اعراب تازی
اعراب تازی
اعراب در روزگار پيش از اسلام، از قبايل پراكندهاي تشكيل شده بودند كه وحدت و اتحادي با يكديگر نداشتند و بيشتر در حال غنيمتگيري، قتل، غارت و زدوخورد با یکدیگر بودند. از مهمترين قبايل اين دوره، قبيلة “قريش” در حجاز را میتوان نام برد.
در ميان اعراب، سه دين عمدة صائبي، يهودي و نصراني رواج داشت. این قبايل همچنين ربالنوعها و بتهايي را ميپرستيدند كه مشهورترين آنها لات، منات و عزّي بودند. بر اثر نفوذ ايرانيان در يمن و حيره، برخي از آداب و رسوم و عقايد ديني ایرانیان نيز ميان بعضي از اعراب و تازيان نزديك به اين مراكز، راه پيدا كرده بودند.
“آرتور كريستن سن” در كتاب ايران در زمان ساسانيان اينگونه نوشته است: “اوضاع دولت ساساني بر اين منوال بود، تا آنجا كه از بيابان عربستان، لشگرهایی از عربهای باديهنشين وحشي و بيتمدن كه تعصب مذهبي و روح غارتگري محرك آنان بود، به فرمان عمر ابنخطاب، كه از رجال سياسي درجه اول به شمار ميآمد به ايران روي آوردند. علت اينكه اين اعراب بياباني ظرف مدت کوتاهی توانستند دولتي صاحب تأسيسات نظامي مانند دولت ساساني را از ميان بردارند، اغتشاش و فسادي بود كه پس از خسروپرويز در همة امور ايران رخ داد. اين احوال، نتيجة سياست نظامي جديد بود كه از زمان انوشیروان در پيش گرفتند. تحولاتي كه در طي اين مدت رخ داد، كشور را به طرف تسلط سرداران سوق ميداد.”
نكتة قابل توجه اين است كه نفوذ اعراب و مسلمانان بيشتر در بين طبقة فقير و ناراضي ايران بود. زيرا طبقات عالي ايران، چـون روحانيان و دهقانان و گـروه بزرگي از كسـاني كه در حفظ آيين زرتشتي تـلاش ميكردند، به اعراب با چشم كينه و ناخشنودي نگاه ميكردند و همين گروه و بقايا و تبليغات آنان بود كه بار ديگر اسباب استقلال ايرانيان و شكست معنوي قوم عرب را پس از دو قرن، ميسر ساخت.