محمدِ بیرونی

محمدِ بیرونی، فرزند احمد، معروف به ابوریحان، در سال 362 ق، در شهر كاس، در اطراف خوارزم (ازبکستان کنونی، منطقه‌ای در مجاورت دریای آرال) که بعدها به افتخار او، اين شهر را بیرونی نام نهادند، متولد شد. کاس و جرجانیه دو شهر بزرگ این منطقه به شمار می‌آمدند و به گفتة برخي از تاريخ‌دانان، ابوريحان، به دليل اينكه در حومة (بيرون) این شهر به دنیا آمده بود، او را بیرونی لقب دادند. او در هر دو شهر کاس و جرجانیه زندگی کرد و پرورش یافت، مطالعه و تحصیل علم را درحالی که خیلی جوان بود، تحت نظر ریاضی‌دان و ستاره‌شناس مشهوری به نام ابونصرمنصور، آغاز نمود. در مورد پدر و مادر ابوریحان، اطلاع چندانی در دست نیست، ولی گويا او در کودکی یا نوجوانی، پدر خویش را از دست داد و همراه مادرش زندگی می‌کرد.

بی‌تردید، بیرونی از سن ۱۷ سالگی به انجام فعالیت‌های علمی مهمي مشغول بود. او در علومی چون: فقه، کلام، صرف و نحو، جغرافیا، ریاضیات، نجوم، کانی‌شناسی، پزشکی و دین‌شناسی به تحصیل پرداخت و در زمان خود به مقامي بالا رسيد. وی در سال ۳۷۹ ق، (در 17 سالگی) با مشاهدة بیشترین ارتفاع خورشید، عرض جغرافیایی شهر کاس را محاسبه کرد.

او در کتاب مالهند (كتابي در زمينة هندسه) نوشته است: «قسم می‌خورم که زندگی، یک فلسفة مهم است، اما همة مردمی که در این دنیا زندگی می‌کنند، فیلسوف نیستند..».

او به طرز ستیزه‌جویانه‌ای با ابوعلی‌سینا در مورد ماهیت نور و گرما مکاتبه می‌کرد. ۱۸ نامه از ابوعلی سینا، در جواب سؤال‌هایی که بیرونی مطرح کرده بود، موجود است. این نامه‌ها دربرگیرندة موضوعاتي چون: فلسفه، ستاره‌شناسی و فیزیک هستند.

ابوریحان بیرونی، تا 25 سالگی در زادگاه خود می‌زیست، تا اینکه در سال 387 ق، وطن را به قصد بخارا ترک کرد كه در آنجا از حمایت معنوی منصور سامانی برخوردار شد. در سال 388 ق اثر مهم خود الآثار الباقیه عن القرون الخالیه را که در مورد تاریخ است، به رشتة تحریر درآورد. او هفت سال به عنوان رایزن و ستاره‌شناس در خدمت خوارزمشاه ابوالعباس مأمون بن مأمون بود. در این زمان، سلطان محمود غزنوی، دربار مأمون را تحت فشار قرار داد تا دانشمندان گردآمده در آن دربار را، به غزنه بفرستد و دربار خود را به حضور آن‌ها بیاراید. از دانشمندان دربار مأمون، ابن سینا و ابوسهل عیسی، شبانه به سوی اصفهان گریختند، ولی بیرونی و ابوالخیر خمّار، دستگیر شده، به اجبار به غزنه فرستاده شدند. بیرونی، سی سالِ باقی‌ماندة عمر خود را در دربار پادشاهان غزنوی گذرانید.

فقيه ابوالحسن علي می‌گويد: «آنگاه كه نفس در سينة او به شماره افتاده بود، بر بالين وي حاضر آمدم. در آن حال پرسيد: حساب جدات فاسده را كه وقتي مرا گفتي، بازگوي كه چگونه بود؟ گفتم: اكنون چه جاي اين سؤال است؟ گفت: اي مرد، كدام يك از اين دو بهتر است، اين مسأله را بدانم و بميرم يا نادانسته و جاهل درگذرم؟ من آن مسأله بازگفتم. فراگرفت و از نزد وي بازگشتم و هنوز قسمتي از راه را نپيموده بودم كه شيون از خانة او برخاست».

بيروني به زبان‌هاي يوناني، هندي، عربي و بَربَر تسلط داشت. او مباحث متعددی را مطرح و نظریات جدیدی را ابداع کرد که کسی پیش از او، آن‌ها را بیان نکرده بود. او مشاهده‌گر دقیقی بود که پیشرو روش تجربی به شمار می‌رفت. بیرونی توانست با حمایت ابوعباس مأمون، در جرجانیه، دستگاهی بسازد که به وسیلة آن عبور نصف‌النهاری خورشیدی را مشاهده کند.

او تعداد زیادی از کتاب‌های خود را، به نام پادشاهان نوشته و با استفاده از حمایت معنوی پادشاهان، سعی کرده تا معلومات خود را به دیگران منتقل نماید. بر این اساس، او فردی درباری نبوده و فقط از موقعیت‌های گوناگون، برای نشر هرچه بیشتر علم استفاده می‌کرده است؛ حتي بارها مورد غضب سلطان محمود غزنوی قرار گرفت و یک بار به مدت شش ماه، در قلعة «نَنْدَنه» در هند، زندانی شده بود.

متأسفانه، آثار او کمتر به لاتین ترجمه شده‌اند و از اینرو در جهان غرب زياد شناخته شده نيست. بیرونی به علت سفرهای بسیار به هند، به زبان هندی و همچنین سانسکریت مسلط بود، کتاب‌های مختلفی از جمله: سیدهاتنا، الموالیدالصغیر و کلب یاره از هندی به عربی ترجمه کرد،.

برخی از تاریخ‌نگاران، تعداد آثار وي را بالغ بر180 عنوان ذکر کرده‌اند، ولي ابوريحان خود آثارش را 113 عنوان، ذكر كرده است. متأسفانه کمتر از یک پنجم آثار او باقی مانده‌اند كه چند نمونه از آن‌ها به شرح زير مي‌باشد:

در پزشکی و داروشناسی: ترجمة اصطلاحات دارویی و نام‌گذاری داروها به زبان عربی و پارسی برای اولین بار از زبان یونانی؛ در علم نجوم: رسالة فی معرفة سَمْتِ القبله (تشخیص قبله)؛ نظریة حرکت وضعی زمین؛ در علم جغرافیا: محاسبات طول و عرض جغرافیایی شهرها؛ ترسیم نقشه؛ در مورد زمان پیدایش عالَم: چگونگی پدید آمدن لایة سطحی زمین و تبدیل دریاها به خشکی (الجماهر في معرفة الجماهر). كتاب مالهند (دربارة تمدن و فرهنگ).

دقّت و اصابت نظر بیرونی مدیون مطالعات فلسفی او بود، امّا او در فلسفه پیرو روش متعارف عهد خویش یعنی روشی که به وسیلة فارابی و نظایر آنان تحکیم و تدوین شده بود، نبود؛ بلکه به باورهای ویژه و روش جداگانه و ایرادات خود بر ارسطو پایبند بود.

دانشنامة علوم، چاپ مسکو، ابوریحان را دانشمند همة قرون و اعصارخوانده است. به تازگي نيز كتاب التفهيم الاوائل الصناعة التنجيم توسط يونسكو ثبت جهاني شده است. در برخی از کشورها نام بیرونی را بر دانشگاه‌ها، دانشکده‌ها و تالار کتابخانه‌ها نهاده و لقب استاد جاوید به او داده‌اند.

او با دانشمندانی چون: ابن سینا، خواجه نصیرالدّین طوسی، ابن هیثم و ابوعُبید جوزانی هم عصر بود.

اين دانشمند بزرگ در سال 440 ق، در سن 78 سالگي درگذشت و در حوالي غزنه به خاك سپرده شد.

سيزدهم شهريور ماه هر سال، روز بزرگداشت ابوريحان بيروني است.

اشتراک گذاری مقاله : Array
نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *