شهيد بلخي
شهيد بلخي
ابوالحسن شهیدبن حسین جهودانکی بلخی
شهید بن حسین بلخی، فیلسوف، متکلم، ادیب و شاعر نامدار ایرانی، گویا حدود 240 ق، در بلخ چشم به جهان گشود. دربارة کودکی و جوانی وی مطلبی در منابع نیامده، ولی از برخی نوشتهها برمیآید که به خطاطی و وراقی شهرت داشته و از این راه معیشت خود را فراهم میکرده است. در این زمینه وی در حفظ مطالب همواره در پی درستی آنها بوده و هرگاه در کلمهای شک میکرد، بسیاری از نسخ و کتابها را برای تحقیق در صحت آن میگشت؛ تا جایی که هر گاه چیزی به خط او دیده میشد، آن را به بهای گزافی میخریدند.
شهید بلخی، به دربار چغانیان رفت و آمدهایی داشته، همچنین وی با «ابوالقاسم بلخی» و «ابوزید بلخی» معاصر بوده و با ایشان در ارتباط بوده است. او با محمد بن زکریای رازی نیز مناظراتی در باب مسائل فلسفی داشته و گویا رازی در صدد نقد رأی شهید در ابطال معاد برآمده و سعی بر اثبات آن داشته است. شهید بلخی بخش عمدهای از عمر خود را در دربار نصر بن احمد سامانی میزیسته و در مدح او و ابوعبدالله جیهانی (وزیر)، اشعاری سروده است. وی در شعر و سخنوری نیز بسیار مهارت داشت و در واقع شعر او از حکمت مایه میگرفته است.
رسالة شهید بلخی در معارضه با محمد بن زکریای رازی، فیلسوف و پزشک بزرگ و مشهور ایرانی است که دربارة نظریة لذت نوشته شده است.
از آنچه دربارة وی نوشته شده، چنین برمیآید که اغلب اوقات مشغول مطالعه و خواندن کتاب بوده است. ظاهراً او در حکمت خود، اسماعیلی بوده و طبق نظر مرحوم قزوینی: شهید، اولاً (در اصل) حکیم و فیلسوف بوده و تنها گاه گاهی شعر میگفته است». البته از طرف دیگر، شهید را بنیانگذار راهی میدانند که پس از او توسط ابوالهیثم گرگانی، ابوشکور بلخی و … دنبال شد و سرانجام در شعر زهدگرای سنایی به اوج رسید. بلخی، احمدبن سهل وزیر را هجو کرد، لذا احمد در صدد دستگیری او برآمد. اما شهید از بلخ گریخت و تا احمد زنده بود به بلخ بازنگشت.
در جوامعالحکایات عوفی که در سال 630 ق، تألیف شده، چنین نقل شده است که: «شهید شاعر روزی نشسته بود و کتابی میخواند، جاهلی نزدیک او آمد و سلام کرد و گفت: خواجه تنها نشستهای؛ گفت: اکنون تنها شدم که تو آمدی».
امروزه از اشعار وی بیش از صد بیت باقی نمانده است؛ اما از آنچه باقیمانده میتوان بر وسعت فکر و قدرت قریحة او پی برد.
از آثار شهید بلخی میتوان دیوان شعر و تفضیل لذاتالنفس علی لذات البدن هی اذا حصلت آلام را نام برد.
شهید با رودکی معاصر و ظاهراً معاشر بوده است، ولی پیش از رودکی درگذشته است. رودکی در مرثیۀ او قطعة مشهور و لطیف زیر را سروده است:
اگر غم را چو آتش دود بودی
جهان تاریک ماندی جاودانه
درین گیتی سراسر گر بگردی
خردمندی نیابی شادمانه
منوچهری هم او را در کنار رودکی میستاید:
از حکیمان خراسان کو شهید و رودکی
بوشکور بلخی و بوالفتح بستی هکذی
شهید بلخی، در سال 325 ق، در سن 85 سالگی در بلخ درگذشت و همانجا به خاک سپرده شد.