مهدي اخوان ثالث

مهدي اخوان ثالث

اخوان ثالث، در سال 1306 خ، در خراسان دیده به جهان گشود. پدر وی، علی اخوان ثالث، از عطاران و طبیبان سنتی خراسان بود و با دختری به نام مریم خراسانی ازدواج کرد.
مهدی اخوان، در سال 1326 خ، از هنرستان صنعتی دیپلم آهنگری گرفت و در سال 1327 خ، به تهران آمد و آموزگار شد و در اين شهر و اطراف آن به تدريس پرداخت. اخوان چند بار به زندان افتاد و يکبار نيز به حومة کاشان تبعيد شد. وی در سال 1329 خ، با ايران اخوان ثالث، دختر عمويش ازدواج نمود. حاصل اين ازدواج سه دختر به نام‌هاي لاله، لولي، تنسگل و سه پسر به نام‌هاي توس، زرتشت و مزدك علي بودند. در سال 1342 خ، تنسگل دختر سوم وي هنوز چهار روز از تولدش نگذشته بود، فوت كرد و در سال 1353 خ، دختر اولش لاله در رودخانه كرج غرق شد، اين دو واقعه ضربة سختي بر او وارد كرد.
اخوان، در سال 1330 خ، سرپرستي صفحه ادبي روزنامة جوانان دمكرات را به عهده گرفت و از اين طريق با تك تك شاعران جوان آن روز آشنا شد، شاعراني چون سياوش كسرايي، سايه، احمد شاملو، محمد عاصمي و نصرت رحماني و … او تا پیش از ازدواج، با دوست صميمي‌اش رضا مرزبان چه در ورامين و چه در تهران در يك خانه زندگي مي‌كرد.
او در سال 1336 خ، به کار در راديو پرداخت و مدتی بعد به تلويزيون خوزستان منتقل شد. در سال 1353 خ، از خوزستان به تهران بازگشت و اين بار در راديو تلويزيون به کار پرداخت. از جمله به كار دوبلة فيلم‌هاي مستند در استوديو گلستان نيز پرداخت و در مدت چهار سال، روي صداگذاري نزديك به سيصد فيلم مستند، نظارت كرد.
در سال 1356 خ، در دانشگاه‌های تهران، ملی و تربيت معلم به تدريس شعر دورة سامانی و معاصر پرداخت. دو سال بعد، در سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی به کار پرداخت و سرانجام در سال 1360 خ، بدون حقوق و با محروميت هميشگی از تمام مشاغل دولتی، بازنشسته شد.
دربارۀ تخلصش نوشته است: «در خراسان وقتي كه تازه به شاعري روكرده بودم (سال‌هاي 23- 24) به يك انجمن ادبي دعوت شدم كه استاد كهنسالي به نام نصرت منشي‌باشي در صدر آن بود. هر وقت شعر مرا مي‌شنيد مي‌پرسيد تخلصتان چيست؟ او واجب مي‌دانست كه هر شاعري تخلصي داشته باشد و من نام ديگري نداشتم، سرانجام خودش نام اميد را به عنوان تخلص بر من نهاد …».


اخوان، از نخستين كساني بود كه به خوبي به تجزيه و تحليل شعر نو نيمايي پرداخت و از پيشكسوتان شعر نو حماسي است. شعر زمستان وي از شاخص‌ترين اشعار نو نيمايي است. زبان پاکیزه و مجهز به امکانات قدیم و آنچه مربوط به هنر کلامی است با پیوند احساسات و عواطف و افکار امروز، مهارت اخوان در شعر حماسی است.
سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر برنیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه خر پیش پا را دید نتواند
که ره تاریک و لغزان است
وگر دست محبت سوی کس یاری
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است
هوا بس ناجوانمردانه سرد است … آی


ما چون دو دریچه روبروی هم
آگاه ز هر بگو مگوی هم
هر روز سلام و پرسش و خنده
هر روز قرار روز آینده
اکنون دل من شکسته و خسته است
زیرا همه دریچه‌ها بسته ست
نه مهر فسون نه ماه جادو کرد
نفرین به سفر که هرچه کرد او کرد


قاصدک هان چه خبر آوردی؟
خوش خبر باشی اما اما
گرد بام و در من
بی‌ثمر میگردی
قاصدک
در دل من همه کورند و کرند
دست بردار از این در وطن خویش غریب
قاصد تجربه‌های همه تلخ
با دلم می‌گوید
که دروغی تو دروغ
که فریبی تو فریب
مهدی اخوان ثالث، اگرچه در دهة بیست فعالیت شعری خود را آغاز کرد، اما تا زمان انتشار سومین دفتر شعرش، زمستان، در سال 1336 خ، در محافل ادبی آن روزگار شهرت چندانی نداشت.
مجموعة اشعار ارغنون مهدي اخوان ثالث در سال 1332 خ، در مسابقة فستيوال جوانان دموكرات، مدال طلاي مسابقه را به خود اختصاص داد.
اخوان ثالث، در اوایل شهریور ماه سال 1369 خ، در 63 سالگی ديده از جهان فروبست. بنا به وصيت خودش در آرامگاه توس، در کنار آرامگاه فردوسی، شاعری که به او ارادت خاصی می‌ورزید، به خاک سپرده شد.

اشتراک گذاری مقاله : Array
نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *