باباطاهر همدانی
باباطاهر همدانی
مشهور به عریان
باباطاهر، در سال 326 ق، در همدان دیده به جهان گشود. وی شاعر متصوف و ترانهسرای سرشناس زبان پارسی است. بابا طاهر دوبیتیهایش را به لهجهای سروده که نشاندهندة زبان پهلوی است و بیگمان محبوبیت و شهرت وی مرهون توجهی است که به این زبان و به میهن خود داشته و در نهایت سادگی با آهنگ دلنشین، روح ایرانی را تسلی بخشیده است. علت نامگذاري وي به بابا، لقبی بوده که به پیروان وارسته میدادهاند و عریان به دلیل بریدن وی از تعلقات دنیوی و استفاده از لباسهای ساده و بیآرایه بوده است.
مسلک درویشی و فروتنی او که شیوة عارفان بزرگ بوده، سبب شد که گوشهگیری را اختیار نماید و به همين دليل احوال مفصلی از او در دست نیست، فقط در برخی از کتابهای صوفیه، یادی از مقام معنوی وي شده است.
منبعی قديمتر از راحةالصدور که اشاراتی به طاهر و مزار او در همدان دارد، نامههای عين القضات همدانی است که در سالهای 520 و 525 ق، از باباطاهر در کنار دو تن ديگر از عارفان بزرگ آن شهر، يعني شيخ برکه و شیخ فتحه یاد کرده است.
زرينکوب، در شرح حال باباطاهر نوشته: «در اينکه ذکری هم در کتب صوفيه چون تذکرةالاولياء، نفحات الانس و جز آنها از باباطاهر در بين نيست، حاکی از آن است که طريقة او در نزد مشايخ صوفيه مقبول نبوده است. با اين همه، بعد از عينالقضات و احتمالاً به سبب تأثير آثار او، ذکر طاهر در ادب شفاهی صوفيه به تدريج انتشار يافته است و از همين جاست که مخصوصاً از قرن نهم به بعد از نشر مقالات حروفيه و اهل حق، عنوان عارف و قدوةالعارفين هم گهگاه در حق او به کار میرفته، هرچند در مآخذ قدما جز در راحة الصدور و شايد مکتوبات عينالقضات ذکری از طاهر همدانی نيست».
در رباعیات بابا طاهر، شاعر از پریشانی، تنهایی و ناچیزی خود و درد هجران نالیده و با اشاره به وحدت جهان و دورافتادگی از علم نهان، حس اشتیاق معنوی خود را آشكار میكند. این شاعر و عارف وارسته در طول زندگی خود در انزوا و عزلت بوده و همین گمنامی و گوشهگیری وي سبب شده كه اطلاعات زیادی از وی باقی نماند.
غم عشقت بيابون پرورم كرد
هواي بخت بي بال و پرم كرد
بمو گفتي صبوري كن صبوري
صبوري طرفه خاكي بر سرم كرد
یکی برزیگرک نالان درین دشت
بخون دیدگان آلاله میکشت
همی کشت و همی گفت ای دریغا
بباید کشت و هشت و رفت ازین دشت
تن محنت کشی دیرم خدایا
دل با غم خوشی دیرم خدایا
زشوق مسکن و داد غریبی
به سینه آتشی دیرم خدایا
دگر شو شد كه مو جانم بسوزد
گريبان تا بدامونم بسوزد
براي خاطر يك سبز رنگي
همي ترسم كه ايمونم بسوزد
غم و درد مو از عطار واپرس
درازی شب از بیمار واپرس
خلایق هر یکی صد بار پرسند
تو که جان و دلی یکبار واپرس
یکــــی درد و یکـــی درمون پسندد
یکـــی وصل و یکی هجرون پسنده
مو از درمان و درد و وصل و هجرون
پسنـــدم آنچـــه را جـــانون پسنده
آرامگاه وی در شمال شهر همدان در میدان بزرگی به نام وی قرار دارد. بنای مقبرة باباطاهر در گذشته چندینبار بازسازی شده است. در قرن ششم هجری برجی آجری و هشت ضلعی بوده است. در دوران حکومت رضاشاه پهلوی نیز بنای آجری دیگری به جای آن ساخته شد. درجریان این بازسازی لوح کاشی فیروزهای رنگی مربوط به سده هفتم هجری به دست آمد که دارای کتیبهای به خط کوفی برجسته و آیاتی از قرآن است و هم اکنون در موزه ایران باستان نگهداری میشود. احداث بنای جدیـد در سال ۱۳۴۴ خ، به دستور محمدرضا شاه با همت انجمن آثار ملی و شهرداری وقت همدان و توسط مهندس محسن فروغی انجام شد. این بنای تاریخی طی شمار ۱۷۸۰ در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۳۷۶ به ثبت آثار تاریخی و ملی ایران رسید. در اینباره، عطا حسنپور، یکی از باستانشناسان و کارشناسان میراث فرهنگی استان لرستان توضیح داد: «در لرستان لقب «بابا» برای کسانی به کار میرود که اهل حق هستند و احتمالاً مقبرهای که به نام باباطاهر در خرمآباد است، به یکی از همین افراد تعلق دارد؛ اما قطعا این فرد باباطاهر عریان همدانی نیست، زیرا قدمت آرامگاه موجود در خرمآباد به دوران صفوی میرسد».
اسدالله بیات، از میراث فرهنگی همدان گفته: «براساس منابع تاریخی، طغرلبیگ سلجوقی در سال 447 ق، وقتی به همدان آمد، به دیدن باباطاهر رفت و این نشان میدهد که او در این شهر بوده و در همین شهر هم فوت کرده است؛ اما آنچه اطلاع دقیقی از آن در دست نیست، محل تولد باباطاهر است. شاید او اصالتاً اهل همدان بوده و یا از جای دیگری به همدان رفته باشد».
باباطاهر، به اعتقاد مردم لرستان، لر و از اهالی خرمآباد بوده است. باباطاهر را در گویش لری بّاوطاهِر تلفظ میکنند. در آثار و دوبیتیهای او از برخی کلمات و اصطلاحات لری استفاده شده است و این دلیلی است که مردم لرستان این شاعر را اهل استان خود میدانند. آرامگاه باباطاهر در خرمآباد، در فهرست آثار ملی ایران قرار دارد. این مقبره در ضلع غربي قلعة فلكالافلاك و در كنار خانة قديمي آخوند ابو (که در حال حاضر به خانه جهانگرد معروف است و مربوط به دورة قاجاریه است)، قرار دارد. سبك بناي مقبره ساده و متشکل از ساختمان اصلي به صورت 8 ضلعي، ارتفاع گنبد تا كف 6 متر است. بر روي مزار، ضريحي چوبي وجود داشته كه از بين رفته است. اتاق كوچكي به بدنة غربي بنا در دورة معاصر الحاق شده بود، كه به آن قلندر خانه ميگفتند. اين بنا احتمالاً مربوط به دورة صفوی است و به همین دلیل میگویند این بنا مربوط به شخص دیگری است.
شاید بتوان نتیجه گرفت که باباطاهر اصالتاً لر بوده که خانواده او به همدان کوچ کردهاند و آن آرامگاه موجود در خرمآباد، خانة پدری یا مقبرة پدر وی میباشد.
اين شاعر نامي در سال 410 ق، در سن 84 سالگي درگذشت و در شهر همدان به خاك سپرده شد.