مانی
مانی، از پدر و مادر ایرانی، منسوب به بزرگان اشکانی، در نزدیکی بابل در ناحیة میانرودان (بخشی از عراق کنونی) که در آن زمان بخشی از شاهنشاهی ساسانی بود، در (۲۱۰-۲۷۶ م) زاده شد. او واعظ مذهبی بود و بنیانگذار آیینی شد که زمانی دراز در سرزمینهایی از چین تا اروپا پیروان فراوانی داشت.
پدر مانی، به نام فاتک یا پاتیگ، از همدان و مادر وی از خاندان کامسراگان با خویشاوندی با دودمان پادشاهی اشکانیان پارتی بود. برخورد نخستین مانی با ادیان و فرقههای دینی گنوسی، رایج در بینالنهرین، ناشی از گرویدن پدرش به آنها بود. زمانیکه مانی شش ساله بود، پدرش تَرک همسر کرد و به همراه فرزندش (مانی) زندگی در میان الخسائیه (گنوسیان) را آغاز کرد، چرا که دوری گزیدن از زن، شراب و گوشت، بخشی از باورها و وظایف دینی بسیاری از فرقههای گنوسی بود. بنابراین کودکی مانی در میان گنوسیان سپری گشت و آموزههای کودکی او متأثر از باورهای آنان شد. او در نوجوانی ادعا کرد به او وحی شده که واپسین فرستاده و پایان پیامبران دربرگیرندة کسانی چون شیث، نوح، ابراهیم، سام پسر نوح، نیکوتئوس، خنوخ، زرتشت، هرمس، افلاطون، بودا و موسی و عیسی که فرمانروایی آدم را با هدایت الهی به سرحد نهایت میرساند، اوست.
مانی، کودکی با استعدادهای ویژه بود که سرشت تصوفگونه را از پدر به ارث برده بود. او سفرهای دور و درازی به ایران، هندوستان باختری و شمال خاوری ایران کرد و به تبلیغ دینش پرداخت. گفته شده که او پس از چهل سال سفر به همراه یاران خود به پارس بازگشت و پیروز، برادر شاپور شاه، را به آیین خود دعوت کرد.
گرچه پیروان آیین مانی کمتر از زرتشتیان بودند، ولی مانیگرایان از پشتیبانی اشخاص بلندپایه سیاسی برخوردار بودند و به یاری شاهنشاهی ساسانی، مانی توانست فرستادگان فراوانی به دیگر بخشهای جهان بفرستد. نخستین فرستادة مانی به امپراتوری کوشانیان در شمال باختری هندوستان بود.
بخش نخستین یکی از نوشتههای مانی چنین است: «دینی که من گزیدم از دین پیشینیان به ده چیز بهتر و برتر است».
نامههایی از مانی به شخصیتهای گوناگون در دست است که در متون اسلامی و از آن جمله ابن ندیم نیز به آن اشاره کرده است. اصل این نامهها در متون گوناگون پارسی و عربی و سغدی به جای مانده است. متن این نامهها دربرگیرندة مواعظ، اندرزها و سخنان حکیمانهای از مانی است که بسیار کوتاه و جذاب نوشته شدهاند. ابن ندیم فهرستی از عنوانهای ۷۷ نامه مانی را به رهبران جوامع مانوی در شهرهای گوناگون، در کتاب سفرالاسرا آورده است.
یکی از کتابهای پرآوازه مانی که به صورت نقاشی بوده ارژنگ نام دارد که در زبان پارتی از آن به عنوان آردهَنگ یاد شده و در پارسی ارتنگ نیز آمده است. این اثر شامل نقاشیهایی بوده که به وسیله آنها دو جهان روشنی و تاریکی و ساخت جهان کنونی به نمایش درآمده بود. این متن تا سده پنجم هجری وجود داشته است. این کتاب را میتوان ابتکار مانی در جهت تسهیل آموزش آیین خود به تودة مردم بهویژه طبقة کمسواد و بیسواد دانست.
در آغاز سده دهم میلادی، اویغور امپراتوری نیرومندی را تحت اثر بوداییگری پدید آورد و برخی از پرستشگاههای مانیگرایان را به صومعههای بودایی تبدیل کرد. با این حال، این حقیقت تاریخی را که اویغوریان خود نیز به گونهای مانیگرا بودهاند، نمیتوان انکار کرد.
در آغاز قرن بیستم، نوشتههای بسیاری از پیروان مانی در پرستشگاههای مانوی (مانستانها) مدفون در شنزارهای تورفان، در چین پیدا شد که بخش بزرگی از آنها در انستیتوی خاورشناسی برلین نگهداری میشوند. بخشهایی از این دستنوشتهها خوانده شدهاند و تلاش برای خواندن بقیة آنها همچنان ادامه دارد. آنها به زبانهای گوناگون و به خط مانوی که از نوآوریهای خود مانی بوده است، نوشته شدهاند. بیشتر این نوشتهها به زبان فارسی میانه (پهلوی) و پهلوانیگ (پهلوی اشکانی) هستند. برگردانهایی قِبطی از مصر و ترجمههایی یونانی نیز از کتابهای مانی بر جای مانده است. در سال ۱۹۶۹ م، در مصر شمالی یک دستنوشته خطّی کهن یونانی متعلق به ۴۰۰ پس از میلاد پیدا شد و امروزه «نسخة مانی کلن» در دانشگاه کلن آلمان نگهداری میشود. این نوشته، بازگویی زندگانی مانی، به همراه آگاهیهایی دربارة آموزههای دینی مانی و دربرگیرنده بخشهایی از انجیل زنده او و نامه او به ادسا میباشد. مانی خود را ناجی و حواری عیسی مسیح معرفی میکرد. در پاپیروس قبطی، مانیگری قرن چهارم، مانی به عنوان فارقلیط، روح القدس و عیسای نوین شناخته میشود.
دین مانوی تا سده چهاردهم میلادی زنده بود، ولی به تدریج پیروان آن زیر فشارهای گوناگون سیاسی و دینی مسیحی از بین رفتند.
مانی رتبة ۸۳، در فهرست تأثیرگذارترین اشخاص تاریخ، كه توسط مایکل اچ هارت ردهبندی شده است، را دارد.
مانی، در سال 275 یا 276 م، در گندیشاپور خوزستان گویا به دار آویخته شد. ظاهراً وی حدود 60 سال عمرکرده است.