خط عربی


در خصوص تاریخچه خط دیدگاه‌های فراوانی وجود دارد. علمای قدیم دیدگاه‌هایی دارند که امروزه با توجه به یافته‌های جدید در مورد درستی آن تردید وجود دارد. دانشمندان امروزی از خاورشناسان و پژوهشگران معتقدند که خط کوفی یا عربی از خط نبطی گرفته شده‌، که در شبه جزیره طورسینا منتشر شده ‌بود.
خط نبطی در صحرای سوریه در منطقۀ دولت «بنی غسان» بین تجار رواج داشته و تغییرات یافته و سپس توسط تجار به مراکز تجاری و فکری حجاز منتقل شده و منتشر گردیده ‌است. به احتمال زیاد در این تغییرات مردم حیره و اتباع دولت «آل منذر» که با مکه و مدینه روابط تجارتی داشته‌اند نیز سهیم بوده‌اند. بعضی معتقدند که اعراب خط نبطی را از «حوران» در جریان مسافرهای خود به شام و به وسیلۀ تجار آموخته‌اند. خط عربی یا خط اسلامی از خط نبطی و خط نبطی از خط آرامی گرفته شده و یمنی‌ها هم مستقیماً خط مُسند را از آرامیان گرفته‌اند.
قدیم‌ترین سندی که به دست آمده کتیبۀ معروف به «نقش نماره» است که تاریخ آن ۳۲۸ پ م است، دومین سند، کتیبه معروف به «نقش زبد» است متعلق به ۵۱۱ پ م و سند سوم، کتیبه «نقش حران» است که تاریخش ۵۶۸ پ م می‌باشد. آنچه از این آثار اسلامی به دست می‌آید آن است که خط کوفی زودتر به شکل نوشتار درآمده شده و اصلاح گردیده است.

این خط به واسطه اینکه حروفش بهتر از حروف نسخ که در ابتدا هر دو بی نقطه و اعراب نوشته می‌شدند بود، یعنی حروف متشابه کمتر داشت، خاص نوشتن قرآن، کتیبه‌ها و کتب علمی قرار گرفت، همچنان که نسطوریان و سریانیان خط سریانی و سطرنجیلی را و عبریان خط مُرَبّع را مخصوص کتب مقدس دینی و کتاب‌های علمی قرار داده بودند و خط نسخ برای مکاتبات خصوصی و رفع حوایج عادی به کار می‌رفته ‌است.
برابر آنچه که در نوشته‌ها و کتب نویسندگان سرشناس پس از اسلام آمده، اولين شخصى که به خط عربی نوشت «مرا مر ابن مرّه» از شبه جزيرۀ عربستان بود و اولين کسى که در صدر اسلام قرآن را نوشت و به حسن خط شهرت داشت «خالد ابن ابوهياج» بود که براى «عمر بن عبدالعزيز» قرآنى با زَر نوشت. بعد از آن که کوفه به صورت شهر بزرگى درآمد، «خط کوفى» در اين شهر رواج يافت. قديم‌ترين قرآن به خط کوفى متعلق به اواخر قرن سوم هجرى است. بعد خط نسخ در کتابت قرآن، به جاى خط کوفى به کار رفت و در قرن چهارم به بعد خطوط ديگرى توسط خوشنويسان ايرانى پديد آمد و تا مدت‌ها بعد از تکوين خط‌هاى عربي، خوشنويسى مقامى والاتر و بالاتر از نقاشى داشت.
در قرون اول اسلامی دانشمندان و ادیبانی که در علوم قرآنی زبردست‌تر بودند در دو شهر کوفه و بصره گرد آمده بودند و در میان بصریان و کوفیان در بسیاری از مسائل ادبی اختلاف بود. در کوفه چون خطوط قدیم سامی را برای زبان تازی مناسب و کافی نمی‌دانستند از خط آرامی خطی اختراع کردند که به «خط کوفی» معروف شد. خط کوفی نخستین بار توسط «ابوالاسود» در دوران حضرت علی بن ابیطالب، نقطه‌گذاری شد، که در نوشتن قرآن استفاده نشده بود تا در اواخر حکومت بنی‌امیه مورد استفاده قرار گرفت.
خط کوفی برای چند قرن تنها خط مشترک زبان عربی و پارسی بود و حتی در زمانی که خطوط دیگر رواج یافت تا مدت‌ها خط کوفی را در کتیبه‌ها و گاهی در کتاب‌ها یا سرفصل کتاب‌ها برای زینت به کار می‌بردند و به همین جهت انواع مختلف از خط کوفی در نواحی مختلف قلمرو اسلام پدید آمده است. در آغاز، خط کوفی نقطه و اعراب نداشت و پس از چندی این تصرف را در آن کردند. همۀ خط‌های مختلفی که بیشتر آن را در ایران، ایرانیان وضع کرده‌اند، در نتیجۀ تصرفات و اصلاحاتی که در خط کوفی انجام شد، فراهم گردیده است.

خط مشهور به عربي ريشه در خط آرامي دارد و طرز تكوين آن با خطوط پالمير يا استرنجلو شباهت دارد. از اواخر دورۀ امويان و اوايل عباسيان، قلمرو خط عربى وسعت يافت و به تدريج در ايران و مصر و شمال آفريقا رواج يافت و کم کم از دو خط مذکور، نمونه‌های ديگرى پديد آمد.
شهر تیسفون، در حملۀ مسلمانان عرب غارت و ویران شد و در اثر این کار، عدۀ زیادی از اهالی آن به ویژه ثروتمندان، اشراف و زمین‌داران بزرگ، به جاهای دیگری در ایران به ویژه به خراسان مهاجرت کردند، آنان فکر می‌کردند که خراسان به علت دوری در دسترس مسلمانان نخواهد بود. پس از این، مهاجرت‌های دیگری هم به خراسان صورت گرفت که بیشتر آن مربوط به قیام شیعیان در میان‌رودان به رهبری مختار ثقفی و به خونخواهی فرزندان حضرت علی بود که پس از جنگ‌های طولانی و حتی پیروزی اولیه و در اختیار گرفتن کوفه به شکست انجامید و قتل عام شیعیان در میان‌رودان آغاز شد. از این عده هر که توانست به ایران و به ویژه فارس، سیستان و خراسان گریخت.
«جاحظ» باستان نگار و نویسنده عرب زبان، درباره مردم این زمانه می‌نویسد: «آنها بی‌دانش بودند و توانایی بر نوشتن نداشتند». «ابن خلدون» می‏گوید: «تازیان در ابتدا هیچ دانش و پیشه‌وری و یا هنروری را نمی‌دانستند و این به فراخور زندگی ساده و نخستین آنها بود … در ابتدا تیره‌های تازی آموزش و نوشتن و نگارش را نمی‌شناختند و به سوی آن نمی‌رفتند و نیازی هم به آن پیدا نمی‏کردند … بی‌دانشی در آن روزگار یک شیوه همگانی به شمار می‏رفت».

نگاره 42: نمونه خط کوفی

خط نبطي از خط مسند (الفبای عربستانی جنوبی باستان یا یمنی باستان یا المُسنَد شاخه‌ای از الفبای نیاسینایی می‌باشد که در سده ۹ «پیش از میلاد» پدیدآمد.) آمده و خط حميريان بوده كه در يمن زندگي مي‌كردند. و يمني‌ها نیز خط خود را از آرامي‌ها گرفته بودند كه از خطوط متداول ايران در دوره هخامنشي و اشكاني بود. نام خطي كه از حيره به حجاز رفته، مشخص نيست و مردم حيره، زمان آل منذر، خط خود را «جزم» مي‌گفتند كه جدا و قطع بود. به همین دلیل می‌توان نتیجه گرفت که خط عربي از سرزمين ايران سرچشمه گرفته و در حجاز رايج شده است.

نگاره 43: برگی مربوط به یک قرآن، قرن ۱۷۱۶ میلادی.

بالای صفحه: «لااله‌الاالله محمدرسول‌الله» به خط کوفی‌کتیبه

پایین صفحه: ۴ سطر ادعیه به خط محقق‌کتیبه‌ایعمودی: خط ثلث‌کتیبه‌ای

عرب‌ها شمار زیادی از واژه‌های پارسی را در برابر گویش خود تغییر دادند و شماری از همین واژه‌ها به‌ وسیلۀ ایشان و کارگزاران ایرانی آنها به پارسی وارد شد. چند نمونه از این گروه واژه‌های «فارس»، «فیل»، «فردوس»، «ابریق» و «قهستان» هستند که به ترتیب از واژه‌های پارسی «پارس»، «پیل»، «پردیس»، «آبریز» و «کوهستان» ساخته شده‌اند. عربی‌سازی‌ شمار دیگری از واژه‌های پارسی و راه یافتن آنها به پارسی از الگوی پیچیده‌تری پیروی می‌کند. یک نمونه واژه «جنحه» است که در پارسی کنونی کاربرد حقوقی دارد. این واژه از مفرد کردن واژه «جُناح» ساخته شده‌ است، اما «جناح» خود عربی شدۀ واژه پارسی «گناه» است! واژگانی مانند «بهلوان» (پهلوان) و «مهرجان» (به طور عمومی جشن) در عربی نیز معرب واژگان پارسی هستند.
خط عربي اوليه پیش از اسلام توسط «حرب ابن اميه بن شمس» وارد مكه شد و حرب، در اثناي سفر خود خط را از چند نفر آموخت. «بشر بن عبدالملك» برادر «اكيدر بن عبدالملک» و از اهالی كنده بود و با «حرب ابن اميه» وارد مكه شد و دختر او صهبا را به همسری گرفت و خط را به جمعي از اهل مكه تعليم داد.
حروف الفباي قديمي‌ترين خط عربي، به نوشته‌هاي نبطي شباهت دارد كه شكسته‌نويسي بوده که از خط نبطي اشتقاق يافته بود.

نگاره 44: برگی از قرآن متعلق به سده ۴ هجری قمری این آیات بر روی پوست به خط کوفی نوشته شده‌اند. نقاط حروف به رنگ‌های آبی، نارنجی، سبز و قرمز هستند.

ظاهراً این گروه که در زمان رسول اکرم، خط داشته‌اند برخی به خط آرامی و برخی به خط حمیری و شاید برخی هم به خط قبطی آشنا بوده‌اند و این هر سه خط در میان اصحاب رسول اکرم رواج داشته است، بسته به اینکه هر یک در کدام ناحیه خط آموخته بودند. در زمانی که عثمان خواست آیاتی را که بر پیغمبر نازل شده بود، در یک نسخه جمع کند و قرآن را به صورت امروز درآورد، آیات قرآن پراکنده بود زیرا که در هر زمان که آیه‌ای نازل شده بود، هر یک از کاتبان وحی که حاضر بود، آن را روی سنگی یا چوبی یا لیف خرما، یا هرچه می‌یافتند، می‌نوشتند و هر کس، این گونه قسمتی از قرآن را به یاد داشت و همۀ قرآن نزد هیچ یک از ایشان نبود. برخی از این کاتبان نیز در جنگ‌ها کشته شده بودند.
نخست، عمر بن خطاب، در زمان خلافت ابوبکر، خلیفۀ اول، «زید بن ثابت» را که از کاتبان وحی بود، مأمور کرد قرآن را تدوین کند. وی آنچه را که بر روی سنگ، چوب و لیف خرما نوشته بودند یا اصحاب از بر کرده بودند، گرد آورد و در روی اوراق جداگانه به نام «صحیفه» نوشت و چون با هم گرد آوردند «مصحف» نام گذاشتند. زید بن ثابت، این نسخه را به ابوبکر داد و پس از مرگ ابوبکر به دست عمر رسید و او به دختر خود حفصه همسر پیامبر اکرم بخشید.
سرانجام عثمان هم دست به این کار دست زد و چون در میان نسخه‌های مختلف از یک آیه که چند تن نوشته بودند یا چند تن از بر خوانده بودند اختلاف بود، وی یکی از روایات را که بهتر می‌دانست ترجیح داد و ظاهراً ترتیب امروزی قرآن از اوست و برخی نیز گفته‌اند که او آیاتی از قرآن را از بین برده است.

در هر صورت قرآنی که عثمان ترتیب داده از روی چهار نسخه بوده که وی آنها را بر نسخه‌های دیگر ترجیح داده و حتی گفته‌اند هریک از آن نسخه‌ها در یک ناحیه از قلمرو اسلام فراهم شده بود. نسخۀ «ابی بن کعب» در دمشق، نسخۀ «مقداد بن عمرو» در شهر حمص (در میان دمشق و حلب)، نسخۀ «عبدالله بن مسعود» در کوفه و نسخۀ «ابوموسی اشعری» در بصره فراهم شده بود و چون هر یک از این چهار نسخه در ناحیۀ دیگری تدوین شده بود، در زبان هر یک از این چهار ناحیه خصوصیات و لهجۀ دیگری وجود داشت. ناچار در میان این چهار نسخه و چهار روایت قرآن اختلافی در لهجه و طرز ادا کردن برخی از کلمات بوده که به همین جهت بعضی از آیات را به دو و گاهی به چند اِعراب مختلف باید خواند و برخی تا چهارده روایت قائل شده‌اند. چنانکه خواجه حافظ فرموده است:

عشقت رسد بفریاد، ار خود بسان حافظ
قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت

انواع و اقسام خطوط اسلامي عربی، ريشه در دو خط كوفي و نسخ ناقص دارد. تكامل خطوط در طي 6 دوره متفاوت صورت پذيرفت كه شامل:
1- تطوّر ابتدايي: خط در اين دوره كوفي ساده بود كه در ابتدا بدون نقطه و اعراب بود و ضوابط نداشت و خواندن آن مشكل بود و بيشتر قرآن‌هاي سده اول اسلامي با اين خط نوشته مي‌شد كه تمام سطح بود و دور نداشت.
بعدها به دليل انتشار دين اسلام در تمام سرزمین‌های تازه مسلمان شده و به جهت جلوگیری از تحريف قرآن يكي از شاگردان ایرانی امام علي (ع) به نام «ابوالأسود دوئلي» در سال 69 ق نقطه را ابداع كرد و مشكل خواندن قرآن را تا حدودي رفع نمود. بعدها نقطه‌گذاري حروف، در اواخر حکومت بني‌اميه در زمان عبدالملك توسط «نصر بن عاصم» و «يحيي ابن يعمر اهوازي» صورت گرفت و از نقاط قرمز رنگ در بالاي حروف، استفاده می‌شد تا اينكه در نهايت حركات و ضوابط نزديك به شكل امروزي به دست «خليل بن احمد فراهيدي» در سال 170 ق وضع شد.

نگاره 46: خط کوفی اولیه مربوط به سده اول یا دوم هجری/هفتم یا هشتم میلادی


در قرن اول اسلامي، خط به صورت ساده بود كه به رسم‌الخط مكّي، مدني و كوفي نوشته مي‌شد. در اواخر حکومت بني‌اميه و اوایل حکومت بني‌عباس از عربستان خارج شد و در طول 3 قرن به انواع مختلف درآمد. در زمان عباسيان (132-656 ق) خط كوفي به رتبه بالا رسيد و 50 نوع از آن به وجود آمد. معروف‌ترين آن كوفي محرر، مشجر، مربع، مدور و متداخل است. اين خط تا قرن 7 و 8 ق معمول بود و بيشتر در كتيبه‌ها و سر سوره‌هاي قرآن و عناوين كتب به كار مي‌رفت که در قرن 11 ق، به كلي فراموش شد. خط كوفي به دو دسته مشرقي و مغربي تقسيم شده است.
كوفي مغربي، ريشه در خطوط كوفي قديم دارد و كهن‌ترين خط مغرب زمين است كه قدمت آن را به سال 300 ق، می‌رسد و به خط «قيرواني» معروف است. بعد از انتقال پايتخت از قيروان به اندلس نام خط اندلسي
يا قرطبي مرسوم و معروف شد. كوفي مغربي مانند: قيرواني، اندلسي، قرطبي، فاسي، تونسي، جزايري و
سوداني است.
خط كوفي مشرقي در مصحف‌نويسي، كتيبه مساجد، كاشي كاري، ظروف فلزي و سنگي به كار مي‌رفت. خط تونسي را چاشني خط نسخ مي‌دانستند و مشابه خط مشرقي است.
شيوه دوم شيوه ايراني است و شيوه سوم مختلط مي‌باشد.
خط کوفی مشرقی شامل:
الف- كوفي ساده (محرر): در قرآن و در كتيبه‌هاي قرن 1 ق به كار رفت و كتيبه مسجد ابن طولون در قاهره به اين خط است. از شيوه كوفي ساده ايراني اكثر قرآن‌هايي كه در ايران نوشته شده، را مي‌توان نام برد.
ب- كوفي تزئيني: در اين نوع بر خلاف شیوه ساده كه با اصول معيني نوشته مي‌شد، فقط حروف الفبا رعايت مي‌شود و اكثر سخت و پيچيده است و در آن تصرف و ابداع شده و براي ايجاد نظم و ترتيب و ايجاد قرينه‌سازي زمينه متن را با نقاشي و شاخه و برگ و تزیين هندسي پر مي‌كنند كه حروف در آن پنهان شود. انواع آن شامل: مشجر، مورق، مزهر، مظفر، معشق، موشح است. منشعب و ريحاني، دو نوع ديگر خط كوفي تزئيني هستند.

نگاره 47: خط کوفی :مسجد جامع قزوین

پ- كوفي بنايي (معقلي): منحصر به بنا با زمينه مربع، مستطيل، متداخل بود كه با طرح هندسي از تيموري و صفوي، به كار رفت و به صورت‌های آسان، متوسط و مشكل مي‌باشد.

نگاره 48: خط کوفی بنایی

2- تطور عظيم: خاندان بني‌اميه و بني‌عباس در رواج خط كوفي بسيار كوشيدند به نحوي كه دوره عظيم خط در زمان خلافت آنان صورت گرفت كه دو دوره داشت؛ اولی پیش از مأمون كه دوره تحول و اختراع اقلام بود و ديگري در دوره خلافت مأمون كه با دسته‌بندي اقلام همراه بود. اين خطوط شامل: قلم جليل، سجلات، ديباج، طومار كبير، ثلثين صغير ثقيل، زنبور، موامرات حرم عهود، قصص، اجوبه، نصف ثقيل و ثلث كبير.
3- تطور سوم: اين دوره مصادف با زمان «ابوعلی محمد ابن مقله بيضاوي شيرازي» وزير ایرانی دربار عباسي در سال 328 ق و برادرش بود. كار ابن مقله پايان دادن به بي سروساماني اقلام و پيش‌گيري از هرج و مرج در خط و انتخاب 14 نوع خط و اصلاح خطوط و ايجاد قاعده و سطح و دور است. او ابعاد حروف را هندسي نمود و 12 قاعده در خوشنويسي ايجاد كرد، این قواعد عبارتند از: ترکیب، کرسی، نسبت، ضعف، قوت، سطح، دور، صعود مجاز، نزول مجاز، اصول، صفا و شأن.
ابن مقله از خطوط كوفي 6 خط متفاوت ايجاد كرد كه به نام اقلام سته معروف است که طبقه‌بندی آن مانند خطوط 7 گانه قبل از رواج دین اسلام در ایران می‌باشد.
 خط ثلث: از خطوط ابداعي ابن مقله است كه ريشه در خط كوفي دارد و به نام «مادر خطوط» معروف است. خاندان بني‌عباس در زمان مأمون در رواج آن بسيار كوشيدند. خط ثلث جزو خطوط محكم و مستدير است، براي نوشتن كتيبه‌ها و سرلوح و عناوين به كار مي‌رفته، وجه تسميۀ آن چندین دلیل دارد، برخي می‌گويند چون در ابتدا به ورقي به قطع ثلث كتابت شد، به اين نام معروف گردید و برخي می‌گويند چون سطح و دور آن شش دانگ است، يعني يك سوم آن را «ثلث» گويند. اين خط به خط نسخ شبيه است، با اين تفاوت كه در ثلث حروف تشعير دارد يعني انتهای حروف تند و تيز است و هم دور و خميدگي حروف آن بيشتر از خط نسخ است.

نگاره 49: نمونه‌ای از خط ثلث

نگاره 50: نمونه خط ثلث

تکامل تدریجی ثلث به عنوان خطی تزئینی توسط ابن مقله، ابن‌بواب و یاقوت مستعصمی شکل گرفت. ابن ‌بواب زیبایی و ظرافت را با خط ثلث همراه کرد. خط ثلث در ایران برای نوشتن عنوان سوره‌های قرآن کریم، پشت جلدنویسی، سرلوحه‌ها و به خصوص در کتیبه‌ها و کاشی‌کاری‌ها به‌کار رفته ‌است و هنوز نیز رایج است.

نگاره 51: ثلث اولیه به خط ابن مقله

نگاره 52: کتیبه ثلث در تاج محل هندوستان به خط امانت خان شیرازی

خط نسخ: نسخ یعنی نسخه برداری یا رونوشت کردن و کپی کردن، خط نسخ در واقع اولین خطی بود که برای تکمیل کردن نواقص و اشکالات خط کوفی و اضافه کردن اعراب و حرکات و آواها اختراع شد. این خط از دو خط قبطی و سریانی اخذ شده بود. در كتيبه‌هاي قبل از اسلام نوعي از نسخ رواج داشت. در آغاز اسلام تا نيمه‌هاي قرن 1ق، این خط براي كتابت نامه‌ها به كار مي‌رفت و همزمان با كوفي تا قرن 3 و 4 ق به صورت ناقص رواج داشت. خط «نسخ ناقص» به نام نسخ حجازي معروف بود که دوران ترقي آن از اواخر قرن 3 و 4 ق است، خطي يكنواخت، كامل، معتدل، منظم و روشن است. اين خط دارای 2 قسمت دور و 4 قسمت سطح است و ابن مقله این خط را به اوج و کمال رساند. انواع خط نسخ به نام‌هاي زیر معروفيت دارد:
نسخ تركستاني، تركي، تعليق، شرقي، نيريزي.
خط نسخ در قرن 12 ق توسط احمد نيريزي از ثلث به نسخ كامل تمايز يافت و به نام نسخ ايراني، معروف شد.

نگاره 53: نمونه خط نسخ

خط توقيع: این خط ريشه در خط ثلث دارد و با دو شيوه متداخل در ممالك عربي رواج يافت كه شامل خط اجازه و ديگري از قطعات خط استادان ايجاد شد. اين خط را با اين نام خوانند زيرا خلفا و وزرا بر پشت كتب و نامه با اين خط مي‌نوشتند. توقيع در لغت به معناي دستخط و امضا است و در عرف خطاطان خطي است كه ريشه در خط ثلث خفيف دارد كه دور و سطح آن همسان و برابر است. شيوه مشهور و كهن آن همان توقيع مطلق است كه در كتابت به اندازه ثلث است. اين شيوه را برادر ابراهيم سنجري به نام «يوسف» اختراع كرد و فضل بن هارون ذوالرياستين پسنديد و دستور داد تا مكاتبات ديواني را با آن كتابت كنند و به آن «رياسي» مي‌گفتند. شيوۀ آن با ثلث هماهنگ است، اما تفاوت‌هايي با ثلث دارد يعني قلم توقيع مدورتر است. در خط توقيع حروف گردتر و گودتر از حروف ثلث است. شيوه‌اي از اين خط در سده 9 ق در كتابت مجوزهاي فرهنگي و اجازه نامه‌هاي معمول در نظام خوشنويسي رواج يافت كه به نام خط اجازه معروف بود. خط اجازه ظاهری نازك و ظريف دارد و حروف در آن دور بيشتري دارد تا در توقيع مطلق. قواعد این خط نظیر خط ثلث است امّا کمی ریزتر از آن و ترکیبات آن فشرده‌تر و اتّصالاتش بیشتر است. کوچک‌تر بودن حروف توقیع نسبت به ثلث و در بعضی موارد پیروی از خط نسخ موجب سهولت در کتابت آن شده است.

نگاره 54: نمونه خط توقیع

 خط محقق: از باب حقق – تحقيق مي‌آيد به معني استوار و محكم است. خطي شكوهمند، وزين و درشت است با فواصل منظم و معين و بدون تداخل است. در این خط دنباله‌های کشیده به انتهای‌ تند و تیز و مویین ختم می‌شود و از این رو آن را خطی خشک می‌نامند و مدار هندسی این خط بر مبنای چهار و نیم دانگ سطح و یک دانگ و نیم دور می‌باشد .يك چهارم آن دور و بقيه سطح است که در عهد بني عباس در عراق نسخه‌برداران با آن مي‌نوشتند و به آن «عراقي» يا «وراقي» نیز مي‌گفتند. خط محقق از ثلث گرفته شده يعني يك نقطه بر ثلث افزوده و سطح آن را بيشتر كرده‌اند. اين خط بيشتر شبيه كوفي ساده است. در خط محقق هيچ حرفي با حروف ديگر اشتباه نمي‌شود چون حروف به صورت ثابت هستند. در این خط اشکال حروف یکدست، یکنواخت و درشت اندام است که با فواصل منظم و بدون تداخل حروف می‌باشد. البته با وجود اینکه ابن مقله این خط را تحت کنترل قانون منسوب خویش درآورد و اصلاحاتی را در آن بوجود آورد اما تکامل واقعی آن بعدها در دستان ابن بواب تحقق یافت.

نگاره 54: نمونه خط توقیع

نگاره 55: نمونه خط محقق (آیات 75 و 76 سورۀ یوسف)

نگاره 56: برگی از قرآن به خط محقق

خط رقاع: کلمه رِقاع جمع رُقعَه است به معنی پاره‌ها و نوشته‌های مختصر و به معنی صفحه کوچک است. گونه‌ايي خط است كه با آن مكاتبات ديواني و قصه‌ها را بر روي رقعه كتابت مي‌كردند و حروف و صور آن به ثلث و توقيع شباهت دارد. به نسبت با توقيع، رقاع دور بيشتري دارد. خطي مانند ثلث و توقيع است. قلمي است كه رقعه‌هايي بر برگ‌هاي كوچك در مكاتبات لطيف و داستان‌ها و حكايات مي‌نوشتند. این خط از ترکیب و تغییر دو خط نسخ و ثلث ایجاد شده و شباهت بسیار زیادی به خط توقیع دارد که بیشتر برای امضاء کردن آثار به‌کار می‌رفت. تفاوت خط توقیع با رقاع بیشتر در درشتی و ضخامت بیشتر حروف نسبت به رقاع هستند و قوس‌ها نیز کم انحناترند. پدیدآوردن و یا حداقل سامان‌دادن و منزه‌کردن تمامی خطوط ششگانه را از ابتکارات ابن مقله می‌دانند؛ اما در کتاب الفهرست اثر ابن ندیم اختراع این خط به ذوالریاستین فضل بن سهل نسبت داده شده است.
این خط از خطوط محبوب خوشنویسان عثمانی بود، که به تدریج توسط دیگر خوشنویسان ساده‌تر شد و به صورت خط رقعه درآمد که امروزه از رایج‌ترین و متداول‌ترین خطوطی است که در سرتاسر دنیای عرب به‌کار می‌رود.
این خط از ترکیب و تغییر دو خط نسخ و ثلث ایجاد شده و شباهت بسیار زیادی به خط توقیع دارد که بیشتر برای امضاء کردن آثار به‌کار می‌رفت. تفاوت خط توقیع با رقاع بیشتر در درشتی و ضخامت ِ بیشتر حروف نسبت به رقاع هستند و قوس‌ها نیز کم انحناترند.

نگاره 57: نمونه خط رقاع

خط رقاع بر اثر نیاز به تندنویسی و مختصرنوشتن، در مکاتبات به‌کار می‌رفته است و اغلب بر روی کاغذهایی در ابعاد کوچک نوشته می‌شده و یا در نگارش کتاب‌های عرفی و غیر مذهبی به‌کار می‌رفته است.
از نظر تشابه و مقایسه، جایگاه رقاع در مقابل خطوطی مانند نسخ و ثلث در خطوط ششگانه، شبیه به خط شکسته نستعلیق در مقابل خط نستعلیق در خوشنویسی ایرانی است.
 خط ريحان: خط ریحان نام سبکی از خوشنویسی به خط عربی- فارسی است. پس از محقق آمده و از آن جدا شد. ريحان به معني ناز بو و گياه خوشبو است. بسيار ظريف و لطيف و شكل كوچك محقق است. نوشتن حروف ريحان مانند محقق است جز اينكه حروف ريحان نازك است و محقق و ريحان هر دو شبيه ثلث‌ هستند. (الف) در محقق راست و كلفت و در ريحان راست و باريك است. در قرن 10 و 11 ق خطوط محقق و ريحان در نوشتن مصحف و ديوان به كار مي‌رفت. اين خط منسوب به ريحاني متوفاي 219 ق يا ابن مقله است. يك قسمت و نيم دور دارد و 4 قسمت و نيم سطح است.

نگاره 58: نمونه‌ای از خط ریحان


4- تطور چهارم: به دست ابوالحسن علي بن هلال مشهور به «ابن بواب» (413 ق) در عهد القادر بالله عباسي و بهاءالدوله ديلمي بود. ابن بواب شاگرد دختر ابن مقله بود و كارش تكميل عده خطوط انتخابي ابن مقله براساس قواعد هندسي آن است كه در نهايت قلم ريحان پديد آمد.
5- تطور پنجم: دوره تعديل خطوط و تثبيت خطوط شش‌گانه ابن بواب توسط ياقوت مستعصمي در سال 698 ق است. وي اقلام سته یا خطوط شش‌گانه را تثبيت و تكميل كرد. این خطوط که از آنها به‌ عنوان خطوط اصول هم نام برده می‌شود، شش خط اصلی در خوشنویسی اسلامی هستند که در تمامی کشورهای اسلامی ازجمله ایران رواج داشته‌اند و هنوز هم اغلب آنها مورد استفاده خوشنویسان هستند. هر یک از این خطوط یا قلم‌ها دارای قواعد و نظم معینی می‌باشند.
6- تطور ششم: اين دوره زمان پيدايش 3 خط جديد است كه در فاصله سه قرن در ايران ابداع شد و از قرن 6 و 7 ق شروع و در قرون 8 و 9 ق پخته و در قرون 10 و 11 ق كامل گرديد. اين سه خط شامل: تعليق، نستعليق، شكسته نستعليق است.
 خط تعليق: برگرفته از توقيع، رقاع و نَسخ ايراني است. تعليق در لغت به معني درآميختگي و در عرف خطاطان خطي است كه بين رقاع و توقيع آويخته و معلق است. این خط حدود صد سال رواج کامل داشت و پس از آن رفته رفته با پیدایش نستعلیق و سپس شکسته نستعلیق از رواج آن کاسته شد و رونق سابق را از دست داد. عده‌ای ابداع این خط را به خواجه تاج سلمانی اصفهانی نسبت می‌دهند. اما در واقع او این خط را قانونمند کرد و بعدها به وسیله خواجه عبدالحی منشی استرابادی برای آن قواعد و اصول بیشتری به‌وجود آمد. خط تعلیق، زمینه‌ساز پیدایش دو خط دیگر ایرانی یعنی نستعلیق و شکسته نستعلیق بود. رواج و رونق این دو خط از کاربرد تعلیق کاست تا جایی که تقریباً به بوته فراموشی سپرده شد.
برخی از محققان معتقدند که نَسخِ شیوه ایرانی یا خط تحریری که تحت تأثیر خط‌های باستانی ایرانی همچون پهلوی و اوستایی نوشته می شد در شکل گیری خط تعلیق مؤثر بوده است. از قرن 5 و 6 ق شروع و در قرن 7 ق به صورت تعليق درآمد و در قرن 8 ق رواج يافت. در قرن 7 و 8 ق به دليل تندنويسي در كتابت درباري و ديوان به كار رفت و به صورت شكسته درآمد. خط ديواني نوعي از خط تعليق است كه براي امور نوشتاري ديواني در اواخر قرن 10 ق ايجاد شد و در نگارش بزرگ و مهم و رسمي مورد استفاده بود و بعدها كه در تركيه خط لاتين آمد، اين خط متروك شد. خط ديواني در ايران كاربرد نداشت. تعليق تا قرن 10 ق در ايران رايج بود و استفاده از آن در قرن 13 ق كمتر شد و در نوشتن احكام و فرامين به كار رفت.
دور آن 5 دانگ و سطح آن 1 دانگ است. اين خط ريشه خط نستعليق است و پيچ و تاب مفردات و طريقه چسباندن حروف جدا در آن زياد است. در تاريخ پيدايش آن آمده كه اول حسن بن حسين علي فارسي كاتب عهد عمادالدوله (320 -338 ق) رسالات ديواني خود را به تعليق مي‌نوشت، اين خط ابتدا به صورت ساده بود و در سده 9 ق خواجه تاج سلماني آن را اصلاح كرد و بيشتر مكاتبات تيموري با آن كتابت مي‌شد، به اين علت واضع آن را تاج سلماني مي‌دانند.
برخی از خوشنویسان ایرانی که در اواخر عمر شاه طهماسب صفوی (درگذشت ۹۸۴ ق) به عثمانی مهاجرت کردند، خط تعلیق را به‌تدریج در این نواحی و نیز در مصر رواج دادند. عثمانیان بنا به ذوق و سلیقه خود در تعلیق ایرانی تغییراتی به‌وجود آوردند؛ در تعلیق عثمانی نیم دایره‌های آخر حروفِ مدور، بزرگتر است. کاتبان دربار عثمانی شیوه خود را «دیوانی» نامیدند. منسوب به «دیوان» یا بخش اداری دربار. این خط هنوز به دو شیوه «دیوانی خفی» و «دیوانی جلی» در کشورهای عربی متداول است.

  • نگاره 59: نمونه خط تعلیق
  • خط نستعليق: پس از تعليق به فاصله يك قرن در قرن 8 ق توسط ايرانيان اختراع شد و از تركيب نسخ و تعليق به وجود آمد و به عروس خطوط اسلامي معروف است. اين خط توسط مير علي تبريزي در قرن 8 ق وضع شد و انواع آن شامل: نستعليق انيسي، تحريري، تركي و هندي است.
  • خط شكسته نستعليق: نستعليق به دليل تند نويسي در قرن 12 ق به صورت شكسته درآمد. اوج آن در قرن 12 و 13 ق با ظهور خوشنويساني همچون مرتضي قليخان شاملو، شفيعا، درويش عبدالمجيد طالقاني و سيد گلستانه بود. در قرن 13 ق خط شكسته تداوم يافت و توسط قائم مقام فراهاني و امير نظام گروسي در اين خط تصرفاتي پديد آمد و ساده شد.

نگاره 60: نمونه‌ای از خط شکسته ‌نستعلیق

نگاره 61: خط شکسته نستعلیق

از ديگر خطوط اسلامي مي‌توان از خطوط زير نام برد: خط طغري، شبه طغري، مثني، معما، متفرقه، تفنني، قطعات جامع، فانتزي، گرافيكي، خط سياه مشق، خط آيينه، خط اجازه، خط اصفهاني، خط اوهل، خط بابري، خط باژگونه، خط بريده قطاعي، خط بهاري، خط بيضاوي، خط تحصيلي، خط تنزيل، خط توامان، خط چپ، خط چشم موري، خط چليپا، خط حروف التاج، خط حسن، خط حميري، خط دشتي، خط ديواني، خط رمل، خط روان، خط رياسي، خط ريحان، خط سايه‌دار، خط سنبلي، خط سياق، خط شجري، خط شعله، خط شفيعا، خط طاووسي، خط عرايض، خط غزلاني، خط غير تحصيلي، خط قصص، خط قيرواني، خط لرزه و خط متبع.

خط مخترع: خط مرسل، خط مزور، خط مستدير، خط مسلسل، خط مسند، خط مشكل
خط مصنوع: خط معما، خط مغربي، خط مناشير.
خط منسوب: خط موامرات، خط ناخني
خط نشسته: خط هلالي، خط ياقوت

اشتراک گذاری مقاله : Array
نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *