قشقایی‌ها

قشقایی‌ها
کلمة قشقایی، از دو جزء “قش” و “قایی” تشکیل شده است؛ جزء اول نام شهری بوده در مرو که امروزه “قشقه دریا” نامیده می‌شود وجزء دوم نام یکی از 24 قبیلة ترکان اوغوز می‌باشد و قبیلة قایی پس از مهاجرت به سوی قفقاز و قبچاق و اقامت طولانی‌تر در آنجا، چند گروه ‌شدند؛ عده‌ای راهی ترکیه شده و امپراتوری عثمانی را تشکیل دادند و عده‌ای راهی فارس و دامنه‌های زاگرس شدند و ایل قشقایی را بنیان گذاشتند.
“قشقه دریا”، نام رود و ایالتی در ازبکستان است، پس قشقایی‌ها از قبیلة قایی از ترکان ساکن شهر قش (شهر سبز کنونی) و سرزمین قشقه‌دریا برخاسته‌اند.
قشقایی، یکی از ایلات بزرگ ترک ایران است. زبان قشقایی‌ها ترکی قشقایی است که همانند و شبیه زبان ترکی آذری است و در طبقه‌بندی زبان‌ها، شاخه‌ای از زبان ترکی آذربایجانی محسوب می‌شود.
قشقایی‌ها شیعة جعفری و پایبند به آداب و رسوم خود هستند. مرکز اصلی این ایل، استان فارس است، اما به دلیل وسعت اراضی و قلمرو، در دیگر استان‌ها نیز ساکن هستند، از جمله: کهکیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری (بلداجی، بروجن، سامان)، خوزستان (هفتکل) و اصفهان (قسمت‌هایی از سمیرم، شهرضا، دهاقان و فریدن). قشقایی‌ها در دوره‌های مختلف به تدریج به این سرزمین کوچیده و در آن ساکن شده‌اند. استقرار ایلات ترک در مناطق گوناگون ایران در دوران سلجوقیان، مغولان، تیموریان و صفویه، شدت یافت. جمعیت ایل قشقایی نزدیک به پانصدهزار نفر برآورد شده است.
قشقایی‌ها از ایلات کوچ‌کننده هستند و طول سال را در ییلاق و قشلاق می‌گذرانند. عده‌ای از قشقایی‌ها نیز یکجانشین شده، به کشاورزی و باغداری مشغولند و یا در شیراز ساکن شده‌اند. ایشان، بیشتر به دامپروری و گله‌داری می‌پردازند؛ به همین جهت برای رسیدن به چراگاه‌ها پیوسته کوچ می‌کنند. این ایل در ییلاق با بختیاری‌ها و در قشلاق با ایل‌های بویراحمدی، خمسه و ممسنی مجاورند.
قشقایی‌ها دائماً میان سرزمین‌های سردسیر (ییلاق): سمیرم شش ناحیه، دامنة کوه دنا معروف به پادنا، سرحد چهاردانگه، کام فیروز، کاکان و پیرامون شهرهای آباده، صفاشهر، شهرضا، اردکان، کوه مرّه تا سرزمین‌های گرمسیر (قشلاق): کرانه‌های خلیج فارس و پیرامون بهبهان، ماهور میلانی، کازرون، فراش بند، قیر، کازرین، خنج، افزر (لارستان)، خشت، فیروزآباد، خواجه‌ای، دشتی و دشتستان، کوچ می‌کنند و چادرنشینند.
این ایل ترک زبان، از پنج طایفة بزرگ کشکولی بزرگ، کشکولی کوچک، شش بلوکی، دره شوری، فارسی‌مدان و عمله، تشکیل شده است. مبنای این رده‌بندی شمار جمعیت هر طایفه است که نخستین طایفه، بیشترین جمعیت را دارد. در برخی شهرها از جمله نورآباد ممسنی و قادرآباد (حومة شیراز)عشایری هستند که اصلیت لر دارند. در برخی منابع تیره‌هایی مانند، “صفی‌خانی”، “گله‌زن” و چند تیرة دیگر را جزء تیره‌های مستقل ایل قشقایی معرفی کرده‌اند. تیره‌های یاد شده، به ترتیب از تیره‌های طایفة فارسی‌مدان و شش بلوکی هستند.
طایفة عمله، ابتدا “جعفربیگلو” نام داشت و در زمان ایلخانی “صولت‌الدوله” برای رسیدگی به کارهای شخصی خان، گردآوری حق مالکان، رسیدگی به کارهای کشاورزی، گله‌داری ایلخانی و تنظیم امور ایلی از تیره‌های گوناگون ایل قشقایی و سران تشکیل شد. طایفة عمله یا عاملین مجری دستورها و فرمان‌هایایلخانی بزرگ بود، با اینکه اکنون سمت و وظایف پیشین خود را از دست داده است، ولی هنوز هم به نام “عمله” خوانده می‌شود. خان‌های هر طایفه نیز گروهی خدمتگزار و کارگزار مخصوص دارند که آن‌ها را نیز “عملة دور و بر خان” می‌نامند، ولی جزو طایفة عمله نیستند.
سازمان ایل قشقایی به ترتیب از فرد تا ایل بدین صورت است: نفر، خانوار، بُنکو، تیره، طایفه، ایل.
هر طایفه از چندین تیره و هر تیره از چندین “بنکو” و هر بُنکو از چند خانوار تشکیل شده است؛ مثلاً طایفة عمله از تیره‌های: غجه‌بیگلو، شبانکاره، موصلو، جعفربیگلو، طیبی، قره‌قانی، بهمن‌بیگلو، نمدی، گله‌زن و… تشکیل و تیرة غجه‌بیگلو از بنکوهای: کیخالو، نصرتی، قره‌لو، علی‌ونده‌لو، لر و … تشکیل شده‌اند که هر یک نیز از تعداد زیادی خانوار تشکیل یافته‌اند.
حسینی فسایی در فارسنامة ناصری شصت و شش تیره از ایل قشقایی را نام برده است؛ ولی شمار تیره‌هایی که امروز جزو قشقایی است، بیش از این است. شاید گروهی از این تیره‌ها در گذشت زمان برای سودجویی به ایل قشقایی پیوسته باشند.
در سازمان کنونی، هر خانوار یک سرپرست و هر ایشوم از چند چادر گرد هم که در آن چند خانوار زندگی می‌کنند، تشکیل می‌شود. هر تیره یک یا دو کدخدا و هر طایفه یک یا دو یا سه کلانتر دارد. کلانتران که از طبقة خان‌ها هستند از جانب دولت برای رسیدگی به کارهای طایفة خود و برقراری امنیت و انضباط برگزیده می‌شوند. یک یا دو افسر ارتشی نیز برای برقراری انتظامات ایل به نام افسر انتظامی، از طرف ارتش برگزیده می‌شوند.
در سازمان کنونی ایل قشقایی، “ایل بیگی” یا “ایلخانی” (ریاست ایل) وجود ندارد و دولت این مقام را از بین برده است.
زبان قشقایی یا ترکی قشقایی، یکی از زبان‌های شاخة جنوب غربی زبان‌های ترکی است که قشقایی‌ها بدان گفتگو می‌کنند.
افرادی که در تاریخ ایل قشقایی مطالعاتی داشته‌اند، نوشته‌اند که ایل قشقایی پیش از دورة صفویه از قفقاز به شمال ایران نقل مکان کردند و سپس در زمان شاه عباس (996 ـ 1038 ق) آن‌ها را به فارس کوچاندند، هر چند که طایفة فارسی‌مدان پیش از قشقایی‌ها در منطقه اقامت داشتند.
در کتاب باورد تا ابیورد، به نقل از مجمع‌التواریخ، آورده شده که: “جد بزرگ قشقایی‌ها را امیر (قاضی شاهلو قشقایی) می‌دانند و می‌گویند که نامبرده جمعی از ترکان قشقایی را به دور خود جمع نموده، بر آن‌ها ریاست می‌کرد. فرزندزادة امیر قاضی به نام “جانی آقاقشقایی” بوده که از صاحب منصبان دربار شاه عباس محسوب می‌شد.
در زمان سلطان محمد غزنوی، در سال 396 ق، گروهی از ایلات خلج در خراسان و حوالی مرو ساکن بودند، بعدها به علت بدرفتاری لشکریان سلطان محمود، گروهی از ترکان ( از جمله خلج‌ها) به کرمان رفته و از آنجا به سبب تعقیب مأموران، به اصفهان و سپس به آذربایجان کوچ کردند، پس از آذربایجان به عراق آمده و به همراه عراقی‌ها (ترکان ساکن در این نواحی که مستقیماً به آنجا آمده بودند) به ناچار به دامنه‌های جنوبی کوه‌های زاگرس کوچ کردند. بدین ترتیب می‌توان گفت اولین دسته‌های ترکان جنوب، عراقی‌ها و خلج‌ها هستند که حدود یک هزار سال پیش، از جیحون گذشته، وارد ایران شدند و پس از نقل مکان و مهاجرت‌های متعدد به فارس آمدند و ایلات ترک‌زبان قشقایی را تشکیل دادند.
نگارندة فارسنامة ناصری، منشأ طایفة اینانلوها را که گروهی از آنان قشقایی ولیبیشتر آنان از خمسه‌های فارس هستند را از ترکستان می‌داند که همراه مغولان به ایران آمدند.
به طور مسلم تیره‌های مختلف قشقایی، به یکباره وارد فارس نشدند، بلکه دسته‌های مختلف آنان به تدریج مهاجرت کرده‌ و به هم پیوسته‌ و نیرومند شده‌اند.
در فارسنامة ناصری، همچنین آمده است که در سال 1234 ق، برای اولین‌بار قشقایی‌ها دارای ایلخان شدند و پیش از آن، ایل بیگی مرسوم بود و اولین ایلخان همان جانی خان بود که بعدها فرزندش دختر والی فارس را به عقد خود درآورد.
“کریستوفر ساکس” در کتاب خود، آورده است که انگلیسی‌ها رسماً از قوام‌الملک، والی فارس، خواستند که ایلخان قشقایی را تعویض کند.
سردار عشایر قشقایی، با روی کار آمدن رضاخان به نمایندگی شورای ملی رسید ولی به سال 1311 خ، به همراه پسرش به زندان افکنده و در سال 1312 خ، در زندان کشته شد.
طوایف ایل قشقایی
طایفة دره شوری: نام دره شوری از محل ییلاقی آن‌ها “دره شور” گرفته شده است، اینان پس از ورود به فارس، در این ناحیه سکونت گزیدند. دره شور از محل “سمیرم”، امروزه جزو مراکز ییلاقی این طایفه است. خان‌های طایفة دره شوری در سال‌‌های اخیر به زراعت و باغداری توجه زیادی کردند و گروه‌های زیادی از آن‌ها به زندگی یکجانشینی پرداخته‌اند. طایفة دره شوری یکی از طوایف پرجمعیت ایل قشقایی است و مردم آن، به داشتن و پرورش اسب معروفهستند.
طایفة فارسی‌مدان: این طایفه از قدیم‌ترین طوایف ایل قشقایی است که پیش از دیگر طوایف ترک زبان، به فارس آمدند و چون فارسی نمی‌دانستند، به آن‌ها “فارسی‌مدان” گفته می‌شد. طایفة فارسی‌مدان سابقاً در پادنا، ییلاق و در اطراف کوه گیسگان، قشلاق می‌کردند، که بعدها اراضی سرمشهد و منطقة “دایین” به آن اضافه شد. امروزه گروه‌هایی از طایفة فارسی‌مدان در حوالی اراک و تهران زندگی می‌کنند و پاره‌ای از آن‌ها هنوز به عراقی (اراکی) معروفند. فارسی‌زبان‌ها به علت قدرت مرکزی، نفوذ، اعتبار و مدیریت کلانتران خود، با وجود رقابت‌ها و اختلافات خویشاوندی کمتر دستخوش تجزیه و جدایی شده‌اند.
طایفة کشکولی بزرگ: این طایفه در گذشته از سه تیره تشکیل می‌شد، که به همراه سایر تیره‌های قشقایی، ییلاق ـ قشلاق می‌کردند. ییلاق آن‌ها قسمتی از شمال سمیرم و دیزجان بوده و زمستان را به مناطق جنوبی فیروزآباد کوچ می‌کردندکه بعدها قشلاق آن‌ها به ماهور میلانی تغییر کرد. دره شوری‌ها هم این منطقه را که دارای مراتع وسیع و چراگاه‌های مناسبی برای دام‌هاست، قشلاق خود قرار دادند. ولی از جانب کلانتر طایفه، محل ییلاقی آن‌ها به همای جان و کمهر (از بخش¬های شهرستان سپیدان در استان فارس)، که از لرهای ممسنی خریداری شده بود، تغییر داده شد.
طایفة کشکولی کوچک: این طایفه قبلاً تیره‌ای به نام “اخپلو” بود که بعدها تیره‌های دیگری از جمله تیرة کرمانی به ایشان اضافه شد و گسترش پیدا ‌کرد و ابتدا به نام “کشکولی کرمانی” و بعدها تحت عنوان”کشکولی کوچک” نامیده شد. این نامگذاری به خاطر آن است که سران طایفه‌های کشکولی بزرگ و کوچک و قراچه‌ای، همه از یک خانواده بودند که تجزیه ‌شدند و رئیس طایفة کشکولی کرمانی به هنگام آمارگیری طوایف، برای اخذ مالیات نام طایفة خود را کشکولی کوچک معرفی ‌کرده بود.
طایفة شش بلوکی: شش بلوکی‌ها اغلب از تیره‌های بسیار قدیمی یعنی مهاجران اولیه هستند. این طایفه از پرجمعیت‌ترین طوایف قشقایی است که در پرورش و نگهداری دام مهارت فراوان دارند.
طایفة عمله (طایفة جعفر بیگی): این طایفه جزو نیروی محافظ خان و عوامل اجرایی و اداری او به شمار می‌آمدند و مستقیماً تحت نظر خان اداره می‌شدند. تیره‌های مختلف طایفة عمله تحت سرپرستی کدخدایی است که مستقیماً از خان دستور می‌گیرد. با وجود این، پاره‌ای از تیره‌های بزرگ تحت سرپرستی کلانترها هستند.
از طایفه‌های مختلف ایل قشقایی حدود 40 درصد، همچنان به طور کوچ‌نشینی و نیمه کوچ‌نشینی زندگی می‌کنند و بقیه اسکان یافته‌اند. از تعداد و ترکیب کنونی جمعیت ایل قشقایی اطلاعات مستند و دقیقی در دست نیست. مشکلی که در برآورد جمعیت این ایل وجود دارد همانند دیگر جمعیت¬های عشایری ایران، مشکل آمارگیری‌ بر اساس معیارهای متعدد است که نمی‌توان آن را پذیرفت و مورد مقایسه قرار داد.

تصویری از زنان و مردان ایل قشقایی، در چادرهایی از پشم بُز

تصویری از زنان و کودکان قشقایی در حال نخ‌ریسی تصویری از زن قشقایی

اشتراک گذاری مقاله : Array
نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *