تاریخچه پیدایش خط
با توجه به اطلاعات به دست آمده از آنچه که یافت شده، میتوان گفت که اختراع خط امروزی، پنج مرحله را پشت سر گذاشته است:
مرحله یکم: خطِ نگارهای يا نقشی – انسان اوليه برای بر جای گذاشتن افكار خود، اشيايی را به عنوان علامت به كار ميیبرد، يعنی هر شخص خيال و انديشة خود را به صورت نقش و نگار مجسم كرده و آن را وسيلة علامتگذاری حضور خود (قلمرو) و نیز فهماندن به ديگران قرار میداد. اين خط دارای زبان خاصی نبود و میتوان آن را خط بينالمللی دانست، خط هيروگليف مصر قديم، اصلاح شده اين خط نگاری بوده است. تصویرنگاری در ابتدا به رسم صورت اشیاء بود. اولین نوشتههایی که از گذشتههای دور بشر به دست آمده عبارتند از: چوبخطهای کوچک آلمانیهای قدیم و یا ریسمانهای گره خوردۀ مردمان پرو از زمان اینکاها و یا گردنبندهای صدفی قوم ایروکوا به نام وامپون و بالاخره چوبخطهای استرالیاییها.
در ايران نیز دستكندههای بشری بسيار ديده شده است؛ به طوريكه تعداد آنها فقط در یک منطقه محدود در بخش تيمره (خمین) به بیش از ۲۱ هزار مورد میرسد که عمر بعضی از آنها نزديك به چهل هزار سال برآرود شده است.
یکی از مهمترین و شاید کاملترین مجموعههای سنگ نگاره کشور که در خمین قرار دارد، نمادها، کتیبهها و سنگ نگارههای تاریخی منطقه تیمره است، این نگارهها که ناشی از تجربیات عینی و باورهای اعتقادی و فرهنگی نیاکان ما میباشد بر دل صخرههای متعددی در بخش جنوبی استان مرکزی دیده میشود.
مرحله دوم: خطِ نموداری یا علامتی– به اين معنی كه انسان براي نشان دادن و انتقال انديشةه خود درباره چيزی، تصوير آن را نقش میكرد، كه البته خط اشيايی و خط تصويری در مفهوم خاص خود، خط محسوب نمیشد، بلكه به عنوان تحولات پيش از پيدايش خط به حساب میآيند. در این خط به مرور شکلها سادهتر و نمادینتر شدند و برای مفاهیم عاطفی نیز، علائمی قراردادی وضع شد.
مرحله سوم: خط ايدئوگرافي – يعنی انسانها به جای تمام تصوير، قسمتی از آن را میكشيدند و چون اين كار مشكل بود، به تدریج شكل يا صورت را مختصرتر كردند، تا آنكه به علامتی مبدل شد و به تدريج آن را هم از معنای حقيقی پیشتر بردند و در معنای مجازی به كار بردند. به این ترتیب خطها گاهی بیش از هزار علامت داشتهاند. بعدها، بشر توانست با تصویر اشیایی شبیه به افکار نمایش اندیشه اقدام کند، مثلاً نقش دو پا نشانه راه رفتن و چشم اشک آلود نشانه اندوهگینی بود. این طریق نمایش اندیشه، در تاریخ خطوط، خط اندیشهنگار (Ideogram) نام دارد. تا کنون بیش از 1500 نمونه از این نوع خط تصویری توسط باستانشناسان، شخص شدهاند، از جمله:
– خط چینی
– خط میخی
– خط هیروگلیف مصری
– خط فنیقی
مرحله چهارم: خط آهنگي يا آوایی، عبارت از خطی است كه هر حرف يا شكل آن، نشانه يكی از آواهاست. در زبان صاحبان اين خطها نيز غالباً لغات با آواها و قطعات جداگانه ساخته شده است كه هر صوتي در مقصود گوينده تأثير خاص داشته، يعنی صداها، مراد و مقصود گوينده را بيان میكردند و يك صوت با تغيير آهنگ تغيير معني میداد. مـانند لفظ «بَهْ» كه در زبان فارسی امروزه به دليل آهنگ گويندهاش، ممكن است چند مقصود مختلف را القا كند، خط چینی امروز مخلوطی از خط علامتی و خط صوتی است.
مرحله پنجم: خط الفبايي- يعنی خطی كه برای هر صدا، علامت مخصوصی گذاشته شده، چنانكه هر حرف نماينده يك خروجی است و آن خروجیها گاهی حروف صدادار و گاهی حروف غير صدادار را ادا میكنند و از مجموع حروف، واژهها و كلمات ساخته میشوند؛ این شامل خطوط عربی، لاتین، هندی و سامی میباشد. در هر حال، کشف یک اصل قدرتمند در روند پیشرفت «نوشتار کامل» و گذار از مرحله «نوشتار تصویری» و محدود، توسط سرخپوستان امریکای شمالی و سایر اقوام، بدیهی و ضروری بود.
تاریخچه خط و الفبا، فرایندی طولانی دارد و این فرایند به کندی و با پیچیدگی پیش رفته است. گمان بر این بود که اولین نمادهای مکتوب، تصویرنگاشت، میتوانند نمایش تصویری موضوعات واقعی باشند.
این اصل، یک ایده بنیادی بر این مبنا بود که نمادهای تصویری را میتوان به جای ارزشهای صوتی به کار گرفت. بنابراین کشیدن شکل یک جغد در هیروگلیفهای مصری به معنای صدای صامت m بوده است.
خلاقیت خط و نگارش، نخستین بار در نیمه دوم هزاره چهارم پیش از میلاد، در جنوب بینالنهرین و توسط کاتبان و دبیران سومری محقق شد، اما گسترش و تکامل آن به آغاز هزاره سوم پیش از میلاد برمیگردد. برخی حتی بر این نظرند که خط هیروگلیف مصری، همزمان و برگرفته از خط تصویری سومری به وجود آمده است. این سرزمین که از خلیج فارس تا بغداد امتداد دارد، در حدود سه هزار سال پیش از میلاد مسیح به دو ناحیۀ سومر در جنوب و کلده در شمال تقسیم میشد.
دلایل بسیاری که منجر به نوشتن خط شد که با توجه به آثار باقی مانده از گذشتگان تا کنون شاید سه بار این شرایط، تکرار شده باشند، از جمله:
مرتبۀ اول: نوشتن در حدود بیش از پنج هزار سال پیش در بینالنهرین (جنوب عراق کنونی)، یعنی در حدود هزارۀ سوم پیش از میلاد، به وجود آمد و زبانی را به نام سومری، مکتوب کرد که اکنون از بین رفته است. سومریان مانند مصریها و چینیها، از نخستین اقوامی بودند که تمایل به ضبط گفتار و اندیشههایشان داشتند. آنها، کهنترین ساکنان شناخته شده جنوب بینالنهرین و قومی متمدن و پیشرفته بودند. آنان از نژاد سامی نبودند و با عنوان ساکنان غیر سامی بینالنهرین از ایشان یاد میشود. برخی این احتمال را میدهند که ایشان از کناره دریای کاسپین به این منطقه مهاجرت کرده باشند. رد پای آنها از اواخر هزاره چهارم پیش از میلاد در میانرودان دیده میشود. اولین یافتههای نگارشی بشر که به صورت الواح گلین بر جای مانده متعلق به تمدنهای بینالنهرین است. کاتبان سومری با ابداع خط میخی تصویری، جامعه بشری را از دوران ناشناس و تاریک پیش از تاریخ، وارد مرحله تاریخی کردند.
آنها با ابداع خط میخی دورهای را آغاز کردند که به عنوان آغاز خط نویسی، شهرت یافت. خط میخی، پایه در اندیشه نگاری داشت و در همه کشورهای آسیای غربی به کار میرفت. علم نجوم، تقسیم ساعت به ۶۰ دقیقه و دقیقه به ۶۰ ثانیه، مسائل هندسی و اوزان، میراثهای گرانبهایی هستند که این قوم برای جهان بر جای گذاشت. سومریها چون پیوندی با همسایگانشان نداشتند از میان رفتند یا جذب اقوام سامی شدند.
برخی از پژوهشگران بر این باورند که پیدایش خط نتیجة تحقیق و جستجوی آگاهانه یک مرد سومری گمنام در شهر اوروک در حدود سال 3300 پ.م بوده است. عدهای دیگر بر این باورند که نوشتار، حاصل کار گروهی از بازرگانان و مقامات دولتی باهوش بوده است. گروه دیگر گمان میکنند نوشتار اصلاً اختراع محسوب نمیشود، بلکه یک کشف تصادفی است. بسیاری نیز نوشتار را نتیجه تکامل در یک بازه زمانی طولانی میدانند، که عقلانیترین فرضیه به نظر میرسد و در همین رابطه یک نظریه معروف نیز وجود دارد که نوشتار را نشأت گرفته از سیستم شمارش قدیمی ژتونهای سفالی میداند. این ژتونها یا گویهای کوچک سفالی که کاربرد دقیق آنها هنوز مشخص نشده و در بسیاری از محوطههای باستانی خاورمیانه یافت شدهاند، احتمالاً مانند رسیدهای امروزی برای شمارش کالاها مورد استفاده قرار میگرفتند. بر اساس این نظریه، جایگزینی علامتهای دو بعدی به جای خود ژتونها با نمادهایی شبیه به اشکال ژتونها، اولین گام به سوی نوشتار بوده است.
برخی صاحبنظران خط و زبانهای باستانی بر این باورند که منشاء پیدایش خط از ایران یعنی شهر سوخته و بینالنهرین و سرزمین سومر بوده است و کهنترین اقوامی که در بینالنهرین خط میخی را به کار بردهاند، سومریان هستند.
مرتبه دوم: نظام نوشتاری کاملاً متفاوتی در حدود چهار هزار سال پیش، در چین به وجود آمد که پیشینه زبان چینی امروزی است. چینیها ابتدا با رسم اشکالی، نگارش را آغاز کردند، ولی نارسایی علامات موجب شد که بعدها ترکیباتی بسازند و به بیان اندیشههای خود بپردازند. این ترکیبات گرچه تصویر اندیشههای آنان بود، ولی در انتقال مقاصد آنها خیلی موفق نبود. تا آنکه چینیها با پدید آوردن علاماتی که بیشتر تکیه بر آواها داشت، به نوعی خط «آوا نگار» دست یافتند. این خط آوا نگار گرچه از حیث بستگی به زبان، در مرحلهای جلوتر از خط قدیم بود، ولی از آنجا که هر حرف میتوانست نمایشگر آواهای مختلفی باشد، مشکلات بسیار داشت. چینیها برای رهایی از این نقص و نمایش معنی حقیقی هر علامت، از علائمی «اندیشهنگار» به نام کلید استفاده کردند و هر کلید مبین یک نوع اندیشه بود. دانشوران چینی بعدها به یک نوع خط «تندنوشته» دست یافتند که نمونه خط ژاپنی شد.
در دوران حکومت سلسلة شانگ در عصر برنز، سؤالاتی در خصوص آینده نیز روی لاکِ لاکپشتان حکاکی میشد که به استخوان پیشگویی معروف بود. استخوان را آن قدر حرارت میدادند تا ترک بردارد. از تجزیه و تحلیل شکل آن ترک، که پیامی الهی تلقی میشد، نتیجه پیشگویی روی آن حکاکی میگردید. بعدها آنچه که در واقعیت روی میداد را به حکاکیهای استخوان میافزودند، تا همه مراحل پیشگویی ثبت شود (نگاره 3). قدیمترین نوشتههای چینی، استخوانهای پیشگویی هستند که به سلسلة شانگ، 1200 پ. م، بازمیگردد. گویا این پیشگوییها بر اساس سیستم تقویمی بسیار پیچیدهای انجام میشد که به 5 میلیارد سال قبل (!) اشاره داشت (بدون سند معتبر) و امروزه علم، آن را عمر زمین تخمین میزند.
مرتبه سوم: مصریها نیز حدود ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح، به کارگیری نوع دیگری از هیروگلیف را که امروزه آن را هیروگلیف مصری میخوانند، آغاز کردند. هیروگلیف به حروفی گفته میشود که با کشیدن تصویرهایی از جانوران و اشیاء پدید آمده باشند. خط هیروگلیف مصری در مدتی بیش از ۳۰۰۰ سال زبان نوشتار مصریها بوده است و کندهکاران و صنعتگران، آن را بر دیوار آرامگاهها، ستونها، تندیسها، مهرها و … میتراشیدند. گسترۀ انتشار آن بیشتر در مصر و در دست کاهنان بود. یونانیان این نام را بر آن گذاشتند که در زبان یونانی به معنی «نوشته نشانههای مقدس» است، آنها، این خط را اعجابآور و پر از رمز و راز پنهانی کاهنان مصر میدانستند.
سابقه خط هیروگلیف را تا هزاره چهارم پیش از میلاد نیز میتوان یافت. کشاورزان مصری مکلف بودند سبدهایی از تولیدات محصول خود را به ماموران مالیاتی تحویل دهند، به همین دلیل تصویر آن را بر دیوار کلبه خود میکندند و کنار آن به تعداد سبدهایی که تحویل داده بودند علامت میگذاشتند، پس نخستین طرز نوشتن، نوشتن با عکس (شکل نگاری) بود، اما ترسیم یک اندیشه یا تصور و یا گذراندن زمان (مفهوم نگاری) به نظر دشوار بود. تا اینکه به جای تصویر و علامت از نشانههای قراردادی استفاده کردند و به کمک این نشانهها، کلمات یا اصوات را که از آنها کلمه ساخته میشد، نمایش میدادند و بدین ترتیب حروف مصور تبدیل به حروف هجایی شدند.
این خط در اواسط هزارۀ دوم پیش از میلاد به اوج شکوفایی خود رسید. از قرن 7 میلادی به بعد، شکلهای سادهتر خط در نوشتار روزانه به کار میرفت. مصریها به ندرت از چپ به راست مینوشتند. اما به مرور به علت تندنویسی این خط غیر قابل خواندن شد و استفاده کنندگان به خط سادۀ یونانی روی آوردند. به طوریکه بعدها فقط خط یونانی برای نوشتن زبان قبطی که شکل قدیمتر زبان مصری در قرون میانه بود، مورد استفاده قرار گرفت.
بعدها خط هیروگلیف در مصر تحول یافته و به سادگی گرایید و دو نوع خط هیراتیک (دینی) و دموتی (مردمی) از آن به وجود میآمد. در شهر کارناک در مصر، روی دیوار خارجی معبدی، تصاویری از نبرد رامسس دوم در مقابل هیتیتها در حدود سال 1285 پ.م، در کادش ثبت شده است. هیروگلیفها حاکی از صلح نامهای بین فرعون و پادشاه هیتیت و جشن پیروزی مصریان است. اما نسخة دیگری از این عهدنامه در بغازکوی، پایتخت هیتیت یافت شده که پایان جنگ را به نفع هیتیها نشان میدهد.
در اینجا لازم است به قوم دیگری اشاره کنیم که هر چند خط جدیدی اختراع نکردند اما با استفاده از خط هیروگلیف و تغییراتی که در آن ایجاد کردند اختراعات مهمی را به ثبت رساندند که به همین دلایل در اینجا آوردهایم. اوایل هزارۀ سوم پیش از میلاد، در آمریکای میانه (شامل مکزیک و آمریکای مرکزی) نیز در بین قبیله مایا، برای نوشتن زبان مایایی، خطی که بسیار نزدیک به هیروگلیف بود، مورد استفاده قرار گرفت و چند قرن بعد از بین رفت. حوزه زندگی و فعالیت مایاها حدود جنوب کشور مکزیک و نیز سرتاسر گواتمالا و السالوادر را شامل میشد. خط مایایی، در حوزۀ زندگی و فعالیت مایاها که حدود جنوبی کشور مکزیک و نیز سرتاسر گواتمالا و السالوادر را شامل میشد، خطی هیروگلیفی بود که سرخپوستان مایا در سدۀ ششم پیش از میلاد آن را ابداع کردند. به نظر میرسد که ایدۀ نوشتن زبان را مایاها از مردم «اولمک» فراگرفته باشند، اما نوشتار آنها کلاً متفاوت بود. مایاها عدد صفر را کشف کردند و ششصد سال بعد، هندیها به راز صفر پی برده و از طریق دانشمندان ایرانی آن را به اروپاییها رساندند. خط مایایی خطی اندیشه نگار بوده و برای مفاهیم، نمادهای تصویری را به کار میبردند.
مایاها خط خود را برای امور مذهبی و سرشماری درآمدها و مالیاتهای عمومی، مراسم و مناسک مذهبی و تحریر و تألیف کتابهایی که دانش و علوم را حفظ مینمود، به کار میبردند. آموزش خط نوشتاری نیز میان طبقۀ نخبگان رایج بود. رمزگشایی علائم نوشتاری مایاها تا حد زیادی سخت و دشوار است و هنوز هم تمامی متون نوشته شده مایاها به خوبی خوانده و درک نشدهاند که یکی از مشکلات، تغییر زبان و لهجه مایاها و واژهپذیری فراوان از زبان اسپانیایی (پس از کشف آمریکا به دست اسپانیاییها) است. مایاها ساخت کاغذهای الیافی را دنبال میکردند و بیش از هزار جلد کتاب آکاردئونی شکل، تألیف کرده بودند که موضوعاتی مانند تاریخ قوم مایا، نظام اعتقادی، ستارهشناسی و پیشگویی، ریاضیات، طب و گاهشماری را در بر میگرفت. این کتابها تقریباً همگی به دست کشیشهای اسپانیایی سوزانده شدند. سه کتاب به شکل شگفتانگیزی از آسیب در امان ماندند. یکی از این کتابها که در کتابخانهای در شهر دِرِسدِن آلمان نگهداری میشود و به نسخه دِرِسدِن مشهور است، اطلاعات جامعی از ریاضیات و ستارهشناسی در درون خود دارد. کتاب دیگر که در اسپانیا کشف شد، مربوط به طالعبینی است و نوشتار آخر، پرسیانوس نام دارد که در پاریس از صندوقی بینام و نشان بیرون کشیده شد و مربوط به اساطیر و عقاید مذهبی مایاهای باستان است. پس از این حادثه دوباره مایاها به نوشتن آثار خود روی آوردند و کتاب «کشیش جاگوار» و کتاب «پوپول ووه»، دو مورد از آنها هستند که بیشتر به تاریخ و اساطیر و افسانههای مایایی اختصاص دارند. این متنهای متأخر در قرن شانزدهم نوشته شدهاند.
شهر مایاها در قرن 17 میلادی از سوی اسپانیاییها تسخیر شد و ایشان از ترس جان فرار کردند و به یکباره تمدن و شهرهای عظیم را رها کردند و به دامان کوهستانها پناه بردند. پس از آن تمدن مایا رها شد و اقتدار مایاهای کوهستان نیز ابتدا به دست آزتکها و سپس اسپانیاییها از میان رفت. جمعیت مایاهای امروزی که از بازماندگان فرمانروایان دوران باستان آمریکای مرکزی میباشند، حدود هفت میلیون نفر است، که بیشتر در جنوب مکزیک و نواحی کوهستانی گواتمالا و بلیز به سر میبرند.
دویست سال پیش، هیچ کس نمیدانست چطور باید هیروگلیفهای مصری، خط میخی بینالنهرین یا گلیفهای مایایی را خواند. در واقع بیشتر دانشمندان درباره چگونگی خواندن این نوشتهها مانند نوشتارهای الفبایی تردید داشتند. فرضیه ایشان این بود که این نمادهای عجیب، عقاید و افکاری را که احتمالاً متعالی و اسطورهای بودند، بیان میکردند نه صداهای زبان زنده آن زمان را.
امروزه میتوانیم گلیفهای بسیاری را روی یک گلدان سرامیک نفیسی که صحنههای اسطورهای از قوم باستانی مایا را به تصویر کشیده و یا هیروگلیفهایی که با آبنوس و عاج روی جعبة توتانخامون نوشته شده را مشاهده کنیم. هر چند عجیب به نظر میرسد اما میدانیم هر دوی این آثار، نمونههایی از نوشتار باستانی هستند که اصول بنیادیشان به الفبا شباهت دارد.
سقراط در داستانی به یک الهة مصری به نام توت اشاره میکند که خالق نوشتار بوده و پادشاه نیز به دنبال تحسین این اختراع روشنگرانه است. پادشاه به توت گفت: «تو که خالق حروف هستی، به آنها قدرتی مغایر با آن چه که واقعاً دارند، اعطا کردهای. اکسیری برای یادآوری خلق کردهای و ظاهر خرد را به مردم ارزانی داشتهای. چون مردم از این طریق مطالب زیادی خوانده و بنابراین چیزهای زیادی خواهند آموخت. حال آن که بیشتر آنان در جهالت هستند.»
بیشتر نوشتهها در جهان باستان کاربردی بودند، برای مثال به عنوان کارت شناسایی یا سند مالکیت و یا در امور بازرگانی، حکومتی باستانی، مورد استفاده قرار میگرفتند. مردان صاحب منصب و تجار نیز چنین مهرهایی در اختیار داشتند. (امروزه در ژاپن، مهر بیش از امضا در اسناد دولتی و تجاری کاربرد دارد). چنین برچسبهایی در بینالنهرین، چین و امریکای مرکزی یافت شده است. مهرهای سنگی تمدن درة سند متعلق به 2000 سال پ.م، بسیار جالب توجه هستند، نه تنها به این خاطر که به شکل نفیسی حکاکی شدهاند (مانند یکی از نگارههای معروف که یک اسب شاخدار مرموز است) بلکه به این دلیل که نمادهای مکتوب روی آنها، هنور رمزگشایی نشدهاند.
همزمان با پیشرفت خط، سعی در توسعه محل و مواد نوشتن نیز شد. آنچه به ترویج خط و نوشتن کمک فراوان کرد، اختراع کاغذ بود. پیش از پیدایش کاغذ از سنگ و فلزات استفاده میشد. غیر از سنگ و فلزات، از پوست درختان و جانوران نیز استفاده میشد، ولی گرانی قیمت این دو پوست موجب شد که در مصرف آن صرفه جویی شود و نتیجه این صرفهجویی اقتصادی، یکی فشردگی در نوشتن بود و دیگر استفاده از علائم اختصاری و همچنین تراش پوسته و استفاده مجدد از آن.
کهنترین نوشتهها معمولاً از «راست به چپ» و سپس از «چپ به راست» نوشته شدهاند. حتی در آغاز نوعی روش شیارگونه نیز متداول بوده است. در یونان قدیم، نوعی نگارش بوده که ابتدا از راست به چپ مینوشتند و چون به انتهای سطر میرسیدند از چپ به راست ادامه میدادند.
خط میخی و خط هیروگلیف علاوه بر تفاوتهای ظاهری، در ابزار و نحوۀ نوشتن نیز با هم تفاوت داشتند. خط هیروگلیف با قلم نی و مرکب بر روی پاپیروس نگاشته میشد، پاپیروس از ساقههای فشرده نوعی نی به همین نام به دست میآمد که میتوان آن را اجداد کاغذ دانست. در ابتدا مصریان در 5 هزار سال پ.م ساقۀ گیاه پاپیروس را به شکل نوار درازی در میآوردند و آن را به صورت ضربدری به هم میچسباندند و خشک میکردند. به همین دلیل به نوشتههای آن دوران پاپیروس میگفتند و کلمات paper و papier در زبانهای غربی، از این واژه گرفته شدهاند. برای نوشتن خطوط میخی نیاز به لوحههای گلی نرمی بود که با قلم چوبی بر آن مینگاشتند و سپس لوحه را میپختند.
مصریان نخستین مصرف کنندگان پاپیروس بودند و نوشتافزار آنها نیز نوعی قلم از نی بود که آن را در مرکب سیاه یا قرمز فرو میبردند. این خط معمولاً افقی و از راست به چپ نوشته میشد و به ندرت از چپ به راست و گاهی نیز از بالا به پایین نوشته میشد.
پس از اختراع فن نوشتن، انسان آغاز به نگهداری سوابق و اندیشههای خود کرد. اوایل، این قسمت نوشتهها خیلی اندک بود اما رفته رفته که فن نوشتن گسترش یافت و صورتی درستتر و سنجیدهتر پیدا کرد، یادگارهای مکتوب کاملتر و مفصلتر شدند. تا امروز که در تمام کشورهای متمدن کتابخانهها و بناهای ملی و خانههای خصوصی از انواع و اقسام یادگارها و سوابق چاپی و خطی (دستنویس) پر شده است.
نوشتار در امور حسابداری، بسیار رایجتر از مهر و برچسب بود. قدیمیترین نوشتههای لوحهای سفالی سومری در بینالنهرین، شامل فهرستی از مواد خام و محصولاتی نظیر گندم جو و فهرست کارگران و وظایفشان، زمینها و مالکین، درآمد و خرج معابد و غیره هستند که همگی محاسباتی در خصوص میزان تولید، تاریخ نقل و انتقال، وسعت مناطق و بدهیهاست. قدیمیترین نوشتههای رمزگشایی شدة اروپایی و لوحهای حاوی نوشتههای خطی یونان و کرت نیز این چنین بودند. نوشتة لوحی که در سال 1953 م، رمزگشایی شد، صرفاً محتویات دیگهای سه پایه را (که پایههای یکی از آنها سوخته بود)، جامهایی در اندازههای مختلف و تعدادی دستگیره را ثبت کرده بود.
بیشتر اقوام ابتدایی، از مرحله نوشتن ساده و مصور، که در آن تصویرها و علامتها با هم ترکیب شده و اشیاء و نام افراد و تصورات ساده از قبیل روز، تاریخ ورود به محل و … را بیان میکردند، فراتر نرفتند، اما در انواع جدید نوشتن، گو اینکه با نوشتن مصور آغاز یافت، برای نمایاندن شکل اشیاء، دیگر از تصویر یاری نگرفتند، بلکه به جای آن از نشانههای قراردادی استفاده کردند و به کمک این نشانهها، کلمات با اصوات را، که از آنها کلمه ساخته میشد، نمایش میدادند (صورت نگاشت).