بختیاری‌ها

بختیاری‌ها
بختیاری‌ها، قومی از مردم ایران هستند که در مناطق غربی کشور زندگی می‌کنند. ایل بختیاری را باید به عنوان یک میراث انسانی، برای همیشة تاریخ، به ثبت جهانی رساند، زیرا تمامی جزئیات قومی و نژادی این ایل بزرگ و اصیل ایـرانی برای به وجود آوردن یک تمـدن ریشه‌دار کافی است. آن‌ها را “لرهای بختیاری” نیز نامیده‌اند. زبان روزمرة این قوم، فارسی و لری بختیاری است.
ایل بختیاری، با جمعیتی بالغ بر 4 میلیون نفر به تنهایی بزرگ‌ترین ایل جهان و ایران است. این ایل یکی از زیرشاخه‌های تیرة پارت‌نژاد آریا است و از نزدیکان آن می‌توان به پارت‌هاي گلستان و شمال خراسان اشاره کرد که روزگاری را در کنار دریای کاسپین (خزر) گذرانده‌اند. این ایل به همراه لرهای کوچک (اهالی لرستان) و کردها پس از مهاجرت از جنوب سیبری (کوچ معروف و بزرگ هندواروپایی) در استان کنونی پارتيانا (خراسان) ساکن شدند. تا این زمان تیرة آنان بسیار کوچک بود ولی رفته رفته بر جمعیت آنان افزوده شد. آنان حکومت اشكاني را پیش از اسلام به راه انداختند، البته پدران آنان از بزرگان فرمانروایی هخامنشی بودند و همچنین پس از اسلام، حکومت زندیه به دست آنان تشکیل یافت. لرها (بختیاری‌ها) تا پيش از زمان حملة اشكانيان به سلوكيان بيگانه و يوناني، در استرآباد (گرگان) ساکن بودند که براي پاسداري از مرزها و پيروزي بر جنگ‌ها به كوه‌هاي بختياري كنوني آورده شدند. پس از حملة اعراب مسلمان به دربار ساسانی، به همراه کردها و لرهای کوچک (البته در آن زمان هنوز تقسیم‌بندی لرها وجود نداشت) در کوه‌های زاگرس (استان کنونی چهارمحال و بختیاری و کهکیلویه) ساکن شدند و به جنگ‌های چریکی با اعراب پرداختند. آنان در کوه‌ها به جنگ با اعراب می‌پرداختند. آنان که در اصل زرتشتی بودند، به مرور زمان مسلمان شدند.
ایل بختیاری به دو زیر گروه هفت لنگ و چهار لنگ، تقسیم شده که برگرفته از مالیات‌های آن زمان بوده است.آورده‌اند که حدود 1000 سال پیش، یازده برادر و پسرعمو بودند که بر سر املاک اجدادی خود به جنگ و ستیز پرداختند و در نهایت چهار لَنگ‌ها توانستند، زمین‌های بیشتری را تصاحب کنند که خود باعث می‌شد مالیات افزون‌تری بپردازند و هفت لنگ‌ها کمتر.
شاخة هفت لَنگ، شامل چهار طایفة دورکی، بهداروند، بابادی و دینارانی است.
خانواده‌های خوانین بختیاری از جمله ایلخانی، حاج ایلخانی و ایل بیگی از طایفة زراسوند و متعلق به ایل دورکی می‌باشند. گویا جد آنان “حیدر” معروف به “حیدر کور”، از خان‌زادگان طایفة صاد از ایل پاپی جنوب لرستان بود. وی به دلیل اختلافات خانوادگی به طایفة زراسوند پناهنده شد و بر اثر لیاقتی که از خود نشان داد، داماد شهبازخان زراسوند گردید که پس از فوت وی به کلانتری ایل منصوب شد. بنابر روایاتی، ایل پاپی، پیش از آن خود منشعب از بختیاری بود که ورود حیدرخان به طایفة زراسوند، به نوعی بازگشت به دامان قبیلة اصلی خود بوده است.
شاخة چهار لَنگ، شامل پنج طایفة محمودصالح (ممصالح)، زلقی (زلکی)، مَیوند (ممی‌وند)، کیان ارثی و موگویی هستند.
لازم به یادآوری است فرمانروایی کل ایل، بیشتر اوقات در دست طوایف هفت لنگ بوده است. یکی از آن خوانین “محمدتقی‌خان چهارلنگ” از طایفة کیان ارثی، فرزند علی‌خان بود که مدتی از زمامداری وی در بختیاری همزمان با پادشاهی نادرشاه افشار بوده است. از وی قلعه‌ای در نزدیکی باغملک (ایذه) به‌جامانده که به نام “قلعه تُل” معروف است و دیگری “علیمردان‌خان چهارلنگ”، فرزند علیقلی‌خان چهار لنگ و مادرش بی‌‌بی ‌مریم (خواهر نجفقلی‌خان صمصام‌السلطنه) نوة حسینقلی‌خان، ایلخان بختیاری بود. پس از جدا شدن شاخه چهار لنگ از هفت لنگ در سال ۱۳۰۲خ، وی به ایلخانی چهارلنگ رسید. علیمردان‌خان در تاریخ ۱۷ آذر ۱۳۱۷خ، به دستور رضاشاه اعدام شد.
سرزمین‌های بختیاری به دو بخش ییلاقی و قشلاقی تقسیم می‌شود. محل سکونت ییلاق و قشلاق ایل چهار لنگ به دو بخش تقسیم می‌گردد:
بخش ییلاقی، یکی در محدودة شهرستان فریدن تا درود و دیگری از شهرستان سمیرم تا لُردگان است. بخش قشلاقی نیز یکی در محدودة شهرستان دزفول و دیگری در محدودة شهرستان‌های ایذه و رامهرمز است.
محل سکونت ایل هفت لنگ نیز به دو بخش تقسیم می‌گردد:
بخش ییلاقی، در محدودة شورآب، تنگه گزی و دامنه‌های زردکوه تا اَردَل، به مرکزیت شهرستان‌های کوهرنگ و چلگرد است.
بخش قشلاقی، در محدودة اندیکا و مسجد سلیمان امروزی به مرکزیت اندیکا است.
در تاریخ معاصر (دوران قاجار) خوانین ایل هفت لنگ بختیاری که از قدرت و شوکت بیشتری برخوردار شده بودند، در منطقة ییلاقی، چوغاخور و در منطقة قشلاقی، ایذه و قلعه تُل را مقر حکومت ملوک‌الطوایفی خود قرار داده بودند.
جدایی لرها، اعم از بختیاری (لر بزرگ) و لر کوچک (اهالی استان لرستان کنونی) از کردها به جنگ و ستیز برای تصاحب جایگاه خان برمی‌گردد. همانطور که از پایتخت استان چهارمحال و بختیاری (شهرکرد=دهکُرد) پیداست، نشان می‌دهد که روزی کُردها در آنجا ساکن بودند که پس از پیروزی لرها (اعم از بختیاری و لر کوچک)، آنان بیرون رانده شده و به سوی شمال زاگرس پیش رفتند و ساکن شدند و به تدریج بر جمعیت آنان افزوده شد. از دلایل افزایش جمعیت کردها؛ خوبی آب و هوا (بهتر از چهارمحال)، بارش باران و حاصلخیزی خاک بود. کُردها که در کشورهای ایران، عراق، ترکیه، سوریه، لبنان و … زندگی می‌کنند، آریایی نژادند و زبان آنان از زیرشاخه‌های زبان هندواروپایی است. لرها هم که جمعیت زیادی را شامل می‌شدند، دارای تیره‌های (طوایف) زیادی بودند که همین باعث جدایی لرهای بزرگ (بختیاری) از لرهای کوچک شد.
برای نخستین‌بار، حمدالله مستوفی در شمارش تبارهای لر بزرگ، از بختیاری‌ها نام برده است. تباری که پس از نیرومند شدن، آوازة بیشتری یافت و سرانجام به بیشتر سرزمین‌های لر بزرگ چیره شد و نام خود را به آن‌ها داد.
بر پایة نوشته‌های تاریخی، بختیاری نام یکی از تبارهای بزرگ ایران بوده که به نام”لر بزرگ” نیز شناخته شده است. چرایی این نامگذاری به گفتة برخی به سبب نزدیکی دامنة فرمانروایی اتابکان لرستان سرزمین‌های بختیاری‌نشین در زمان گسیختگی و چندگانگی فرمانروایی ایران بوده است، از این رو آنان را “لر بختیاری” نیز می‌نامند. نام لر کوچک نیز به مردمان لرستان و ایلام امروزی داده شده بود. در گسترة زمانی میان هخـامنشیان و ساسانیان، لرستان بخشی از سرزمین بزرگ پارس بوده‌ است. پس از اسلام و از زمان خلفای عباسی، لرستان فراتر از مرزهای امروزی (از همدان تا گلپایگان) و زیر پرچم فرمانروایی اتابکان لرستان، تا مرز اتابکان فارس ( از سال 543 تا 686 ق) گسترده شده بود، از اینرو فرمانروایان این سده‌ها با نام اتابکان لر کوچک شناخته می‌شدند. خرم‌آباد پایتخت فرمانروایی اتابکان لر کوچک و در عوض، ایذه مالمیر پایتخت فرمانروایی اتابکان لر بزرگ به شمار می‌رفته است.
با نگاهی به گمانة تولد کوروش بزرگ در انشان که شهری در آپا اختر (شمال=آپااختر) خوزستان بوده (به باور برخی همان ایذة امروزی) و همچنین سنگ‌نبشته‌ای که گفته‌های کوروش بزرگ را دربرداشته و در شوش یافت شده و در آن آمده است که کوروش بزرگ بر آن شده که در سر راه خود از هگمتانه به شوش با مردمان باختری دیداری داشته باشد، می‌توان چنین برداشت کرد که دامنة سرزمین باختری‌ها جایی میان همدان و شوش امروزی بوده و نه در میان‌رودان.
همچنین نام‌های برخی از سرزمین‌های بختیاری‌نشین مانند شهرستان پارسان (فارسان امروزی) و یا ایزدجی (میزدج امروزی) و روستای پیل‌آباد (فیل‌آباد امروزی) که جایگاه پرورش و نگهداری فیل‌های جنگی بوده، گویای این است که این سرزمین بخشی از امپراتوری بزرگ پارس بوده است؛ از اینرو می‌توان چنین برداشت کرد که واژة بختیاری همان دگرگون شدة واژة باختری بوده ‌باشد.
برخی بر این باورند که بختیاری‌ها از بازماندگان پارسیان‌اند و لرها به لولوبی‌ها، کاسپی‌ها و گوتی‌ها (که از تبارهای پیش از تاریخ ایران می‌باشند و امروزه گمان می‌رود که تباری هندواروپایی داشته‌اند) نزدیک هستند. برخی نیز بر این باورند که ریشة تباری لرها از سکاها است. سکاها مردمانی هندواروپایی‌تبار بودند که در بسیاری از بخش‌های فلات ایران پراکنده شده بودند.
رومن گیرشمن، باستان‌شناس سرشناس فرانسوی، می‌نویسد: “من جای جای این سرزمین (بختیاری) پا نگذاشته‌ام مگر اینکه ایلامی را یافته‌ام.”
این نشان از این دارد که پیش از چیرگی مردمان هندواروپایی‌تبار، این سرزمین هم زیر پرچم امپراتوری ایلامی بوده است.
در آغاز پادشاهی فتحعلی‌شاه قاجار، بختیاری بخشی از خاک استان فارس بود و رود کارون جداکنندة فارس از اراک به شمار می‌آمد. از سال ۱۲۵۲ ق، بختیاری گاهی بخشی از اصفهان و زمانی بخشی از خوزستان بود.
بختیاری‌ها در گذر تاریخ، همواره در رده‌های سیاسی، سپاهی و بازرگانی دستی داشته‌اند، به ویژه جایگاه ایشان به عنوان سپاهیان صفویه و تشکیل حکومت زندیه، تا انقلاب مشروطه، سپس تشکیل شرکت نفت و جنگ ایران و عراق و … خودنمایی می‌کند.
نخستین کسی که بر آن شد تا تاریخ بختیاری‌ها، را به نگارش درآورد، سردار اسعد بختیاری بود که در نگاشته‌های او به نام تاریخبختیاری به دانسته‌های ارزشمندی دربارة بختیاری‌ها برمی‌خوریم.
بختیاری‌ها، در بخشی از استان‌های چهارمحال و بختیاری، خوزستان، اصفهان و قسمتی از شرق لرستان (الیگودرز، دورود و اَزنا) ساکن هستند. چهارمحال و بختیاری شامل چهار محل، به نام لار، کیار، میزدج، گندمانو سرزمین‌های بختیاری می‌باشد و از این‌رو آن را “چهارمحال” و “بختیاری” نامیده‌اند.
عرب‌های بختیاری
عرب‌های بختیاری، به عرب‌هایی گفته می‌شود که در مجاورت بختیاری‌ها زندگی می‌کنند، با ایشان وصلت کرده‌ و از نظر رسم و رسوم و زبان و… اشتراکات زیادی با بختیاری‌ها پیدا کرده‌اند، ولی در اصل، بختیاری نیستند و آنان را به نام “عرب کَمری” می‌شناسند. در حقیقت عرب‌های کَمری‌ اعرابی هستند که اصطلاحاً در کوه و کمر زندگی می‌کنند و وجه تسمیة ایشان نیز می‌تواند همین باشد. ایشان از یک طایفة عرب، از نژاد “قهاوی” هستند که از طایفة “بنی‌طرف” منشعب شده‌اند. به گفتة بزرگان و معمرّین، اعراب کَمری، در زمان حبیب‌الله‌خان و جعفرقلی‌خان دورکی، به منطقة بختیاری آمده‌اند؛ به همین دلیل به مرور زیرشاخة طایفة دورکی قرار گرفتند.
زبان ایشان در اصل عربی است که به عربی عراق بیشتر نزدیک است تا اعراب خوزستان و به مرور زمان با گویش بختیاری ترکیب شده‌ و اصطلاحاتی ویژة خود پیدا کرده‌، به طوری که فهم آن هم برای اعراب و هم برای بختیاری‌ها دشوار است. در عوض عرب‌های کمری‌، معمولاً هم به گویش بختیاری و هم به گویش اعراب عراقی و گاهی نیز به عربی خوزستانی تسلط دارند. عرب‌های کمری‌ به دیگر اعراب خوزستان، اصطلاحاً “عرب بَرّی” می‌گویند، عرب برّی یعنی عرب‌هایی که در برّ یا زمین مسطح زندگی می‌کنند.
ایل بختیاری، همراه با سنت‌ها و شیوه‌های خاص زندگی خود، یکی از جاذبه‌های بی‌نظیر و چشمگیر منطقه است. زندگی ایلی با الگوی سکونت و آداب و رسوم ویژه، مورد علاقة گردشگران داخلی و خارجی است. این جاذبه علاوه بر آنکه بازدیدکنندگان عادی را به سوی خود جلب می‌کند، می‌تواند مورد توجه دانشجویان و دانش‌پژوهان علوم اجتماعی، انسان‌شناسی و قوم‌نگاری نیز قرار گیرد.
یکی از دیدنی‌های جالب توجه استان چهارمحال و بختیاری، کوچ ایل بختیاری است. اگر چه در دهه‌های آغازین قرن حاضر گروه‌های بسیاری از ایل بختیاری، همانند سایر ایلات و عشایر ایران،”تخته قاپو” (یکجانشین) شدند، اما هنوز هم بخشی از ایل، کوچ‌رو و متحرک است. کوچ‌روهای بختیاری، زمستان را در دشت‌های شرق خوزستان و تابستان را در بخش‌های غربی منطقة چهارمحال و بختیاری به سرمی‌برند. آن‌ها هر ساله از اواخر اردیبهشت‌ماه، از پنج مسیر گوناگون با تحمل سختی‌های حاصل از موانع طبیعی، ضمن عبور از رودخانه‌ها، دره‌ها و پشت ‌سر گذاشتن بلندی‌های زردکوه، در مناطق معینی از دامنه‌های زاگرس پراکنده می‌شوند و قریب سه ماه در این منطقه می‌مانند و با چرای دام‌های خود در مراتع سرسبز، به رمه‌داری سرگرم می‌شوند. به مسیرهای کوچ در اصطلاح “ایل راه” گفته می‌شود که شامل ایل‌راه‌های دزپارت، تاراز، هزارچمه، کوه سفید و تنگ فاله است. نحوة معیشت و زیست، الگوی سکونت، سنت‌ها و آداب و رسوم ایشان از جمله جاذبه‌های دیدنی این شیوه از زندگی است.
قالی‌ها و دست‌بافته‌های بختیاری، در تمام جهان مشهور است و بازار خوبی دارند. زیستگاه بختیاری، سرزمین شیرهای سنگی است که نخستین‌بار این شیرهای سنگی توسط “محسن فارسانی” مورد مطالعة علمی قرار گرفتند. وی همچنین فیلم مستندی دربارة شیرهای سنگی به نام “بردشیر” ساخته است. شایسته است در راستای حفظِ ضرب‌المثل‌های بختیاری تلاش‌های بیشتری صورت گیرد تا این میراث فرهنگی گذشتگان، برای آیندگان برجا بماند.
گویش بختیاری یکی از گویش‌های لُری‌تبار یعنی از دستة جنوب باختری زبان‌های ایرانی است. گویش‌ها و زبان‌های لُری‌تبار عبارتند از فیلی، لکی، بختیاری، لری جنوبی و کومزاری.
در زمان‌های گذشته، دیوارهای بلند و سخت‌گذر زاگرس، همواره مانع از نفوذ اقوام مهاجم به درون منطقة بختیاری بوده است. بنابراین زبان ایل بختیاری تا پیش از گسترش رسانه‌های همگانی و مدارس ملی، تقریباً دست‌نخورده و بِکر مانده بود، اما امروزه بر اثر آسانی ارتباط با شهر و پایتخت، گویش بختیاری نیز مانند لهجه‌ها و گویش‌های دیگر به سرعت در حال دگرگونی و نزدیک شدن به فارسی رایج است.
بختیاری‌های کنونی (به ویژه ساکنان شهرها و اسکان‌یافتگان) در طول کمتر از نیم قرن، نه تنها از اصطلاحات و واژه‌های پنجاه سال پیش بختیاری استفاده نمی‌کنند؛ بلکه معنای آن‌ها را نیز نمی‌دانند و یا فراموش کرده‌اند. گفته می‌شود در طی سال‌های گذشته که بختیاری‌ها به سوی شهرنشینی و پراکندگی رفته‌اند، حدود دوهزار واژة کهن زبان آنان، فراموش شده است.
گویش بختیاری به طور کلی به چهار دسته تقسیم می‌شود:
گویش بخش خاوری، که تحت تأثیر لری کهکیلویه ‌است؛ گویش منطقة جنوبی که تحت تأثیر گویش طایفة بهمئی است؛ گویش منطقة چهار لنگ و گویش بخش میانی، که هر دو گویش نسبتاً کمتر تحت تأثیر قرار گرفته‌اند. بر خلاف تصور افراد ناآشنا، گویش لری بختیاری با گویش لری خرم‌آبادی، تفاوت‌های بسیاری به ویژه از نظر تلفظ دارد، ولی از نظر ادبیات، به ویژه ضرب‌المثل‌ها و زبانزدهای بومی، بین تمام زبان‌های لری اشتراکات زیادی وجود دارد.

تصویری از کوچ ایل بختیاری

تصویری از مردان بختیاری

تصویری از دختران بختیاری

اشتراک گذاری مقاله : Array
نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *