محمدعلي فروغي

محمدعلي فروغي
ملقب به ذ کاءالملک دوم

فروغی، در سال 1254 خ، در تهران دیده به جهان گشود. پدر فروغی، میرزا محمد حسین فروغی اصفهانی، ملقب به ذکاءالملک، از شعرا و نویسندگان عهد ناصری و از نخستین کسانی بود که ادبیات فرانسه را به ایران آورد. پدر‌بزرگ وی مؤلف نصف جهان، کتابی دربارة تاریخ و جغرافیای اصفهان و مصحح یکی از قدیم‌ترین چاپ‌های شاهنامه بوده است. وی مجلة تربيت را منتشر می‌کرد و دستی در ادبیات داشت، ناصرالدّین شاه با شنیدن شعری که او برایش سروده بود، بسیار خشنود شد و لقب «فروغى» به وی داد.
محمدعلی در 30سالگی با دختری از خاندان نظام‌السلطنه مافی ازدواج کرد و صاحب چهار پسر و دو دختر شد. همسر وی در سی و دو سالگی بر اثر بیماری سل درگذشت و وی دیگر ازدواج نکرد.
محمدعلی، در ابتدا در دارالفنون رشتة پزشکی می‌خواند، اما پس از دو سال به ادبیات روی آورد. فروغی در 17 سالگی برای مدتی به واسطة پدر، در دارالترجمه مشغول به کار شد؛ او همزمان به کار تدریس در مدرسة سیاسی (از بهترین مدارس تهران) مشغول شد که پس از فوت پدر، ریاست این مدرسه را به وی دادند. به ‌گفتة‌ نصرالله انتظام، (دانشجوی آن سال‌های مدرسه علوم سیاسی): «هر چهار کتاب درسی که در آن زمان به چاپ می‌رسید، دو تای آن تألیف و ترجمة محمدعلی فروغی و پدرش بود». او در عین حال لقب پدر(ذکاءالملک) را به موجب فرمانی از محمدعلی شاه قاجار به ارث برد. در سال 1324 صنیع‌الدوله، اولین رئیس مجلس، از او دعوت کرد دفتر (دبیرخانه) مجلس را تأسیس و سرپرستی کند، فروغی پذیرفت و در مدت کوتاهی برای رفتار نمایندگان مجلس و ثبت و ضبط گفته‌ها و تصمیمات، روش‌ها و مقرراتی (آئین نامة داخلی) تدوین کرد.


به نظر می‌رسد فعالیت‌های سیاسی فروغی، از سال 1286 خ و با عضویتش در جامعه آدمیت (جامعه‌ای به کوشش و تأسیس عباس قلی‌خان قزوینی معروف به آدمیت) آغاز شد. از اعضای این جامعه می‌توان محمد مصدق، نصرالله تقوی و کمال‌الملک را نام برد. این جامعه با مرگ ملکم‌خان، نظریه‌پرداز همان جامعه متوقف شد. این جامعه میان شاه و مجلس نقش میانجی ایفا می‌کرد. فروغی پس از آن، انجمن فرهنگ را تشکیل داد که فعالیش در زمینة تأسیس مدارس جدید، انتشار، نگارش و ترجمة کتاب‌ها و بردن نمایش بر روی صحنه بوده که بودجة آن از هدایای خصوصی و فروش بلیت نمایش تأمین می‌شد. بنای این انجمن در سال 1289 خ، به وزارت معارف بخشیده شد و در سال 1298خ، از جانب ابوالحسن فروغی برادر محمدعلی به محل دارالمعلمین مرکزی تبدیل شد.
پس از توقف فعالیت این جامعه فروغی نخستین لژ رسمی فراماسونری را در ایران تشکیل داد که تا سال 1312 خ، فعال بود.
فروغی، در سال‌های 1287-1288 خ، معلم احمدشاه و برادرش محمدحسن میرزا بود و به آن‌ها تاریخ، ادبیات فارسی و زبان فرانسه می‌آموخت.
وی در دورة دوم نمایندگی مجلس، به سِمت ریاست رسید که در این دوره مورگان شوستر و پانزده آمریکایی دیگر برای اصلاح امور مالی ایران به استخدام دولت درآمدند.
فروغی، در دوران زندگی خود، شغل‌های بسیار مهمی ازجمله: ریاست مجلس، دو مرتبه وزارت خارجه، دو مرتبه وزارت ماليه، وزارت عدلیه، وزارت جنگ، ریاست دیوان عالی کشور، وزارت جديد التأسيس اقتصاد، رياست هيأت نمايندگي ايران در جامعة ملل در ژنو و پس از جنگ جهانی اول عضویت هیأت نمایندگی ایران در کنفرانس صلح پاریس، را بر عهده داشت. وی طرح برکناری قاجاريه را به تصويب مجلس شورا رساند.
فروغی، نام پهلوی را که بسیار ملی‌گرایانه و تاریخی بود، برای رضاشاه انتخاب کرد. او سه بار به نخست وزیری انتخاب شد و نخستین نخست‌وزیر دورة پهلوی به مدت 6 ماه بود. پس از استعفای رضا شاه از سلطنت (در سال 1320 که متن نامة استعفا را نیز خود فروغی نگاشته بود)، وی نیز استعفا داد.


وی در سال 1306خ، سفیر کبیر ایران در ترکیه شد و در نخستین دیدار، آتاترک را چنان تحت تأثیر قرار داد که به گفتة خودش در هر زمان مایل بود می‌توانست رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر ترکیه را ملاقات کند، اگر تأخیری در دیدار پیش می‌آمد، آتاترک شخصاً با وی تماس می‌گرفت. آتاترک به کلیة سفرا و وزرای مختار مقیم آنکارا گفته بود: «بزرگ‌ترین شخصیتی که در این مجمع عضویت دارد، فروغی سفیر ایران است. من تاکنون مردی به این جامعی و وطن‌پرستی و مطلعی ندیدم. کاش مملکت من هم یک فروغی داشت».
فروغی، در این باره گفته است: «شاید همین اظهارنظر آتاترک باعث شد که من در جامعة ملل به ریاست انتخاب شوم».
فروغی اعتقاد داشت ایران به فرهنگ گذشته‌اش زنده است، پس باید این فرهنگ غنی را بسیار پرورش داد. به همین دلیل خود او رئیس انجمن آثار ملی ایران بود که با تلاش گروهی از دانشمندان و رجال معروف آن زمان، در جهت نگهداری از آثار باستانی در آذر ۱۳۰۴ خ، تأسیس شد. وی در سال 1313خ، دانشکدة فنی را در بنای قدیم دارالفنون در تهران افتتاح کرد. وی عقیده داشت ادبیات فارسی می‌تواند اساس تکمیل تربیت انسانیت ما بشود به همین دلیل در سال 1314 خ، در پایه‌گذاری فرهنگستان ایران نقشی فعال داشت و ریاست آن را نیز برعهده گرفت.
تأسیس دانشگاه تهران و برگزاری جشن هزارة فردوسی با شرکت ده‌ها تن از خاورشناسان و ایران‌شناسان در مشهد، به همت او جامة عمل پوشید. این انجمن، نخستین قدم را برای ساختن آرامگاه فردوسی در توس برداشت. ولی پس از برگزاری جشن هزاره فردوسی، کار ساخت آرامگاه یاد شده تعطیل و مجدداً در سال ۱۳۲۳ خ، دنبال شد. تجدید ساختمان آرامگاه حافظ از دیگر اقدامات فرهنگی او بوده است.
فروغی آثار بسیاری دارد، از ترجمة کتاب‌های مهم تاریخی تا کتاب‌های درسی مهم برای مدارس مختلف از آن جمله است. وی در هفت سال پایانی زندگی، پربارترین کتاب‌ها را نگاشت. از آثار او می‌توان به اولین ترجمه از آثار افلاطون به زبان فارسی، فن سماع طبیعی (تنها ترجمه تا این زمان از کتاب طبیعیات شفا که 6 سال طول کشید)؛ پیام من به فرهنگستان، سير حكت در اروپا (3 ج)؛ کلیات سعدی (با همکاری حبیب یغمایی، تصحیح)؛ مقالات فروغی (به کوشش حبیب یغمایی، 2 ج)؛ آئین سخنوری یا فن خطابه؛ دورة تاریخ مختصر ایران؛ خلاصة شناسنامه (با همکاری مجتبی مینوی)؛تصحیح کلیات سعدی، حافظ، خیام و فردوسی اشاره کرد.
در برگردان کتاب اصول علم ثروت ملل (اکونومی پلتیک) از زبان فرانسه، برای بسیاری از واژگان پایه‌ای علم اقتصاد، برابرهای پارسی ساخت و برای نخستین بار در ایران، علم اقتصاد را به‌صورتی نظام‌مند و علمی مطرح کرد. در کتاب حقوق اساسی (یعنی) آداب مشروطیت دُوَل، که کمی پس از صدور فرمان مشروطیت به چاپ رسید، برای نخستین بار، مفاهیم کلی حقوق اساسی روش‌مند مطرح شد. یکی از برجستگی‌های این کتاب، واژه‌سازی و معادل‌یابی در علم حقوق است و در واقع، بسیاری از واژگان جا افتادة‌ حقوق، نخستین بار در این کتاب به کار برده شده‌اند.
مجتبی مینوی دربارة فروغی می‌نویسد: «به نظر من فروغی نمونة یک ایرانی کامل عیار، تربیت شده و با معرفت است که در کار سیاست و علم و ادب و فرهنگ و فلسفه در همه چیز خیلی مبرز و سرشناس و از رجال درجة اول محسوب می‌شود». البته کسانی چون احمد کسروی و عباس اسکندری تندترین انتقادها را به فروغی وارد کردند.
او به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، ترکی و عربی در حد زبان مادری مسلط بود و از فنون ادب بهرة وافی و حظی وافر داشت. سخن‌سنج، سخن‌شناس، فروتن، خطیب، ادیب، مورخ، دانشمند، نقاش، فیلسوف و بالاخره حکیمی بی‌مانند بود. از نظر غلامعلی رعدی آذرخشی و بسیاری دیگر از بزرگان این دوره، محمدعلی فروغی بدون کم‌ترین مبالغه، یکی از دانشمندترین، روشن‌بین‌ترین و بزرگ‌ترین رجال ایران در قرن حاضر بود و یکی از خصوصیات بارز او جامعیت کم‌نظیرش می‌باشد. فروغی همچنین شاگرد کمال‌الملک در نقاشی بود و در برابر، به وی زبان فرانسه می‌آموخت.

این مرد بزرگ در سال 1321 خ، در سن 67 سالگی به علت سکته قلبی در تهران درگذشت و در آرامگاه ابن بابویه به خاک سپرده شد.

اشتراک گذاری مقاله : Array
نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *