شعر سبك حد واسط يا دوران مشروطيت

شعر سبك حد واسط يا دوران مشروطيت

(نيمة اول قرن چهاردهم خورشیدی)

شعر حد واسط دورة بازگشت و شعر نو همان شعر دورة مشروطه بود. انقلاب مشروطه (1285 خ) باعث تغيير و تحول اجتماعي و نيز تغيير سبك شعر شد. اين انقلاب يكي از بزرگ‌ترين دگرگونی‌هاي اجتماعي، سياسي و به خصوص فرهنگي در تاريخ ايران بود، بنابراين مهم‌ترين تغيير سبك نيز در اين دوره به وجود آمد كه باعث تولد سبك نو در شعر و نثر فارسي شد. بايد به ياد داشت كه هيچ‌گاه تا اين حد اختلاف بين سبك‌هاي ادبي به وجود نيامده بود.

علل تغيير سبك

زماني كه قشون ايران از روسيه شكست خـورد، مـردم بـه بي‌كفايتي پـادشاهان حاكم بر ايـران و عقب افتادگي صنعتي پي بردند. در اين زمان دانشجوياني از ايران به خارج اعزام شدند و با فرهنگ غرب، زبان‌هاي فرنگي، كتاب‌ها و روزنامه‌هاي غربي آشنا شدند. همين‌طور ايرانياني كه مقيم قفقاز بـودند مقاله‌هايي به تركي و فارسي نوشتند و سعي در بيداري هم‌ميهنان خود در ايران كردند.

پیش از آنکه افکار تجددخواهانه و آزادی‌طلب بر علیه استبداد قاجاری و جامعة قرون وسطایی ایران در شعر فارسی تبلور یابد، زمینه‌های فکری اندیشه‌های جدید که متأثر از انقلاب صنعتی و تحولات جامعة اروپا و به خصوص انقلاب کبیر فرانسه بود، ابتدا به وسیلة نویسندگان و متفکران و روشنفکرانی چون میرزا فتحعلی آخوندزاده، میرزا ملکم‌خان، جلال‌الدین میرزا آقاخان کرمانی، میرزا آقا تبریزی و دیگران که افکار خود را در رسالات و مقالات متعدد و به شکل گوناگون عرضه می‌کردند به وجود آمد.

در ايران چاپخانه‌هايي راه‌اندازي و روزنامه‌هايي منتشر شدند، كتاب‌هاي خارجي به فارسی ترجمه شدند و مردم اين كتاب‌ها و روزنامه‌ها را مطالعه مي‌كردند و به آگاهي خود مي‌افزودند. مدرسه‌هاي جديد (به خصوص دارالفنون) در ايران تأسيس شدند كه كادر فرهنگي اين مدارس را اغلب فرنگيان تشكيل مي‌دادند.

در اين زمان، ايران به سوي يك رشد جهاني پيش مي‌رفت. در نظام مشروطه، مجلس شورا در ايران تأسيس شد و مردم در تعيين سرنوشت كشور خود نقش پيدا كردند. همين‌طور مردم ايران به كشورهاي غربي، هند و عثماني سفر مي‌كردند. همة اين عوامل دست به دست هم داد تا سبكي نو در ادبيات ايران به وجود آيد و آن را در سطح گسترده‌اي دگرگون كند.

در دورة مشروطه، ادبيات براي اولين بار مردمي شد. شاعران در اين دوره به مسائل سياسي در شعر خود بسيار توجه نشان مي‌دادند و سعي در بيداري مردم داشتند.

در این میان کسانی همچون میرزا فتحعلی آخوندزاده، میرزا آقاخان کرمانی و زین‌العابدین مراغه‌ای به نقد ادبیات گذشته پرداختند و برای نخستین بار بر ضرورت رئالیسم اجتماعی در ادبیات و دید و نگاه انتقادی از اوضاع نابسامان جامعه و به طور خلاصه به نقش روشنگر و آگاهی‌دهندة شعر به عنوان یک رسانة بسیار مهم فرهنگی و هنری تأکید ورزیدند.

شاعراني همچون سيد اشرف‌الدّين حسيني (1249 – 1313 خ)، عارف قزويني (1261 – 1312 خ) و ميرزادة عشقي (1274 – 1303 خ)‌ اشعار سياسي و شعرهايي كه در حد فهم عموم بـود، مي‌سرودند. اين شاعران به ناچار از مايه‌هاي ادبي شعر خود كم كردند و در عوض مسائل سياسي را پررنگ‌تر مطرح ساختند. بر این زمینه بود که شعر مشروطه و کمابیش شاعران این دوره بر سه عنصر قانون، آزادی و حاکمیت ملی تأکید می‌ورزیدند و ستایشگر آن بودند. در اين زمان تنها ملك الشعراي بهار بود كه شعر خود را در حد اعتدال ميان شعر مردمي و ادبي نگاه داشت.

هر كه را مهر وطـن در دل نباشد، كافر است

 معنــي حـب‌الوطـن، فــرمـودة‌ پيغمبر است

هست ايـران، مـادر و تـاريخ ايـرانَت، پـدر

 جنبشي كن گر ترا ارث از پدر وز مادر است

مُـردن انــدر شيـرمردي، بهتـر از ننگِ فرار

 كآدمـي را عاقبت، تيــرِ اَجـل در معبـر است

مُـردن از هـر چيـز در عالم، بَتـَر باشد ولي

 بنـدة ‌بـيگانگان بـودن، ز مُـردن بدتـر است

زبان شعر مشروطیت تکیه بر زبان و طرز و شیوة مکتبی دارد که در اواخر دوران زندیه و اوایل دوران قاجار با نام مکتب بازگشت مشهور بود.

اینگونه بود که، شاعران اين دوره زمينه را براي ظهور شعر نو آماده كردند.

اشتراک گذاری مقاله : Array
نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *