غیاثالدّین جمشيد كاشاني
غیاثالدّین جمشيد كاشاني
جمشیدبن مسعودبن محمود طبیب کاشانی
غیاثالدّین جمشید کاشانی، در حدود سال ۷۹۰ ق، در کاشان دیده به جهان گشود. بیشتر آنچه که از زندگی وی میدانیم از بررسی آثار علمی ارزندهاش و نیز دو نامهای که خطاب به پدر خود و مردم کاشان نوشته به دست آمده است. دوران کودکی و جوانی وی درست هم زمان با اوج یورشهای وحشیانة تیمور (۷۷۱- ۸۰۷ ق) به ایران بود. با وجود این، جمشید در همین شرایط نیز هرگز از آموختن غافل نشد. پدرش مسعود، طبیب بود، اما با توجه به یکی از نامههای وی به پدرش معلوم میشود که پدر قصد داشته تا شرحی بر معیار الاشعار نصیرالدّین طوسی بنویسد و برای پسر، یعنی جمشید بفرستد.
نخستین فعالیت علمی کاشانی که از تاریخ دقیق آن آگاهیم، رصد خسوف در ۱۲ ذیحجه ۸۰۸ ق، در کاشان است. غیاثالدّین نخستین اثر علمی خود را در همین شهر و در ۲۱ رمضان ۸۰۹ ق (در 19 سالگی)، یعنی ۲ سال پس از مرگ تیمور و فرونشستن فتنة او، نوشت. چهار سال بعد در ۸۱۳ ق، هنوز در کاشان بود و رسالة مختصری به فارسی دربارة کیهانشناسی (علم هیأت) ترتیب مدارهای ماه، خورشید، ستارگان و سیارهها و چگونگی حرکت آنها نوشت.
در سال ۸۱۶ ق، کتاب نجوم مهم خود یعنی زیج خاقانی را به فارسی نوشت و به اُلُغْ بیگ، نوه تیمور، که در سمرقند به سر میبرد، هدیه کرد. کاشانی امید داشت که با حمایت الغ بیگ بتواند با آسودگی بیشتر پژوهشهای علمی خود را ادامه دهد.
کتاب شرح آلات رَصَد (به فارسی) را در ذیقعده ۸۱۸ ق، برای شخصی به نام سلطان اسکندر نوشته است. برخی این اسکندر را اسکندر بن قرایوسف قراقویونلو دانستهاند. اما برخی دیگر، معتقدند که این اسکندر، پسر عموی الغ بیگ است که بر فارس و اصفهان حکومت میکرده است.
غیاثالدّین دست کم تا مدتی پس از پدیدآوردن کتاب ارزشمند تلخیص المفتاح، یعنی ۷ شعبان ۸۲۴ هنوز در کاشان به سر میبرد. او در یکی از دو نامة خود از یک سو به طور تلویحی از این که بسیار دیر مورد توجه دولتمردان قرار گرفته گلایه کرده و از سوی دیگر از اینکه پس از این مدت دراز به شهری چون سمرقند دعوت شده است، بسیار خشنود است.
کاشانی، به احتمال قوی در ۸۲۴ ق، به همراه معینالدّین کاشانی، همکار خود، از کاشان به سمرقند رفت و چنان که خود در نامههایش کم و بیش اشاره کرده، در پیریزی رصدخانة سمرقند نقش اصلی را ایفا نمود. از همان آغازِ کار، وی را به ریاست آنجا برگزیدند و تا پایان عمر به نسبت کوتاه خود، در همین مقام بود.
کاشانی سرانجام صبح روز چهارشنبه ۱۹ رمضان ۸۳۲ ق، بیرون شهر سمرقند و در محل رصدخانه، کشته شد. امین احمد رازی در کتاب تذکرة هفت اقلیم میگوید: «که چون کاشانی چنان که باید و شاید آداب حضور در دربار را رعایت نمیکرد، الغ بیگ فرمان به قتل او داد». البته بنا به نقلی به او تهمت سوء قصد به جان حاکم سمرقند زدند و او پیش الغ بیگ مغضوب گردید و در آخر به دست داروغة سمرقند و فرمان وزیر سمرقند کشته شد.
از نامههای کاشانی به پدرش چنین برمیآید که پدر به دلایلی از سرنوشت فرزند خود در دربار الغ بیگ نگران بود و در نامههایی، پسر را از حسادتهای معمول در دربار پادشاهان برحذر داشته بود و کاشانی نیز در پاسخ برای کاستن از نگرانیهای پدر، نمونههای متعددی از توجه خاص الغ بیگ به خود را برای پدر شاهد آورده بود. پس از مرگ، در شهر سمرقند و کاشان ملقب به غیاثالدّین و در غرب به الکاشی، معروف شد.
غیاثالدّین جمشید کاشانی، زبردستترین حسابدان و آخرین ریاضیدان برجسته دورة اسلامی و از بزرگترین مفاخر تاریخ ایران به شمار میآید. وی به تکمیل وتصحیح روشهای قدیمی انجام چهار عمل اصلی حساب پرداخت و روشهای جدید و سادهتری برای آنها ابداع کرد. در واقع، کاشانی را باید مخترع روشهای کنونی انجام چهار عمل اصلی حساب (به ویژه ضرب و تقسیم) دانست. کتاب ارزشمند وی با نام مفتاح الحساب کتابی درسی، درباره ریاضیات مقدماتی است و آن را از حیث فراوانی و تنوع مواد و مطالب و روانی بیان سرآمد همة آثار ریاضی سدههای میانه میدانند.
ابداع و ترویج کسرهای دهگانی (اعشاری) در قیاس با کسرهای شصتگانی که در ستارهشناسی متداول بود نیز از کارهای اوست. گرچه کاشانی نخستین به کار برندة این کسرها نبود، اما بیتردید رواج این کسرها را به او مدیونیم.
همچنین اختراع روش کنونی پیدا کردن جذر (ریشه دوم) که در اصل ساده شده روش پیدا کردن ریشه n اُم است، منسوب به کاشانی است.
کاشانی ابزارِ رصدی جالبی اختراع کرد و آن را طَبَقُ المَناطِقْ نامید و رسالهای نیز به نام نُزْهَةُالحَدائِق دربارة چگونگی کار با آن نوشت.
تَلْخیصُالمِفْتاح به عربی. این رساله، چنان که از نامش پیداست گزیدة مفتاح الحساب کاشانی است. وی در مقدمة این رساله چنین آوردهاست: «اما بعد، نیازمندترین بندگان خداوند به بخشایش وی، جمشید ملقب به غیاث، پسر مسعود پزشک کاشانی، پسر محمود، که خداوند روزگارش را نیکو گرداند، گوید که چون از نگارش کتابم موسوم به مفتاحالحساب فارغ شدم، آن دسته از مطالب این کتاب را که دانستن آنها برای نوآموزان واجب است در این مختصر گرد آوردم و آن را تلخیص المفتاح نامیدم».
مفتاحالحساب کاشانی نزد خاورشناسان، به ویژه اروپاییان، بسیار مورد توجه بوده است به همین دلیل ترجمههای بسیاری از این کتاب به انجام رسیده است، مانند: فرانتس ووپکه محقق آلمانی الاصل ساکن فرانسه بخشی از این کتاب را به فرانسه ترجمه کرد. پاول لوکی بخش قابل توجهی از مفتاحالحساب را به آلمانی ترجمه و شرح کرده است و ترجمههای بسیار دیگر.
پاول لوکی، پژوهشگر برجسته آلمانی که بیش از هر تاریخشناسی در راه شناساندن ارزش آثار ریاضی این دانشمند ایرانی به جهان کوشش کرده، درباره آثار کاشانی چنین آورده است: «پس از پژوهش درباره برخی آثار کاشانی، که خوشبختانه بیشتر آنها در کتابخانههای شرق و غرب موجود است، او را ریاضیدانی هوشمند، مخترع، نَقّاد و صاحب افکار عمیق یافتم. کاشانی از آثار ریاضیدانان پیش از خود آگاه و به ویژه در فن محاسبه و به کار بستن روشهای تقریبی بسیار آگاه و چیرهدست بوده است. اگر رساله محیطیه او به دست ریاضیدانان غربی معاصر وی رسیده بود، از آن پس مردم مغرب زمین از بعضی منازعات و تألیفات مبتذل درباره اندازهگیری دایره (محاسبه عدد پی) بینیاز میشدند. اگر نظریه واضح و روش علمی وی در مورد شناساندن کسرهای اعشاری انتشار یافته بود، فرانسوا وییتْ، اِستِوِن، و بورگی ناچار نمیشدند که یک قرن و نیم پس از کاشانی نیروی فکری و عملی خود را برای از نو یافتن این کسرها به کار اندازند».
اِدوارد اِستوارت کنِدی، پژوهشگر برجسته آمریکایی، که مدتی نیز در ایران میزیسته و با زبان فارسی آشنایی داشته، درباره کاشانی چنین گفته است: «پیش از هر چیز باید گفت که کاشانی حاسبی زبردست بود و در این فن مهارت شگفت انگیزی داشت و شاهد این مدعا این است که وی با اعداد شصتگانی خالص به آسانی و روانی حساب میکرد. کسرهای اعشاری را اختراع نمود، روش تکراری را در حساب به طور کامل و پیگیر به کار میبست. با چیرهدستی مراحل محاسبه را طوری تنظیم مینمود که بتواند حداکثر مقدار خطا را پیشبینی کند و در هر جا درستی اعمال را امتحان میکرد».
آدُلف یوشکویچ، پژوهشگر مشهور روسیه در کتاب تاریخ ریاضیات در سدههای میانه در بارة کتاب ارزشمند کاشانی مینویسد: «مفتاحالحساب کتابی درسی، درباره ریاضیات مقدماتی که استادانه تألیف شده و مؤلف آنچه را که طبقات مختلف خوانندگان کتاب بدان نیاز داشتهاند، در نظر گرفته است. این کتاب از حیث فراوانی و گوناگونی مواد و مطالب و روانی بیان تقریباً در همه آثار ریاضی سدههای میانه یگانه است».
غیاثالدّین جمشید کاشانی، این مرد بزرگ و ریاضیدان نامی، در سال 832 ق در سن 42 سالگی خارج از شهر سمرقند کشته شد.