مردم‌شناسی ایران

مردم‌شناسی ایران
كهن‌ترين محل سكونت انسان در ايران، در نزديكي كاشان شناخته شده است. در اين منطقه كه سيلك (Sialk) نام دارد، اولين نشانه‌هاي سكونت اوليه انسان، كشف شده است.
كهن‌ترين سند اساطيري در مورد مهاجرت و پيدايش اقوام آريايي، كتاب مقدس اوستاست كه به قولي حدود 6500 پ ‌م، به وسيلة زرتشت، پيامبر ايراني و با الهام از اهورامزدا آورده شده است. به موجب اين كتاب، در هفت كشور ايران، شانزده ناحيه به وجود آمد:

  1. آرياويج (Ariavig): اين ناحيه در سمت باختري درياي خزر واقع شده و مشتمل بر قفقاز و قسمت شمالي آذربايجان كنوني ايران است.
  2. سُغد (Sogdiana): سرزمين سغد در درّة زرافشان واقع و پايتخت آن در گذشته سمرقند بوده است كه تاريخ شناسان آن را ماركاندا ((Marcanda ناميده‌اند. مركز اين شهر ” ِارك” نام داشت.
  3. بلخ يا باختر: در اوستا به عنوان باختي (Bakhti) و در پارسي به عنوان باختري آمده است. اين شهر در خراسان كنوني واقع است. شهر بلخ مركز سرزمين بلخ و پايتخت پادشاهان كياني بوده است. اين نام به يوناني باكتريا (Bacteria) خوانده شده و اسم قديم‌تر آن رازياسپ (Raziasp) بوده است.
  4. سرزمين نيسايه (Nisaye) يا پارت يا نسا: سرزمين اصلي پارت بوده كه پايتخت آن نيسايه، بين مـرو و بلخ بوده است.
  5. سرزمين اورا يا خوارزم: در اوستا براي اين كشور باستاني مشخصاتي به اين شرح آمده است: “خوارزم يك كشور باستاني و ايراني است كه در قلمرو فرمانروايي كوروش بزرگ قرار گرفته بود. بنابراين “اورا” پايتخت دولت خوارزم بود كه گاهی پايتخت را از لحاظ اهميت، به جاي كشور ذكر مي‌كردند.”
  6. سرزمين نگا يا رَن‌ها (Ranha): همان سيردريا يا سيحون، در حَوالی خوارزم بوده است. اين رود، از سالیان دراز وجود داشته و مانند رود ارس تاكنون بستر خود را تغيير نداده است.
  7. ساير سرزمين‌هايي كه از اهميت بسزايي برخوردار بودند و در قلمرو شاهان پيشدادي و كياني قرار داشتند عبارتند از: مَرو، كابل، وَهرگان يا گرگان، هتوِمنت يا هِلمند، ري يا راگا، وَرِنَه يا گيلان، چَخرَ يا شاهرود و پنجاب هند.
    “آرتور اپهام پوپ” (1881 ـ 1969 م)، ایران‌شناس مشهـور آمریکایی، در کتاب شاهکارهای هنر ایران می‌نویسد: “در اواسط هزارة دوم پیش از میلاد، مهاجرت یا به احتمال قوی تغییر مکان‌ و حتی یک نوع نفوذ تدریجی گروهی از مردم، ملتی را به وجود آورد که به زبان آریایی سخن می‌گفتند و این ملت بود که نخستین حکومت متشکل و جامع را به وجود آورد و نخستین شاهان را بر تخت نشانید و زبانی ایجاد کرد که هنوز هم میان بازماندگان آن قوم متداول است. واژة ایران معمولاً به فلات و توابع جغرافیایی آن حتی در هـزارة پیش از آمدن آریایی‌ها نیز گفته شده است.”
    واژة ایران به معنی سرزمین مردم آریایی و “آریا” به معنی نژاده، آزاده و نجیب است. در شاهنامة فردوسی نیز بارها کلمة ایران به معنی ایرانیان و سرزمینشان، یعنی کشور ایران به کار رفته است. واژة ایران، که در فارسی میانه به صورت اران (Erān) بوده، برگرفته از صورت قدیمی آریانا، سرزمین آریایی‌هاست. در منابع تاریخی و جغرافیایی قدیم عربی، واژة ایرانشهر به معنی کشور ایران به کار رفته است. استفادة رسمی از واژة ایران در غرب به معنی کشور ایران، شاید از قرن نوزدهم میلادی آغاز شده است. تا آن زمان ایران را به نام‌هایی مانند پِرس (Pers) و پِرشا (Përŝā)، گرفته از واژة پرسیس (Persis) که نام یونانی بخشی از ایران (کمابیش برابر فارس) بود، می‌نامیدند.
    مردمي كه در فلات ايران زندگي مي‌كردند، در طول زماني بيش از 60 قرن، انديشه‌ها و فنوني پديد آوردند كه موجب بقاي انسان آن زمان شد. كشاورزي و فلزكاري، مباني انديشه‌هاي ديني و فلسفي، نوشتـن، پيدايش اعداد و دانش‌هاي رياضي و ستاره‌شناسي، از سرزميني سرچشمه گرفته كه امروز “خاورميانه” ناميده مي‌شود و این بخشی از ایران بزرگ فرهنگی است.
    اينچنین است كه در اين سال‌ها، نمايشگاه‌هاي متعددي در آلمان، انگلستان، ايتاليا، آمريكا و … با نام هفت هزار سال و در برخی نوشته‌ها ده هزار سال تمدن ايران برگزار مي‌شود. اين جايگاه بلند فرهنگي است كه بيگانگان دربارة ايران بزرگ و سرافراز گواهی می‌دهند.
اشتراک گذاری مقاله : Array
نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *