ملاّ هادی سبزواری

ملاّ هادی سبزواری

ملاّهادی سبزواری، در سال 1212 ق، در سبزوار متولد شد. وی، از بزرگ‌ترین دانشمندان و حکمای قرن سیزدهم بود. در حکمت، فلسفه، منطق و کلام، استاد و در فقه، اصول، حدیث و تفسیر نیز مهارت داشت.
وى در ده سالگى پدرش را از دست داد. او هشت سال داشت كه به جمع محصلان علوم مقدماتى پيوست و در اوان نوجوانى ادبيات عرب را فراگرفت و ديرى نگذشت كه به جلسات درس‌هاى بالاتر راه يافت. پسر عمه‌اش حاج ملاحسين سبزوارى كه خود اهل فضل و دانش بود، وى را در ادامه تحصيل، يارى كرد. ملاهادی با كمك او راهى حوزة علميه مشهد شد و ده سال در كنار بارگاه امام رضا (ع) به تحصيل پرداخت.
بعد از ملاصدرا و آنچه که بر وی گذشت، فلسفه و تفکر عقلانی در ایران به شدت کم رونق شد. از جمله دلایل آن، حذف تدریجی استقلال فلسفه به عنوان روش مستقل عقلی برای فهم حقایق بنیادین بود که در تمامی سرزمین‌های اسلامی با مخالفت سرسختانه فقها و روحانیون مواجه شد و علوم عقلی را در تعارض با علوم نقلی می‌دانستند و از همین‌رو برخی از اهل علم بر آن شدند تا با ادغام آن با فقه و عرفان که هر دو از مخالفان سرسخت فلسفة ناب بودند، به حل این معضل کمک کنند. اما افتخار نهایی این ادغام به ملاصدرا رسید که در حکمت متعالیه خود موفق به ترکیب عناصری از عرفان و فقه و فلسفه در یکدیگر شد. این عمل ملاصدرا، هرچند توانست از جهاتی برخی مخالفت‌ها را کاهش دهد و فلسفه را بدینگونه در جهان اسلام تا انداره‌ای محفوظ دارد، اما این ادغام به کم رنگ شدن فلسفه و اثرپذیری شدید آن از فقه و عرفان منجر گردید. از سوی دیگر با بالا گرفتن حملات بی‌امان فقهای خشک‌اندیش و روحانیون قشری و متعصب صفویه به آراء و اندیشه‌های ملاصدرا، تفکر او در قیاس با رونق فقه، پیروان چندانی پیدا نکرد.
لازم به یادآوری است که در بارگاه روحانیان و مذهب‌گرایان تنگ‌نظر متعصب، اولین قربانی همان عقلانیت و عقل‌گرایی است. حتی کنارگذرهای عرفان و تصوف اعتزالی‌ نیز نه تنها نتوانست راه نجاتی باز کند، بلکه حتی شاید مشکلات جدیدی نیز به وجود آورد. این امر منحصر به مذاهب اسلامی نیست، بلکه مسیحیت نیز در دوران‌هایی به ویژه قرون وسطی، گرفتار همین جهل‌زدگی و خرافه‌گرایی بود که عاقبت به انزوای کلیسا انجامید. ادیان دیگر نیز مانند زرتشتی در زمان ساسانیان حتی بودایی نیز گرفتار همین عشقه‌های خشک‌کننده بودند. بدترین و هولناک‌ترین این تعصبات، خرافات و خردستیزی را می‌توان در شاخه‌های مختلف یهودیت تجربه کرد، که هنوز هم ادامه دارد.
ملاهادی سبزواری، از جمله معدود کسانی بود که پای در راه اندیشه فلسفی – عرفانی – فقهی ملاصدرا نهاد و در زمان حیات خود، با تربیت شاگردانی چند، چراغ رو به خاموشی فلسفه متعالیه را روشن نگاه داشت. از استادان سرشناس ملاهادی می‌توان به ملااسماعیل اصفهانی درب کوشکی (متوفی 1271 ق) و آخوند ملاعلی نوری (متوفی 1278 ق) نام برد.
فلسفة ملاهادی هرچند که در چارچوب فلسفة صدرایی قرار دارد، ولی با توجه به مقام خود نکاتی چند مازاد برآن فلسفه وجود دارد. این نکات را می‌توان در آثار او به ویژه اسرارالحکم مشاهده نمود که اتفاقاً به زبان فارسی نوشته شده است. در تعالیم فلسفی ملاهادی مفاهیم ایرانی و اسلامی پیوند استوار دارد. اول، مفهوم وحدت مطلق حق باری تعالی که نور نام گرفته است؛ دوم، مفهوم تکامل که در آثار زرتشتی و نوافلاطونیان به صورت مبهم بیان شده و سوم، مفهوم واسطه‌ای که حق را با غیر مرتبط می‌سازد. اما نکتة مهم در این است که فلسفة ملاهادی مانند ملاصدرا با دین گره خورده است و در آن ارادة الهی جای علت و معلول فلسفی را گرفته، او با استناد به فعلیت حق، جهان‌بینی افلاطونی دارد و به پیروی از ارسطو حق را مبدأ ثابت و موضوع تمام حرکات شمرده که با فعل عشق و میل به کمال به سوی غایت نهایی‌ خداوند در حرکت هستند و همه چیز از حق که وحدت و فعلیت مطلق است، سرچشمه می‌گیرد و جهان، وجود منبسط است. کلام، نور است و کلمه همان کن یا باش است.
در خصوص دانش علامه ملاهادی سبزواری گویند: روزی در ایام جوانی (حدود 23 سالگی) ملاهادی از در مسجدی می‌گذشت، گروهی از دوستداران علم را دید که سرگرم استفاده از اشعار خود هستند. او به جمع آنان پیوست و حسن بیانات ملااسماعیل اصفهانی چنان مجذوبش کرد که تا پایان عمر بر همان درگاه فکری باقی ماند، تا به حد کمال و ورزیدگی لازم رسید. مدت 6 سال تمام از درس او بهره برد و آنگاه مدت 4 سال همراه با همین استاد در درس آخوند نوری شرکت نمود و آنگاه مدت ده سال دیگر در مدرسة حاج حسن علوم منقول را تدریس نمود و بالاخره در سال 1255 ق، بار دیگر به زادگاه خود، سبزوار بازگشت و تا پایان عمر به تدریس و مطالعه و عبادت و زندگانی بسیار ساده پرداخت.
منظومه مهم‌ترین و شناخته‌شده‌ترین کتاب سبزواری است که در دوره جوانی‌اش آن را نوشته است که کتابی بسیار پیچیده با تلفیقی از نظم و نثر می‌باشد که شامل امهات فلسفة ملاهادی سبزواری است و شرح‌های متعددی بر آن نوشته شده است. این کتاب تلخیصی از اسفار اربعه پس از ملاصدرا است و در بیشتر موارد تقریبا عین عبارات اسفار را نقل نموده و البته در بعضی موارد نیز بر ملاصدرا ایراد گرفته است. این کتاب بیش از 1100 بیت شعر دارد و از دو قسمت منطق به نام اللثانی المنتظة و فلسفه به نام غرر الفرائد تشکیل شده است و در آن بر اصالت وجود تأکید شده و به نفی اصالت ماهیت پرداخته و مباحث مهم فلسفه صدرا را شرح داده و نکتة مهم این است که برای فهم بهتر منظومه توسط خودش، شرحی بر آن به نام شرح منظومه تهیه نموده است. علامه علاوه بر منظومه و شرح آن کتب دیگری تألیف نموده که حواشی بر اسفار ملاصدرا؛ رساله‌ الجوبة الاسراریه و رساله‌ای در اشتراک وجود اسرارالحکم؛ حواشی بر مفاتیح الغیب ملاصدرا؛ و بالاخره شرح مثنوی مولانا از مهم‌ترین آثاری است که توسط وی به رشتة تحریر درآمده است. منظومه و شرح آن که به صورت نظم تهیه شده، نشان‌دهندة ذوق شعری ملاهادی سبزواری است. وی در شعر «اسرار» تخلص می‌نمود. این اشعار با توجه به روح عرفانی حاکم در وی از مقام و جایگاه بلند عرفانی برخوردار است.
ديوان حاج ملاهادي كه اشعارش بالغ بر هزار بيت است غزليات و رباعيات و…، مضامين عرفاني را در برگرفته است، مانند:
شورش عشق تو در هيچ سري نيست كه نيست
منظر روي تو زيب نظري نيست كه نيست

ز فغانم ز فراق رخ و زلفت به فغان
سگ كويت همه شب تا سحري نيست كه نيست

نه همين از غم او سينه ما صد چاك است
داغ او لاله صفت بر جگري نيست كه نيست

موسي نيست كه دعوي انا الحق شنود
ورنه اين زمزمه‌اند شجري نيست كه نيست

گوش اسرار شنو نيست وگرنه اسرار
برش از علم معني خبري نيست كه نيست

ميرزا يوسف، فرزند ميرزا حسن مستوفى الممالك، وزير اعظم ايران در سال 1300 ق، آرامگاهى براي او احداث نمود.

این مرد بزرگ در سال 1289 ق، در سن 77 سالگي درگذشت و در سبزوار به خاك سپرده شد.
هشتم اسفند ماه هر سال، روز بزرگداشت حاج ملا هادی سبزواری نامگذاری شده است.

اشتراک گذاری مقاله : Array
نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *