عطار نيشابوري

عطار نيشابوري
محمدبن ابوحامد عطّار نیشابوری، ملقب به شیخ فریدالدّین

عطار، در سال 540 ق، در کدکن نیشابور دیده به جهان گشود. در مورد زندگي عطار، اطلاعات زيادي در دست نيست، از اينرو است كه داستان‌هاي بسياري در مورد زندگاني او به صورت افسانه نقل شده است. شغل فریدالدّین، عطّاری بوده و لذا «عطّار» تخلص می‌کرد.
بنابر شرح دولتشاه سمرقندي: «فريدالدّين به اين شغل مشغول بود تا اينكه روزی خواجه‌وش به صدر دکان نشسته و پیش او غلامان چالاک به خدمت کمر بسته، ناگاه دیوانه‌ای، بلکه در طریقت فرزانه‌ای، به در دکان رسید و تیز تیز در دکان نگاهی کرد و آب در چشم گردانید و آهی کرد و شیخ درویش را گفت: به چه خیره می‌نگری؟ مصلحت آن است که زود درگذری. درویش گفت: ای شیخ من سبک بارم و به جز خرقه‌ای هیچ ندارم، اما خواجه بر خرقة عقاقیر مقید است، در وقت رحیل چیست تدبیر؟ من زود از این بازار می‌توانم گذشت، تو تدبیر اشغال و احمال خود کن و از روی بصیرت فکری در حال خود کن. گفت: چگونه می‌گذری؟ گفت: اینچنین و خرقه از بر کَند و زیر سر نهاد و جان تسلیم کرد. شیخ از کار آن مجذوب، پر درد گشت و دل او از خشکی بوی مشک مزور دنیا همچون مزاج کافور سرد شد، دکان به تاراج داد و از بازار دنیا بیزار شد و ترک دنیا كردي».


در مورد زندگي عطار، افسانه‌هاي بسيار ساخته شده كه 60 افسانه در اين خصوص به‌جامانده است. شفيعي كدكني و بديع‌الزّمان فروزانفر با توجه به اين افسانه‌ها مطالبي دربارة زندگي وي يافته‌اند، از جمله زمان مرگ وي كه فروزانفر آن را 618 ق و كدكني آن را 627 ق، مي‌داند.


از آن‌جمله آمده است، كه پس از هجوم چنگيز به ايران، يكي از سربازان مغول، عطار را گرفت و خواست او را بكُشد. شخصي گفت: اين پير را مكُش، من به خون‌بهاي او هزار درهم بدهم. عطار گفت: مفروش كه بهتر از اين مرا خواهند خريد. شخص ديگري گفت: من به خون‌بهاي او يك كيسه كاه مي‌دهم. شيخ فرمود: بفروش كه بيش از اين نمي‌ارزم. مغول خشمناك شد و او را كشت، اگر سال وفات او بنا به قول فروزانفر 618 ق، بوده باشد، این افسانه از نظر زمانی می‌تواند درست باشد، اما اگر سال وفات وي 627 ق، يعني 9 سال پس از حملة مغول باشد، اين داستان افسانه‌اي بيش نيست.
گفت مجنون گر همه روی زمین
هر زمان بر من کنندی آفرین

من نخواهم آفرین هیچکس
مدح من دشنام لیلی باد و بس

خوشتر از صد مدح یک دشنام او
بهتر از ملک دو عالم نام او

از آنچه بر جاي مانده است اينگونه برمي‌آيد كه عطار مردي بوده در شهر نيشابور كه پيش از حملة تاتار، در مدارس آن زمان به تدريس حكمت مشاء و آثار ارسطو مي‌پرداخته، با مفاهيم و اصطلاحات اين فلسفه آشنايي داشته و در عين حال با آن دشمني كرده است اما دشمنيِ عالمانه. شفيعي کدکنی در اين‌باره آورده است: «جالب اين است كه عطار در اواخر منطق‌الطير مي‌گويد: فلسفه را خوش نمي‌دارد، از اينرو كه فلسفه با مقولات منطق ارسطويي آدمي را مي‌فريبد و به غيب منكر مي‌نمايد».
منطق‌الطیر، بهترین اثر عطّار و یکی از زیباترین و موفق‌ترین نمونه‌های آثار تمثیلی و رمزی در ادبیات پارسی است که به احتمال زياد باید آن را در نیمة آخر عمر، پس از طی مراحل تصوف و آشنایی به عقبات صعب سلوک نوشته باشد. موضوع منطق‌الطير پیش از عطار وجود داشته است، ابوعلي سينا در رسالة‌الطير خود و امام محمد غزالي در رساله‌اي به همان نام و خاقاني به طور خلاصه، آن را در قصيدة معروفش به نام منطق‌الطير به رشتة نظم درآورده‌اند. اما حقيقتاً بايد گفت كه بين تقرير خاقاني و توصيف عطار تفاوت از زمين تا آسمان است و به قول مولانا جلال‌الدّين بلخي:
منطق‌الطير آنِ خاقاني صداست
منطق‌الطير سليماني كجاست

نام منطق‌الطیر در آثار عطّار به سه صورت منطق‌الطیر، مقامات طیور و طیورنامه آمده است.
قسمتی از اشعاری که از عطار به جای مانده، مربوط به شاعری است به نام عطار تونی که در قرن نهم زندگی می‌کرده است.
مولانا، در مورد عطار مي‌گويد:
عطار روح بود و سنايي دو چشم او
ما از پي سنايي و عطار آمديم

عطار واسطه‌اي ميان پايين‌ترین و بالاترين حد شعر عرفاني است.
عطار بيش از همه از سنايي و امام محمد غزالي تأثير پذيرفته است. از داستان‌هاي معروف منطق‌الطير، شيخ صنعان است كه مجتبي مينوي مآخذ آن را از باب دهم تحفة‌الملوك امام محمد غزالي مي‌داند.
تذكرة‌الاولياء يكي ديگر از آثار ارزشمند، در شرح احوال و گفتارهاي مشايخ صوفيه است كه سرگذشت 96 تن از اوليا و مشايخ را با ذكر مقامات و مناقب و مكارم اخلاق و سخنان حكمت‌آميز ایشان آورده است.


عطار، در هنر داستان‌نويسي ايراني تأثير بسزايي داشته و داستان‌هاي بسياري نيز نوشته است. به طور مثال در كتاب مصيبت نامه حدود 350 قصه، در تذكرةالاوليا حدود 1000 حكايت و در الهي‌نامه حدود 280 داستان آورده، كه اين‌ها مؤكد هنر قصه‌گويي عطار است. همين‌طور تأثير وي در برابر گذاري بسياري از لغات عربي در فلسفه، منطق و عرفان به فارسي قابل توجه است. كلماتي چون عرفان و توبه كه به ترتيب آن‌ها را به شناسایی و بازگشت ترجمه كرده است. عطار در عرفان پخته‌تر از سنايي و در عشق عميق‌تر از انوري است.
اشعار عطار در نهايت فصاحت است و حافظ اصطلاحات عرفاني مانند ترسابچه، خرابات، ميكده و پير مغان را از او برگرفته است. عرفان او نه به خشکی سنایی و نه به آزاد فکری مولوی است. شریعت و طریقت در اندیشه و حکمت او در کنار یکدیگر و همگام با هم پیش می‌رود. عطار تنها شاعری است که از جلوه‌های اجتماعی زمان خود غافل نشده، هما در اندیشة او نماد انسان‌های جاه‌طلب و وسواسی است. هدهد نماد پیشروی جامعه است. بلبل نماد کسانی است که به عشق ظاهر مبتلا هستند البته نمی‌دانند در عرفان عشق ظاهری خوب است به شرطی که منجر به کشف حقیقت شود. مولانا و عطار این عشق را ستایش می‌کنند.
بیشتر بزرگان چون مولانا جلال‌الدّین محمد بلخی و شیخ محمود شبستری از عطار به نیکی یاد کرده‌اند و او را عارف کامل، مرشد راه‌دان و واصل به حق و حقیقت ناميده‌اند. مولانا در مورد عطار سروده است:
هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم يك كوچه‌ايم

آرامگاه عطار در سده نهم هجری ساخته شده است. بنای کنونی آرامگاه وی دارای هشت ضلع و گنبدی کاشی‌کاری شده است. در نمای بیرونی آن چهار غرفه کاشی‌کاری، تعبیه شده است و در وسط بقعه، قبر عطار و یک ستون هشت ترکی به ارتفاع ۳ متر وجود دارد. ارتفاع اين بقعه در حدود هشت متر است و چهار در داشته كه اكنون فقط يك در رو به شمال آن باز است. نخستين بناي آرامگاه عطار اندكي پس از فوت او توسط قاضي‌القضات يحيي بن صاعد از بزرگان نيشابور ساخته شد. سپس امير عليشير نوايي، وزير سلطان حسين بايقرا، عمارتي دلگشا بر روي آرامگاه عطار بنا كرد. این آرامگاه درگذشته به خاطر جدال مدعيان شريعت و طريقت بر ضد صوفيان و نيز تفسير نادرستي كه پاره‌اي از متعصبان از اشعار عطار و نوشته‌هاي تذكرة‌الاولياء مي‌كرده‌اند، زياد مورد توجه نبوده است. يكي از صاحب منصبان قاجار و سرداران ناصرالدّين شاه هنگامي كه به زيارت مرقد شيخ نائل شده، از فرط تعصب و تحت تأثير نفوذ نزديكانش كه عطار را به تصوف عيب مي‌كردند با گلوله‌اي گوشة سنگِ مقبرة وي را شكسته است. (حكيم الممالك، روزنامه حكيم الملك، چاپ سنگي ص156)
در دوران پهلوی اول در سال 1314 خ، انجمن آثار ملي اقدام به كاشيكاري و مرمت تزئينات آن نمود و محوطه‌اي زيبا در جوار بقعه سازماندهي نمود.
از آثار مهم عطار می‌توان به منطق‌الطیر؛ تذکرة الاولیاء؛ الهي‌نامه؛ مصيبت‌نامه؛ اسرارنامه؛ خسرو نامه؛ مقامات الطیور؛ جواهرنامه؛ شرح القلوب؛ مختارنامه؛ دیوان قصاید و غزلیات اشاره کرد.
از كساني كه در شناساندن عطار كمك بسياري كرده‌اند مي‌توان از بديع‌الزّمان فروزانفر، محمدرضا شفيعي كدكني و عبدالحسين زرين‌كوب نام برد.

اين مرد بزرگ در سال618 ق و در 78 سالگي درگذشت (يا كشته شد) و در نيشابور به خاك سپرده شد.
بيست و پنج فروردين ماه هر سال، روز بزرگداشت عطّار نيشابوري نامگذاري شده است.

اشتراک گذاری مقاله : Array
نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *