مغولان تاتار

مغولان تاتار (615 – 756 ق)
در همان روزهايي كه محمد خوارزمشاه، قدرت خود را در نواحي شرقي مرزهاي ماوراءالنهر گسترش مي‌داد و خليفة بغداد “ناصرالدِين‌الله” براي رويارويي با توسعة قدرت او در جبال و عراق بر ضد محمد خوارزمشاه توطئه مي‌كرد (حدود 613 ق)، در آن سوي مرزهاي شرقي قلمرو خوارزمشاه، قدرت نوخاسته‌اي در حال شكل‌گيري بود كه به تدريج به درون مرزها مي‌خزيد و خود را براي تهديد و تسخير آماده مي‌كرد. اين نيروي عظيم و ويرانگر، از نواحي صحراي گوبي و كوه‌هاي تيانشان به سوي فرارودان (ماوراءالنهر) در گسترش بود و از همان ايام فاجعه‌اي عظيم را تدارك مي‌ديد. اينان، قوم “مغول” بودند كه ظرف چند سال، هم به دولت پرآوازة خوارزم پايان دادند و هم به خلافت بغداد.
“تموچين” در حدود سال 549 ق، در مغولستان به دنيا آمد. پدر او رئيس يكي از قبايل مغولستان بود كه با مغلوب كردن قبايل اطراف، اسم و رسمي براي خود پيدا كرده بود. پس از مرگ پدر تموچين، بزرگان قبيله به خاطر كمي سن تموچين، او را به عنوان رئيس قبول نكردند. تموچين نزد قبيلة ديگري رفت، رئيس قبيله كه از بلندنظري تموچين آگاه شد از بيم آنكه مبادا او را بكشد، درصدد كشتن تموچين برآمد. تموچين از نيّت او باخبر شد و او را كشت. همين مسئله باعث شهرت تموچين در بين قبايل شد و او اندك اندك تمامي اقوام مغول را فرمانبردار خود ساخت؛ سپس شورایی تشکیل داد که به زبان مغولی “قوریلتای” خوانده می‌شد. در این شورا یکی از روحانیان شمنی بودایی او را “چنگیز قاآن” یعنی “پادشاه توانا و نیرومند” نامید. از آن پس، چنگيزخان فرمانرواي بي‌رقيب تمام سرزمين‌هاي مشرق مغولستان شد، البته او كسي نبود كه به اين ميزان بسنده كند و پيش از فرمانبردار ساختن مغول‌هاي غربي، دست از جنگ و ستيز با سركردگان طوايف بردارد. به زودي تموچين، سرزمين ختاي را تسخير كرد.
“چنگيز” كه فكر كشورگشايي را در سر مي‌پروراند به سمت ايران لشگر كشيد. پيشروي مغولان به درون ايران از جانب ماوراءالنهر، كه در آن روزها عنوان اتحادية طوايف تاتار، قيات، نايان، كراييت و تعداد ديگري از طوايف بدوي نواحي بين تركستان، چين و سيبري بودند، آغاز شد. اين طوايف كه به قول برخي تاریخ‌نگاران “هون‌هاي جديد” به شمار مي‌آمدند، که اگر هم در واقع اخلاف هون‌هاي قديم نبوده باشند، در هر صورت وارث مهارت آن‌ها در جنگجويي، تيراندازي، سلحشوري و خونخواري به شمار مي‌آمدند.
مغولان به هر ديار كه وارد مي‌شدند به كشتار مردم، غارت اموال ايشان و ويراني كامل شهرها و آبادي‌ها مي‌پرداختند، به نحوي كه در كوتاه‌ترين مدت ماوراءالنهر، خراسان و مناطق مركزي ايران، عرصة كشتار و ويراني آنان شد و مقاومت “جلال‌الدّين منكبرني” نيز نتوانست از ادامة هجوم چنگيز جلوگيري كند. ده سال حضور اين قوم وحشي، بخش‌هاي عظيمي از سرزمين‌هاي ايران آن زمان را به ويراني و تباهي كشاند. حملة مغولان نتايج زیادی در پي داشت كه يكي از آن‌ها كاهش جمعيت بود. به دنبال قتل عام اهالي شهرها، تمام مظاهر فرهنگ و تمدن فرو ريخت و نه انسانی، نه غله‌اي، نه خوراكي و نه پوشاكي، هيچ چيز باقي نماند. عاقبت چنگيز، در بازگشت به مغولستان در سال 624 ق، درگذشت و يك ويراني بزرگ و فاجعة عميق انساني را پشت‌ سر خود باقي گذاشت.

اشتراک گذاری مقاله : Array
نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *