جلال‌الدّین محمد بن محمد بلخی مشهور به مولوی یا ملای روم

 

تخلص:  «خاموش» يا «خموش»، در ديوان غزليات شمس

قرن:  هفتم هجری

سال تولد فوت:  604 – 672 ق

محل تولد زندگي فوت:  بلخ – نیشابور، لارنده، حلب، دمشق، قونیه – قونیه

دوران:  چنگيز و هولاكوخان مغول

آثار:  مثنوی معنوی؛ دیوان کبیر مشهور به دیوان غزلیات شمس

توضیح:  مولانا، بزرگ مرد عرفان ایران و یکی از ستون‌های استوار اندیشه پارسی است. مولانا در بلخ، در روستايي به نام وَخش در شمال آمودريا (سيحون و جيحون)، ديده به جهان گشود. پدر مولانا «سلطان ولد» نام داشت كه از فقيهان بزرگ زمان خود بود و گوشة چشمي نيز به عرفان داشت. گويا سلطان ولد بر اثر رنجش از سلطان محمد خوارزمشاه و يا ترس از حمله سپاه مغول، به همراه خانواده خود از بلخ كوچ كرد؛ در زمان مهاجرت، گويا مولانا پنج ساله بوده است. در مسير مهاجرتشان، چند سالي را در شهر لارنده (قرامان امروزي در تركيه) اقامت گزيدند و مولانا در اين شهر با گوهر خاتون ازدواج كرد. چندي بعد مادرش از دنيا رفت و در همين شهر به خاك سپرده شد. پس از مدتي، آوازة فضل و دانش پدر مولانا كه در اين شهر مجالس وعظ و خطابه داشت، به قونيه رسيد و امير آن شهر (بدرالدين گوهرتاش) از وي دعوت كرد تا به قونيه برود، گوهرتاش در آنجا براي سلطان ولد مدرسه‌اي ساخت. سلطان ولد دو سال بعد از رفتن به قونيه درگذشت كه در اين زمان مولانا 24 ساله بود.

مولانا پيش از درگذشت پدر، رفتن به منبر و انجام وعظ و خطابه را آغاز كرده بود، لذا مريدان پدرش، از وي خواستند كه بر مسند وعظ پدر بنشیند. يكي از آنان به نام «برهان‌الدّين محقق ترمذي» وي را براي ادامة تحصيل و كسب فضايل بيشتر به حلب فرستاد، كه گويا سه سال در آنجا به تحصيل مشغول بود. مولانا دوباره به قونيه بازگشت و مريدان بيشتري دور او جمع شدند. همسر اول مولانا در سال 640 ق درگذشت و او بعدها با بيوه زني به نام «كِرّا خاتون» ازدواج كرد.

آثار مولانا حاصل یک عمر مطالعة عمیق وی و حاوی لطیف‌ترین و دقیق‌ترین معانی عرفاني است. مجموع اشعار مثنوی شش جلد و بالغ بر 25632 بیت است. غالب این اشعار بسیار روان و محکم ساخته شده‌اند.

در ابتدا شمس، سپس شخص ديگري به نام شیخ صلاح‌الدين فریدون زركوب و در نهایت حسام‌الدين حسن بن محمد چَلپي بر سر راه مولانا قرار گرفتند. چلپی از مشاهیر رؤسای جوانمرد و از اهالی آذربایجان بود. حسام‌الدّین به همراه مریدانش به قونیه آمده بود و به دليل اصرارهاي وي، مولانا، مثنوي را سرود.

با مرگ مولانا آخرين داستان مثنوي هيچگاه پايان نيافت، كه طبق آنچه دكتر زرين‌كوب آورده است: اين از بلندنظري مولانا است كه آن را به پايان نبرده است، زيرا مولانا مثنوي را يك كتاب زنده و پويا و تمام ناشدني مي‌ديده است.

اطلاعات ما دربارة زندگي مولانا، از طريق آثار خودش و مقالات شمس تبريزي بوده، همچنين بسياري از مطالبي كه در كتاب ابتدانامه، كه توسط فرزندش سلطان ولد نگاشته شده، گردآوري شده است.

مولانا با کلام بسیار ساده و روان خود و با ایراد امثال و حکایات و تمثیلات فراوان، عرفان را به اندیشة لايه‌هاي مختلف مردم نزدیک کرد، به گونه‌اي که هر طبقه، فراخور فهم و اندیشة خ-ود از آن چیزی درک می‌کند. (هر کسی از ظّن خود شد یار من …..)

از كساني كه در شناساندن مولانا كمك بسيار كرده‌اند مي‌توان از رينولد نيكلسون، بديع الزمان فروزانفر، عبدالحسين زرين‌كوب و آن ماري شيمل نام برد.

اين مرد بزرگ، در 68 سالگي درگذشت و در قونيه به خاك سپرده شد.

هشتم مهر ماه هر سال، روز بزرگداشت مولانا نامگذاري شده است.

اشتراک گذاری مقاله : Array
نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *