اتابكان يزد
اتابكان يزد (آل وردان) (443-718 ق)
يكي از سلسلههاي معروف ايران، اتابكان يزد بودند. يزد به تبع اصفهان و همدان، در دست خاندان كاكويه و در رأس آنها “علاءالدوله” و فرزندش بود. بعدها با آمدن سلجوقيان، آنان تابعيت دولت تركتبار سلاجقه را پذيرفتند. از زمان سلطان سنجر، كه “فرامرز ابن علاءالدوله” آخرين پادشاه ديلمي كشته شد، حكومت به دست دختران وي افتاد و “سام ابن وَرْدان” به عنوان اتابك از طرف سنجر، شهر را اداره ميكرد. از اين تاريخ سلسلة اتابكان يزد شكل گرفت.
اتابكان يزد به مدت 275 سال حکومت اين شهر را در اختيار داشتند. آنان با ايجاد پيوندهاي خانوادگي با دولتهاي تركتبار اتابكان فارس، قراختاييان كرمان و نيز پذيرفتن تابعيت مغول، دولت خويش را تا دوران غازانخان حفظ كردند.
در روزگار سلطنت غازانخان، اتابك يزد، شخصي به نام “اتابك يوسف” بود؛ غازانخان، اميري به سوي يزد فرستاد و قرار شد يوسف شاه، يا خراج سه سالة يزد را بدهد يا شهر را به امير مغول واگذارد. يوسف به اين دليل بر امير مغول تاخت و او را كشت و پس از آن به سيستان گريخت. اندكي بعد سپاه مغول رسيد و به اين ترتيب به مدت چند سال، شهر زير سلطة مستقيم مغولان درآمد، تا آنكه مظفریان بر اين شهر غلبه كردند.
اتابكان آذربايجان (541 – 626 ق)
“ايلدگز”، يكي از غلامان مسعود سلجوقي بود كه به علت لياقت در رديف اميران درآمد و لقب اتابك گرفت و حكمران آذربايجان شد. پس از او پسرش “محمد”، جانشين وی شد و پس از محمد، “قزل ارسلان” حكمران آنجا گردید. طولي نكشيد كه بين او و طغرل جنگ درگرفت و قزل ارسلان كشته شد. پس از او “ابوبكر اتابك محمد” به جاي عموي خود بر تخت نشست. پس از ابوبکر برادرش حكمران شد و بالاخره اين سلسله پس از 85 سال به دست “سلطان جلالالدّين” منقرض شد.
اتابكان فارس (543 – 686 ق)
از آنجایی که جَدّ آنها “سُلغُر” نام داشت به آنها “سلغریان” نیز میگفتند. “سُنقُر” با فرزند خود به طرف فارس رفت و در شهر شيراز سكني گزيد و به مدت 13 سال به عدل و داد حكمراني كرد. پس از او، برادرش،”زنگي ابن مودود”، بر جاي وی نشست و پس از زنـگي، پسرش “تكله ابن زنگي” جانشين پـدر شـد و “امينالدّين كازروني” را وزير خود كرد. پس از او “طغرل ابن سُنقُر” و پس از طغرل، “سعد ابن زنگي” حكمراني كرد. سعد از اتابكان مشهور بود كه به دست سلطان محمد خوارزمشاه اسير شد. سلطان محمد دو بار حكومت فارس را به او واگذار کرد، ولي پسرش ابوبكر، با تعـهداتي كه پدر بر عهده گرفته بود، مخالفت ميكرد. بين پدر و پسر جنگ درگرفت و ابوبكر گرفتار شد، ولي با درگذشت سعد ابن زنگي، ابوبكر جاي او را گرفت.
ابوبكر به عدل، داد، فضل و هنر علاقة خاصي داشت. در حملة مغول به ايران، ابوبكر پسر خود سعد را با هدايايي نزد هولاكوخان فرستاد و به اين ترتيب فارس از آسيب مغولان در امان ماند. پس از درگذشتِ ابوبكر، پسر كوچكش محمدشاه به پادشاهی رسید و امور كشور به دست مادرش، “تركان خاتون”، كه زني مدبر بود افتاد. سپس “محمدشاه ابن سعد زنگي” حكمران فارس شد و با تركان خاتون مخالفت كرد. بعدها سُنقُر دستور كشتن تركان خاتون را صادر كرد و پس از قتل او، حكومت فارس را به “سلجوق شاه” و سپس “آبشخاتون”، دختر سعد ابن ابوبكر، ئواگذار كرد.
اتابكان لرستان
از نیمة قرن ششم هجری، لرستان به دو قسمت لر بزرگ و لر کوچک تقسیم شد. لر کوچک همان لرستان کنونی و لر بزرگ، بختیاری و کهکیلویه را شامل میشد. لر بزرگ و کوچک از اواخر قرن ششم هجری به بعد، بزرگان و امرایی داشتند که به آنها اتابکان میگفتند.
- اتابكان لر بزرگ (بنی فضولیه) (550-827 ق)
مؤسس اين سلسله “ابوطاهر” بود، كه او را “اتابك سُنقُري” (اتابک فارس) براي رفع طغيان لر بزرگ به اين ناحيه فرستاده بود. اباقاخان مغول بعدها حكومت خوزستان را به ضميمة ولايت اصلي لر بزرگ به اتابكان لر واگذاشت. پايتخت اين حکمرانان در شهر “ايدج ” (ایذه کنونی) بود. آنها نسبت به اتابکان لر کوچک، از شهرت بیشتری برخوردار بودند و قلمروشان حد فاصل اراک، عراق و فارس را شامل میشد. اين سلسله از اتابكان لرستان تا سال 827 ق، حكومت كردند. - اتابكان لر كوچك (خورشیدیان) (443-718 ق)
اگر چه چند امير معتبر از ميان اتابکان لر کوچک برخاسته و مدت حكومتشان از اتابكان لر بزرگ طولانيتر بود، ولي هيچگاه اسم و رسم لر بزرگ را پيدا نكردند. طوايف لر كوچك، قبايلي بودند مخلوط از كُردان آسياي صغير و لُران ايراني كه در حدود بين اراک، عراق و قسمتهای شمالی و غربی لرستان ييلاق و قشلاق ميكردند و پایتختشان خرمآباد بود. تا زمانيكه يكي از رؤساي ايشان كه “شجاعالدّين خورشيد” نام داشت طوايف لر كوچك را تحت امر خود درآورد. سلسلة امراي لر كوچك تا اواسط قرن دهم هجري، يعني تا روزگار سلطنت شاه تهماسب اول صفوي باقي بودند.
بنا بر نظری دیگر، آخرین حاکم لر کوچک به دست شاه عباس بزرگ کشته و سلسلة اتابکان لر کوچک منقرض شد.