بود، تحصیلات صوری خود را در محضر ظهیرالدّین قاری به نهایت رسانید.
در گزارشها معروف است که یکی از همدرسان وی، فخرالدّین رازی، که از بزرگترین مخالفان فلسفه بود، چون چندی بعد از آن زمان و پس از مرگ سهروردی، نسخهای از کتاب تلویحات وی را به او دادند، آن را بوسید و به یادِ همدرس قدیمش در مراغه اشک ریخت.
سهروردی پس از پایان تحصیلات رسمی، به سفر در داخل ایران پرداخت و با بسیاری از مشایخ تصوف دیدار کرد. در واقع، در همین دوره بود که سهروردی شیفته راه تصوف شد. او همچنین به آناتولی و شامات رفت و ظاهراً، مناظر شام در سوریه کنونی او را بسیار مجذوب خود نمود. در یکی از سفرها از دمشق به حلب با ملک ظاهر، پسر صلاح الدّین ایوبی (سردار معروف مسلمانان در جنگهای صلیبی) دیدار کرد. ملک ظاهر که محبت شدیدی نسبت به صوفیان و دانشمندان داشت، مجذوب سهروردی شد و وی را در دربار خود نگاه داشت. در همین شهر حلب بود که وی کار بزرگ خویش، یعنی، حکمتالاشراق را به پایان رساند. این کتاب، مهمترين كتاب شيخ اشراق است كه اين نامگذاري، به گفتة خودش، دو علت داشت: نخست، اينكه، اين نوع فلسفه بر پاية اشراقات نفساني بنيانگذاري شده و از سوي ديگر اينكه اين مكتب توسط شرقيان يعني پارسيان، پايهگذاري شده بود.
استادی وی در فلسفه و تصوف، از عواملی بود که دشمنان فراوانی، به ویژه از میان علمای قشری و جاهل برای سهروردی فراهم آورد. سرانجام به بهانة آن که وی سخنانی برخلاف اصول دین میگوید، از ملک ظاهر خواستند که او را به قتل برساند و چون وی از اجابت خواستة آنها خودداری کرد، به صلاحالدّین ایوبی شکایت بردند. متعصبان او را به الحاد متهم کردند و علمای حلب خون او را مباح شمردند.
صلاحالدّین که به تازگی سوریه را از دست صلیبیون بیرون آورده بود و برای حفظ اعتبار خود به تأیید علمای دین احتیاج داشت، ناچار در برابر درخواست ایشان تسلیم شد. پسرش ملک ظاهر را تحت فشار قرار داد و سهروردی را به زندان افکند و شیخ همانجا از دنیا رفت. مزار وی در مسجد امام سهرودی شهر حلب میباشد. هرچند علت مستقیم وفات وی معلوم نیست، ولی مشهور آن است که سهروردی به دلیل گرسنگی از دنیا رفته است.
آثار سهروردی را میتوان به چهار بخش تقسیم کرد:
1- کتابهای فلسفی، به زبان عربی، تلویحات، المقاومات و مطارحات که معروفترین کتاب فلسفی وی، حکمت الاشراق از آن جمله است.
2- رسالههای عرفانی وی به زبان پارسی و برخی به عربی: از جمله عقل سرخ، آواز پر جبرئیل، صفیر سیمرغ و لغت موران (به پارسی) و هیاکل النور و کلمة التصوف (به عربی) است.
3- ترجمهها و شروحی که او بر کتب پیشینیان، قرآن و احادیث نوشته است، مانند ترجمة پارسی رسالة الطیر ابن سینا و شرحی بر اشارات و تنبیهات ابن سینا و تفاسیری بر چند سوره قرآن کریم.
4- دعاها و مناجاتنامههایی به زبان عربی که آنها را الواردات و التقدیسات نامیدهاند. برخی بر این باورند که روش اشراقی را ابن سینا بنیان نهاده و معتقدند ابن سینا در کتاب منطق المشرقین و سه فصل آخر کتاب اشارات و تنبیهات از آن سخن گفته است، ولی با این احوال همه دوستداران فلسفه معتقدند اگر ابن سینا بینانگذار فلسفة اشراق باشد یا نباشد، این سهروردی است که حکمت اشراق را به حد اعلا و تکامل رسانده است.
از صفات برجسته و جالب توجه سهروردی علاقة خاص او به حکمت پارسی باستان، به ویژه شخص زرتشت بود. این توجه ویژه به حدی است که برخی اصطلاحات حکمت اشراق را از اوستا و منابع پهلوی گرفته است. او در کتاب حکمت الاشراق، زرتشت را حکیم فاضل و حتی خودش را زندهکنندة حکمت ایران باستان دانسته است.
سهروردي، آيين و پيروان ارسطو را سُست يافت و از فلسفة مشايي سخت انتقاد كرد. او بزرگترین فیلسوفی است که حکمت اشراق در آثـار و روش فلسفی او به کمال رسید، به همین سبب است که او را «شیخ اشراق» لقب دادهاند. عنوان اشراق براي اين دسته از حكما، به دليل اينست كه شناخت و معرفت كامل را از طريق روشني قلب ميدانند. سهروردي با آنكه فيلسوف بود، اما گرايشي نيز به عرفان داشت.
از مؤلفههای تقریباً بینظیر و منحصر به فرد فلسفة شهابالدّین، چیزی است که او از آن به عنوان حکمت خسروانی ياد میکند و آن سنت فلسفی ایرانیان باستان است. شیخ با گنجاندن بخشی از میراث فکری حکیمان ایران باستان، نشان داد که نیاکان ما ایرانیان از چه سرمایة عمیق فلسفی برخوردار بودند.
وي مؤسس حكمت اشراق و از حكماي بزرگ اسلام بوده كه بعضي از مؤلفين به دليل شباهت نام و لقب، وي را با شهابالدّين ابوحفض عمر بن محمد سهروردي (فقيه و صاحب فتوي) اشتباه ميگيرند.
پيش از سهروردي اين حكمت را ابن سينا شروع كرده بود، سهروردي در اين باره گفته است: «من از آنجایی آغاز كردم كه ابن سينا به پايان برده بود».
نوشتههاي سهروردی سبك جذابي دارند و از لحاظ ادبي ارزشمند هستند و از شاهكارهاي نثر فارسي به شمار ميآيند که بعدها نيز اين سبك مورد استفادة نثرنويسان داستانهاي فلسفي قرار گرفت.
اين مرد بزرگ در سال587 ق، در سن 38 سالگي درگذشت (كشته شد) و در حلب به خاك سپرده شد.