کاخ گلستان

کاخ گلستان: کاخ گلستان مجموعه‌ای از کاخ‌های سلطنتی است که در میدان ارگ تهران قرار دارد. تاریخچه ساخت کاخ گلستان به زمان شاه‌عباس صفوی ( ۹۶۵ – ۱۰۰۷ خ) بازمی‌گردد. اما می‌توان شروع ساخت مکانی که امروزه به آن کاخ گلستان گفته می‌شود را به زمان کریمخان زند نسبت داد. کاخ گلستان با احداث چهار باغی در داخل حصار شاه طهماسب صفوی آغاز و بعدها در زمان شاه سلیمان صفوی (۱۱۰۹ – ۱۰۷۸ ق) با ساخت دیوانخانه‌ای در همان محدوده چنارستان شاه عباسی شکل گرفت، ولی امروزه از آن بنیان‌ها اثری در میان نیست و داشته‌های موجود کاخ گلستان از لحاظ دیرینگی محدود به بخشی از آثار و ابنیه، متعلق به دورۀ زندیه بوده و فراتر از آن نیست.
پس از آنکه آغامحمدخان قاجار بر لطفعلی‌خان زند غلبه کرد، در تهران و در این مکان تاجگذاری کرد و همین حرکت به اهمیت ارگ سلطنتی افزود. آغامحمدخان استخوان‌های کریم‌خان زند را در زیر پله‌ها دفن کرد تا هر روز شاه قاجار از روی آن رد شود. در دوران پهلوی اول دستور شکافتن و کاوش زیرپله‌های سمت راست صادر شد. زیر ‌نظر «استاد حسین میدانی»، کارگرانی که آنها نیز از طایفه زند بودند، زیر پله‌های مزبور را کنده و پس از مقداری خاکبرداری قطعاتی از استخوان‌های شاه زند را بیرون آوردند و در محلی در مقبره شاه ‌صفی و شاه ‌سلطان حسین در قم دفن کردند.
در زمان ناصرالدین شاه به دلیل حکومت پنجاه سالۀ او و همچنین دیدار او به عنوان نخستین پاشاه ایران با اروپاییان، کاخ گلستان دستخوش تغییرات اساسی و متأثر از اروپا شد، به جز بخشی که مربوط به کریم‌خان بوده است. ناصرالدین شاه این بخش را به احترام کریم‌خان، نگه داشت و با نرده‌های آهنی از باغ گلستان جدا کرد. حتی به علت صفا و آرامشی که این قسمت از کاخ داشت، ناصرالدین شاه گاهی اوقات در این گوشه دنج به تنهایی در کنار حوض آن به استراحت می‌پرداخت و قلیان می‌کشید.
پهلوی اول و دوم نیز در همین کاخ تاجگذاری کردند.
این مجموعه الهامی هنری از بناهای اروپایی و نخستین نمونه از ترکیب سبک اروپایی و ایرانی است. بخش‌های مختلف کاخ گلستان عبارتند از: ایوان تخت مرمر، خلوت کریمخانی، تالار سلام، تالار آینه، تالار سفره‌خانه، تالار برلیان، عمارت خوابگاه، کاخ شمس‌العماره، عمارت بادگیر، تالار الماس، کاخ ابیض و چادرخانه.
کاخ گلستان در دوم تیر 1392 در سی‌و‌هفتمین اجلاس سالانۀ کمیتۀ یونسکو در کامبوج در فهرست میراث جهانی این سازمان به ثبت رسید که تنها اثر ثبت جهانی از تهران است.
این عمارت زیبا و تاریخی دارای سردرهایی بوده که جز یک سردر، باقی از بین رفته‌اند که عبارت بودند از:
عمارت سردرشمالی میدان ارگ (عمارت سردر، درب سعادت، عالی قاپو): که قدمت آن به دوره زندیه بازمی گردد، مدخلی برای ورود به دیوانخانه تخت مرمر بوده و در دوره ناصری بازسازی شده است. این بنای باشکوه در دو طبقه ساخته شده که در طبقه زیرین طاق و طاق‌نماهای بزرگ و کوچکی داشت که بالای آنها مقرنس‌کاری شده و اطراف لچکی طاق‌های آن، با کاشی‌های رنگی تزیین و در طبقه بالا روی هشتی و دالان و اتاق¬های زیرین، تالاری وسیع و اتاق¬‌های گوشواره قرارگرفته و با اُرُسی و پنجره‌های مشبک و گچبری‌¬های زیبا آرایش یافته بود، در پایین دربانان و قراولان سلطنتی ساکن بودند.
شاه از طبقه بالا به تماشای مراسم مختلف در میدان ارگ می‌نشست. یکی از این مراسم‌ همه ساله در روز سوم عید برپا می‌شد. بعد از انجام برنامه‌های مختلف، پهلوانان دو به دو با یکدیگر مبارزه می‌کردند تا بالاخره یکی پیروز شود و شاه بازوبند پهلوانی (بازو مهره) را به او اهدا کند. این سردر، با تصویر مبارزه رستم با دیو سفید با کاشی‌های رنگین تزیین شده و دارای تاریخ ۱۲۷۳ ق بوده است.
سردرِ جنوبی میدان ارگ (سردرِ نقاره‌خانۀ قدیم): که در سمت جنوب میدان ارگ و در راستای سردرِ شمالی واقع بوده، با راهرویی به دروازه تخته پل که روبروی سبزه میدان قرار داشت، وصل می شد و ارگ سلطنتی را به شهر متصل می کرد. بنای مذکور، دارای دو طبقه بود که سربازان و قراولان در اتاق‌های آن سکنی داشتند و بعدها به عنوان دوستاقخانه (زندان) نیز موردِ استفاده قرار می‌گرفت.
این دروازه شب ها پس از به صدا درآمدن شیپور ارگ، بسته می شد. در بالای دروازه جنوبی میدان ارگ، اتاقِ بی در و پنجره‌ای وجود داشت که همه روزه چندین‌بار در آنجا نقاره‌چیانِ شاهی، طبل یا بوق و کرنای و نقاره های خود را به صدا درمی آوردند و سنتِ دیرینِ سلطنتی ایران را اجرا می کردند؛ توپ مروارید، روبروی سردر نقاره‌خانه قرار داشت. پس از ساخت دروازه ای در داخل ورودی میدان توپخانه به خیابان دولت (خیابان الماسیه یا باب همایون)، آن را نقاره خانۀ جدید و سردرِ جنوبی میدان ارگ را نقاره خانۀ قدیم نامیدند.

دروازۀ اسدالدوله یا دولت (سردرِ نقاره‌خانه جدید): دروازۀ شمالی ارگ سلطنتی که به عنوان مفرّی برای نجات از حمله دشمنان در زمان افغان‌ها ایجاد و در زمان کریم خان زند مسدود شده بود، با شکلی جدید و به صورت دروازه‌ای بزرگ، در دوره فتحعلی شاه بازگشایی شد، به طوری که موریه، یکی از جهانگردان دوره فتحعلی‌شاه، در توصیف خود از تهران، دروازه‌های شمالی و جنوبی ارگ را نیز جزو دروازه های شهر عنوان کرده بود.
هم زمان با ایجاد خیابان الماسیه، دروازه‌ای بسیار بزرگ با سردری بلند و باشکوه توسط علاءالدوله ساخته شد که به نامِ قدیم خود، «دروازه دولت» معروف شد. این دروازه که به میدان توپخانه باز می‌شد، سه درِ بزرگ یا سه دهانه داشت که درِ وسطی بزرگتر و دو درِ دیگر کوچکتر بودند و رفت و آمد مردم از توپخانه به ارگ از همین درها انجام میگرفت، البته به این دروازۀ، «نقاره‌خانۀ جدید» نیز گفته می‌شد.
درهای دروازه از چدن یکپارچه، در کارخانۀ دارالخلافه (قورخانه دولتی)، پس از نصب چرخ بخار ریخته شده بودند و تا آن هنگام ساختن چنین درهای بزرگ و یکپارچه‌ای در ایران سابقه نداشته است.

سردرِ الماسیه (باب عالی، سردرِ الماسِ قدیم): در سال 1250 خ، برای ورود به حرمخانه (اندرونی) از خیابان درب اندرون، سردرِ باشکوهی ساخته شد که به سردرِ الماسیه (باب همایون) معروف بود. این سردر، توسط علاءالدوله، که علاوه بر نسقچی‌باشی، منصب فراش‌باشی را نیز بر عهده داشت، ساخته شده بود.
‌سردرِ الماسیه، دارای بالاخانه‌ای بود که ناصرالدین شاه در هنگام مراسم جشن و آتش¬‌بازی در آنجا می‌نشست. محل ورود و خروجِ شاه نیز به حرمخانه (اندرونی) از این سردر صورت می پذیرفت و اغلب اوقات نیز برای خروج، جهت سواری و تفرّج، از سردرِ الماسیه استفاده میشد. در پشتِ سردرِ الماسیه، حیاطی بزرگی وجود داشت که به جای برجِ قزل اطاق، ساخته شده بود و شاه در هنگام خروج، از آن عبور می‌کرد.
سردرِ شمس العماره (باب عالی، سردرِ الماسِ جدید): در سال ۱۳۰0 قمری برای درِ شمس‌ العماره، که به خیابان ناصریه (ناصرخسرو) باز می شد، سردری باشکوه ساخته شد. بالاخانۀ این سردر، تالار آیینه‌ای داشت که محل جلوس شاه بود، سردری که روبروی خیابان باب همایون (الماسیه) قرار داشت، سردرِ الماسیه نامیده می‌شد، که پس از ساختِ «سردرِ شمس العماره»، به آن نیز سردرِ الماس می¬گفتند و برای اینکه اشتباهی پیش نیاید، اولی را که در خیابان باب همایون قرار داشت، سردرِ الماسِ قدیم و دومی در خیابان ناصریه (ناصرخسرو) را سردرِ الماسِ جدید می‌نامیدند.
دربِ طویله: در سمتِ غرب ایوان تخت مرمر دری به خیابان نایب‌السلطنه (داور) باز می شد که به علت قرار گرفتن در مقابل اصطبل مبارکه، به نام درب طویله معروف بوده است. مظفرالدین شاه، در نخستین ورودش بعد از مرگ ناصرالدین شاه از این در، وارد دیوانخانه تخت مرمر شد. هم اکنون به جای آن یک درِ نرده‌ای فلزی (چدنی) قرار گرفته است.

کوچۀ درب اندرون: برخی از پژوهشگران معتقدند کوچۀ درب اندرون (صور اسرافیل) از شرق به غرب ارگ سلطنتی را از عرض به دو بخش تقسیم می‌کرده و با درهای بزرگ خود، خیابان ناصریه (ناصرخسرو) و جلیل‌آباد (خیام) را به یکدیگر متصل میساخته و در دو نقطه خیابان الماسیه (باب همایون) و کوچۀ نایب‌السلطنه (داور) آن را قطع می کرده است. این کوچه پیش از پر کردنِ خندقِ شرقیِ ارگ و ساخت خیابان ناصریه، به وسیلۀ پل چوبی، با قسمت شرقیِ شهر، ارتباط داشت که به آن «تخته پلِ جدید» می‌گفتند. چون نزدیک به سرِ کوچه، در جنبِ خیابانِ ناصریه، دری از اندرون به کوچه باز می‌شد که رفت‌وآمد اهلِ حرم و خواجگان، معمولاً از این در انجام می گرفت، به همین جهت این کوچه را «درب اندرون» می‌نامیدند.
از میان درهای کاخ گلستان تنها یک سردر یعنی سردرِ شمس‌العماره (باب عالی) همچنان پابرجاست و بقیه از بین رفته اند.

اشتراک گذاری مقاله : Array
نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *