ابوبكر محمدبن زكريای رازي

ابوبكر محمدبن زكريای رازي

مشهور به طبيب‌ المسلمين

زکریای رازی، در سال 251 ق، در ری متولد شد. نام وی محمد و نام پدرش زکریا و کنیه‌اش ابوبکر است. مورخان شرقی در کتاب‌هایشان او را محمد بن زکریای رازی خوانده‌اند، اما اروپاییان و مورخان غربی از او به نام‌های رازس Rhazes و الرازی Al-Razi در کتاب‌های خود یاد کرده‌اند. مهم‌ترین سند تاریخی دربارة تولد و مرگ رازی کتاب فهرست کتب رازی، نوشتة ابوریحان بیرونی است که تولد رازی را در ماه شعبان سال ۲۵۱ ق (۸۶۵ م)، در ری نوشته ‌است. وی دوران کودکی تا جوانی را در این شهر گذراند.

در مورد آثار رازی در لغت‌نامة دهخدا آمده ‌است: «ابن‌الندیم در کتاب الفهرست خود تعداد آثار رازی را ‌صدوشصت‌و‌هفت و ابوریحان بیرونی در کتاب فهرست کتاب، تعداد آن‌ها را ۷ کتاب در تفسیر و تلخیص و اختصار کتب فلسفی یا طبی دیگران، ۱۷ کتاب در علوم فلسفی و تخمینی، ۶ کتاب در مافوق الطبیعه، ۱۴ کتاب در الهیات، ۲۲ کتاب در کیمیا، ۲ کتاب در کفریات، ۱۰ کتاب در فنون مختلف و نوشته‌های دیگر که در مجموع بیش از یکصد و هشتاد و چهار جلد گفته است و ابن اصیبعه در کتاب عیون الانبیاء فی طبقات الاطباء تعداد کتاب‌های رازی را دویست و سی و هشت جلد شمرده است. محمود نجم‌آبادی استاد تاریخ پزشکی، در کتاب مؤلفات و مصنفات ابوبکر محمدبن زکریای رازی فهرست‌های ارائه شده توسط ابن ندیم و ابوریحان بیرونی و قفطی و ابن اصیبعه را با یکدیگر تطبیق داده و در مجموع دویست و هفتاد و یک کتاب و رساله و مقاله، نام برده است».

مورخان طب و فلسفه، استادان رازی را ابن ربن طبری در طب، ابوزید بلخی در فلسفه، ابوالعباس محمد بن نیشابوری در حکمت مادی (ماتریالیسیم) یا گیتی‌شناسی، یاد کرده‌اند. او در جوانی به فراگیری کیمیا نیز مشغول بوده است. کیمیا در لغت ریشة شیمیا یا همان شیمی است.

در نوشته‌ها آمده که رازی در جوانی عود می‌نواخته و گاهی نیز شعر می‌سرود، بعدها به زرگری سپس به کیمیاگری روی آورده است. وی در سنین بالا علم طب را آموخت. بنا به گفتة بيروني، رازي در ابتدا به کیمیا اشتغال داشت و سپس چشمش در اثر کار زیاد با مواد تند و تیزبو، آسیب دید و برای درمان چشمش به علم پزشکی روی آورد. در کتاب‌های مورخان اسلامی آمده‌، رازی طب را در بیمارستان بغداد آموخت. پس از مرگ معتضد، خلیفة عباسی (حدود سال 290 ق)، او به ری بازگشت و عهده‌دار ادارة بیمارستان ری شد و گويا تا اواخر عمر در این شهر به درمان بیماران مشغول بوده است. رازی اسراف در دارو را بسیار مضر می‌دانست، وی معتقد بود،‌ بهتر است تا حد امكان، درمان با غذا باشد. رازی می‌گوید: «هرگاه طبیب موفق شود بیماری‌ها را با غذا درمان کند، به سعادت رسیده ‌است».

در دوران رازی، تشریح جسد انسان رواج نداشت و این کار را ناپسند و خلاف مواضع دینی می‌دانستند و عموماً به تشریح میمون می‌پرداختند. رازی بسیاری از داروها را روی حیوانات امتحان کرده و اثرات آن‌ها را ثبت و سپس برای بیماران تجویز می‌کرد‌. رازی در کتاب‌های خود، از جمله کتاب الکناش المنصوری، از تشریح استخوان‌ها و عضلات، مغز، چشم، گوش، ریه، قلب، معده، کیسه صفرا و … سخن گفته ‌است و طرز قرار گرفتن ستون فقرات و سوراخ‌ها و زائده‌های آن و نخاع شوکی را به طور کامل شرح داده ‌است. رازی، نخستین پزشکی است که برخی از شعبه‌های اعصاب را در سر و گردن شناخته و پیرامون آن‌ها توضیحاتی داده‌ است.

رازی، اولین طبیبی بوده که در مورد سل مفصلی انگشتان نوشته است. در شکسته‌بندی و در رفتگی‌هاي مفصل نيز آثاری از خود بر جاي گذاشته‌ است. منشأ بسیاری از پیشرفت‌های حاصل در علم بیماری‌های زنانه، قابلگی و جراحی چشم را می‌توان در آثار او یافت. او اولین کسی است که تشخیص افتراقی بین آبله و سرخک را بیان داشت. وی در کتاب آبله و سرخک خود به علت بروز آبله پرداخت و سبب انتقال آن را عامل مخمر از راه خون دانست. ضمن معرفی آبله و سرخک به‌ عنوان بیماری‌های حاد، نشانه‌هایی از بی‌خطر یا کشنده بودن آن‌ها را بیان می‌داشته و راه‌های درمان و مراقبت از بیمار و استفاده از پنبه برای زخم نشدن بدن (برای اولین بار) بیمار را به کار ‌برده است. در کتاب آبله و سرخک رازی برای قبل و بعد از ظهور بیماری و پیشگیری از عوارض بیماری به اندام‌های بدن از جمله چشم‌ها، پلک، گلو و بینی، تدابیری آورده شده ‌است.

اگرچه رازی به عنوان پزشک مشهور است اما بعضی از مورخان او را به نام جراح می‌شناسند. از مطالعة آثار وی چنین برمی‌آید که در جراحی نیز صاحب‌نظر بوده‌ است. وی دربارة سنگ کلیه‌ها و مثانه کتابی نوشته و درآن تأکید کرده‌ در صورتی که درمان سنگ مثانه با راه‌های طبی مقدور نباشد، باید به عمل جراحی پرداخت و در این کتاب از اسبابی که با آن عمل سنگ مثانه را انجام می‌داده، نام برده است.

رازی، کتابی دربارة خوراک دارد به نام منافع‌‌الاغذیه و مضارها که یک دوره کامل بهداشت خوراک است و در آن از خواص گندم و سایر حبوبات و خواص و ضررهای انواع آب‌ها و شراب‌ها و مشروبات غیرالکلی و گوشت‌های تازه و خشک و ماهی‌ها و … سخن گفته و فصلی در باب علل و جهات اشتها و هضم غذا و ورزش و غذاهای گوارا و پرهیزهای غذایی و مسمومیت‌ها دارد. رازي در كارهاي علمي، براي تجربة مشهود، اهميت زيادي قائل بود. او از زمرة پزشکانی است که بعضی از عقاید وی در درمان طب امروزی نیز به کار می‌رود، به ويژه در درمان بیماران با مایعات و غذا. پزشکان و پژوهشگران از کتاب‌ها و نوشته‌هاي رازی، در سده‌های متمادی بهره برده‌اند. ابن سینا، رازی را در علم طب بسیار عالی مقام می‌دانست و می‌توان گفت برای تألیف قانون، از كتاب الحاوی رازی، بهره فراوان گرفته است. بيشترين تأثیري كه رازی در علم شیمی از خود بر جاي نهاده، طبقه‌بندی مواد است. او نخستین کسی بود که موجودات را به سه گروه جمادی، نباتی و حیوانی تقسیم کرد.

رازی، مکتب جدیدی در علم کیمیا تأسیس کرد که آن را می‌توان مکتب کیمیای تجربی و علمی نامید، از آن رو که دانش کیمیایی کهن را با علم شیمی نوین دگرگون ساخت. ژولیوس روسکا دانشمند برجسته‌ای که در شناسایی کیمیای رازی به دنیای علم، بیشترین سهم و جهد را مبذول داشته، رازی را «پدر شیمی علمی و بانی مکتب جدیدی در علم تجربی» دانسته است. لازم به ذکر است که پیش از وی این لقب را به دانشمند بلند پایة فرانسوی، لاوازیه، داده بودند.

ابن ندیم، از قول رازی پزشک و طبیعت‌شناس بزرگ ایرانی، آورده است: «روا نباشد که دانش فلسفه را درست دانست و مرد دانشمند را فیلسوف شمرد، اگر دانش کیمیا در وی درست نباشد و آن را نداند».

در اروپا فرضیة اتمی را دانیل سرت در سال 1619 م، از فلاسفة یونانی گرفت که بعدها روبرت بویل آن را در نظریة خود راجع به عنصرها گنجاند. با آنکه نظریة بویل با دیدگاه‌های کیمیاگران (شیمی‌دانان) قدیم تفاوت آشکار دارد، اما از زمان فیلسوفان کهن تا زمان او، تنها رازی قائل به اتمی بودن ماده و بقاء و قدمت آن بوده است و با آنکه نظریة رازی با بویل و یا نگرش نوین تفاوت دارد، لیکن به نظریات دانشمندان شیمی و فیزیک امروزی نزدیک است.

ابوریحان بیرونی و عمر خیام نیشابوری بررسی‌ها و پژوهش‌های خود را، از جمله در چگال ‌سنجی زر و سیم، مرهون دانش رازی هستند. رازی از علوم فیزیولوژی و کالبدشکافی، جانورشناسی، گیاه شناسی، کانی‌شناسی، زمین شناسی، هواشناسی و نورشناسی آگاهی داشته است.

در کتاب سرّالاسرار او می‌خوانیم که مواد را به دو دسته فلز و شبه فلز (به گفته او جسد و روح) تقسیم می‌کند و اگر در این زمینه اشتباهاتی می‌کند، چندان گریزی از آن ندارد. برای نمونه جیوه را شبه‌فلز می‌خواند (که تا 40-50 سال پیش نیز همین واژه رایج بود) که اکنون فلز بودن جیوه مورد قبول است.

رازی از تأثیر محیط قلیایی بر کانة پیلیت، اسید سولفوریک فراهم کرد و با داشتن اسید سولفوریک به دست آوردن دیگر اسیدها آسان بود.

از تأثیر آب‌آهک بر نوشادور (کلرید آمونیوم)، اسید کلریدریک بدست آورد؛ با اثر دادن سرکه با مس، استات مس یا زنگار تهیه کرد که با آن‌ زخم را شستشو می‌دادند؛ از سوزاندن زرنیخ، اکسید آرسنیک یا مرگ موش فراهم کرد و برای نخستین بار از نارنج اسید سیتریک تهیه کرد.

او نخستین بار داروهای سمی آلکالوئیدی ساخت و از آن‌ها برای درمان بیمارانش بهره گرفت.

رازی، در فلسفه و الاهیات و ماوراءالطلبیعة و مجادلات مذهبی و فلسفی نیز کتاب‌هایی نوشته است.

رازی، به خدا و ماوراءالطبیعه اعتقاد داشت، ولی نبوت و وحی را نفی می‌کرد و ضرورت آن را نمی‌پذیرفت. در تفکر رازی همة انسان‌ها قدرت و توانایی رسیدن به معرفت و دانایی را دارند و لذا از لحاظ توانایی کسب معرفت با هم برابرند و بر یکدیگر هیچ برتری ندارند. از دیدگاه او مقتضای حکمت و رحمت الهی این است که انسان‌ها همگی به منافع و مضار خود آگاهی دارند و اگر خدا برای قومی پیامبری اختصاص دهد، به این معناست که آن‌ها را بر دیگر انسان‌ها برتری داده و این برتری باعث جنگ و دشمنی و در نهایت هلاکت انسان‌ها می‌شود که این با حکمت و رحمت الهی سازگاری ندارد. کتاب‌های فی ان للانسان خالقا متقنا حکیما که در آن دربارة خالق حکیمی که انسان را آفریده است، رساله الی علی بن شهید البلخی فی تثبیت المعاد که همچنان که از نام کتاب پیداست و ابن ابی اصیبعه نیز نوشته، در باب نقد نظریة منکران معاد نام برده، از نوشته‌های رازی است.

او همچنین کتاب‌هایی در مورد امامت نگاشته است، مانند: فی آثار الامام الفاضل المعصوم؛ فی‌النبوات که دیگران به طعن و استهزاء نام او را نقض‌الادیان نهاده‌اند. فی حیل المتنبین که دیگران به طعن نام او را مخارق الانبياء گذاشته‌اند.

دو کتاب بالا اکنون موجود نیستند. اما جنیفر مایکل در کتابش نقل قول‌هایی از این کتاب‌ها می‌آورد. همچنین احمد بیرشک می‌نویسد: «از تعلیمات او این بود که همة آدمیان سهمی از خِرَد دارند که بتوانند نظرهای صحیح دربارة مطالب عملی و نظری به ‌دست آورند، آدمیان برای هدایت شدن به رهبران دینی نیاز ندارند، در حقیقت دین زیان‌آور است و مسبب کینه و جنگ. او نسبت به همة مقامات همة سرزمین‌ها شک داشت».

رازی، از تفکرات فلسفی رایج عصر خود که فلسفة ارسطویی- افلاطونی بود، پیروی نمی‌کرد و عقاید خاص خود را داشت که در نتیجه مورد بدگویی اهل فلسفة هم‌عصر و پس از خود قرار گرفت. رازی را می‌توان برجسته‌ترین چهرة خردگرایی و تجربه‌گرایی در فرهنگ ایرانی و اسلامی نامید. وی در فلسفه تا حدودی به سقراط و افلاطون متمایل بود و تأثیراتی نیز از افکار هندی و مانوی در فلسفة وی به چشم می‌خورد. با این همه هرگز تسلیم افکار مشاهیر نمی‌شد، بلکه اطلاعاتی را که از پیشینیان به دست آورده بود، مورد مشاهده و تجربه قرار می‌داد و سپس نظر و قضاوت خود را بیان می‌داشت و این را حق خود می‌دانست که نظرات دیگران را تغییر دهد و یا تکمیل کند.

از آراء رازی اطلاع دقیقی در دست نیست جز در مواردی که در نوشته‌های مخالفان آمده‌ است. در نظر رازی جهان جایگاه شر و رنج است، اما تنها راه نجات، عقل و فلسفه ‌است. روان‌ها از تیرگی این عالم، پاک نمی‌شوند و نفس‌ها از این رنج رها نمی‌شوند مگر از طریق فلسفه. در فلسفة اخلاق رازی، مسأله لذت و رنج اهمیت زیادی دارد. از دید وی لذت امری وجودی نیست، بلکه آرامش پس از رنج است و رنج یعنی خروج از حالت طبیعی به ‌وسیلة امری اثرگذار و اگر امری ضد آن تأثیر کند و سبب خلاص شدن از رنج و بازگشت به حالت طبیعی شود، ایجاد لذت می‌کند. رازی فلسفه را چنین تعریف می‌کند که چون فلسفه تشبه به خداوند عزوجل است به قدر طاقت انسانی و چون آفریدگار بزرگ در نهایت علم و عدل و رحمت است، پس نزدیک‌ترین کسان به خالق، داناترین و دادگر‌ترین و مهربان‌ترین ایشان است.

در ماوراءالطبیعه رازی پنج اصل وجود دارد، که قدیم هستند: خالق، نفس کلی، هیولی اولی (ماده اولیه)، مکان مطلق و زمان مطلق یا دهر، که همین موجب شد که مسلمانان او را دهری بدانند.

رازی، در کتابش آورده است: «ادیان و مذاهب علت اساسی جنگ‌ها و مخالفت با اندیشه‌های فلسفی و تحقیقات علمی هستند. کتاب‌هایی که به نام مقدس آسمانی معروف‌اند، کتب خالی از ارزش و اعتباراند و آثار کسانی از قدما مانند افلاطون، ارسطو و سقراط خدمت مهم‌تر و مفیدتری به بشر کرده است».

از آثار مهمی که از رازی بر جای مانده الحاوي (دربارة طب، 30 ج)؛ الطب الروحاني مشهور به طب‌النفوس و الجامع الكبير را می‌توان نام برد.

اين مرد بزرگ گویا در پنجم شعبان سال ۳۱۳ ق، در 62 سالگي درگذشت و شاید در حوالي بغداد به خاك سپرده شده است.

پنجم شهريور ماه هر سال روز بزرگذاشت زكرياي رازي به نام روز داروسازي نامگذاري شده است.

اشتراک گذاری مقاله : Array
نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *